وعدههای توخالی
سعید درویش
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که کدام بمب میتواند حتی از بمب اتمی هم خطرناکتر و مخربتر باشد؟ اگر ما هواپیمایی را به آسمان بفرستیم و شروع کنیم به رهاسازی اسکناس یا اصطلاحا بمبهای پولی که تمامی مردم به یک اندازه از آن برخوردار شوند، این به مراتب میتواند برای یک کشور از یک بمب اتمی هم خطرناکتر باشد و اثرات آن تمام حال و آینده آن کشور را تحتالشعاع خود قرار دهد. سخنان پوپولیستی نامزدهای ریاستجمهوری که در این روزها ایراد میشود، یادآور همان بمب پولی دردسرآفرین است. تجربه نشان میدهد حذف یارانههای پنهان و پرداخت ریالی و مستقیم آنها به مردم نهتنها باعث رفع مشکلات مردم نشد و نهتنها در جهت درستی هدایت نشد بلکه باعث افزایش خلق پول و درنهایت به ضرر مردم تمام شد. ضمن اینکه در بسیاری از موارد امکان حذف یارانههای پنهان وجود ندارد! برای نمونه اگر یارانه پنهان به صنعت فولاد یا پتروشیمی ما اختصاص داده نشود، این صنایع به علت داشتن صرفه اقتصادی تولید کاملا نابود خواهند شد. بدون تصویب لوایح افایتیاف (FATF) مراودات بینالمللی ما هزینههای زیادی در بر خواهد داشت و جذب سرمایه خارجی عملا غیرممکن خواهد بود زیرا قرارگیری ایران در لیست سیاه افایتیاف (FATF) در اصل نشان دهنده ریسک فوقالعاده بالای سرمایهگذاری در کشور ماست و این پیغام را به سرمایهگذاران بزرگ بینالمللی ارسال میکند که احتمال از بین رفتن تمام سرمایه شما در ایران صد در صد است، پس بنابراین یک سرمایهگذار باهوش به هیچ وجه حاضر به این کار نخواهد شد! مسالهFATF و مذاکره با ایالات متحده و اعضای برجام حتما باید در اولین فرصت حل و فصل شود و اساسا چیزی به نام دور زدن تحریم صحبت غلطی است. اگر از پس شعارها در این رابطه عبور کنیم، دور زدن تحریمها در اصل دور زدن منافع ملی خودمان است و هزینههای سرسامآور اقتصادی و سیاسی به کشور ما تحمیل میکند که درنهایت از جیب مردم - که مالک واقعی این کشور هستند - پرداخت میشود و نتیجه آن امروز آنقدر ملموس است که رفاه مردم را تحتالشعاع خود قرار داده است. اصطلاح دور زدن تحریمها با وعده ایجاد شغل و هدایت سرمایهها به سمت تولید هم در تضاد است. در ماههای اخیر، شاهد کاهش تولید از سوی واحدهای تولیدی و شرکتهای مختلف هستیم که یکی از دلایل عمده آن نوسانات برق در نتیجه اضافهباری است که از سوی استخراج گسترده بیت کوین با هدف تحقق سیاست دور زدن تحریمها انجام پذیرفت که نشان میدهد نهتنها طرفداران این نوع سیاستها که عمدتا خود را حامی تولید و اشتغال معرفی میکنند، در گفته خود صادق نیستند بلکه به اشتغال و تولید ضربه خواهند زد و با اتخاذ سیاستهای غلط باعث افزایش قیمت محصول نهایی در بازار خواهند شد. ضمن اینکه باید توجه داشت ایجاد اشتغال برای هر یک نفر در سال جاری از حدود چند صد میلیون تا چند میلیارد تومان هزینه در بردارد که باید سوال کرد این هزینه از کجا و کدام منبع تامین خواهد شد؟! افزایش تولید نیاز به جذابیت فضای تولید و ثبات در اقتصاد دارد؛ در فضایی که رشد اقتصادی منفی است، تورم بالاست و بانکها از تولیدکنندگان بهرههای بالا دریافت میکنند مزیتی برای تولید وجود ندارد و اقدامات سوداگرانه در بازارهایی مانند ارز، طلا، ملک و خودرو بسیار بسیار پرسودتر و کمریسکتر خواهد بود. وعدههای طنزی مانند تکرقمی شدن نرخ تورم با وجود حجم بسیار زیاد خلق نقدینگی و چاپ پول و همین طور وجود نظام معیوب بانکی که حالا اغلب بنگاههایی ورشکسته هستند، غیرقابل باور است. حقیقی شدن آن نیازمند نقشه راه چند ده ساله، پایبندی تمام دولتها در این بازه زمانی و اتخاذ تصمیمات سخت در حوزه بانکی است. لازم به ذکر است که فقر، خود محصول یک سیستم معیوب است و فقر چیزی نیست که به طور دستوری از بین برود. تا زمانی که اصلاحات لازم در نظام سیاسی و اقتصادی ما اتفاق نیفتد، تولید فقر و محرومیت ادامه خواهد داشت. مبارزه با قاچاق از دیگر شعارهای این روزهای کاندیداهای ریاستجمهوری است. با نگاه عمیقتر به موضوع و با درک موقعیت کنونی به این نتیجه خواهیم رسید که در شرایطی که تولید داخل کفاف نیازهای مردم را نمیدهد و از طرف دیگر وجود ریسک بسیار بالای سرمایهگذاری در ایران به طوری که باعث خروج شرکتهای خارجی از بازار ما شده، جلوگیری از ورود کالا چه به صورت قانونی و چه به شکل غیرقانونی آن باعث ایجاد انحصار برای شرکتهای ایرانی شده و میتواند هزینههای بیشتری را به مردم تحمیل کند و همین طور منجر به افت کیفیت محصولات و خدمات در فضای انحصار شود. زمانی تمامی اقدامات در راستای مبارزه با شبکه قاچاق کالا به داخل کشور میتواند موثر باشد که تولید رونق پیدا کرده، بازار رقابتی است و جذابیت استفاده از محصولات قاچاق که عمدتا در قیمتهای پایینتر عرضه میشوند از بین رفته. درست است که وعده واگذاری زمین مجانی یا ساخت واحدهای مسکونی میتواند به صورت مقطعی باعث افزایش اشتغال یا کاهش قیمت در بازار مسکن شود اما نباید فراموش کنیم افزایش ساختوسازها اولا قیمت مصالح و مواد اولیه را بالاتر خواهد برد و این امر در قیمت نهایی مسکن تاثیر مستقیم دارد و ثانیا باعث تشدید رکود در این بازار خواهد شد و این به نوبه خود نقدینگی را به سمت بازارهای دیگر روانه خواهد کرد که اگر مقصد برای نمونه بازارهای ارز و طلا باشد به کاهش بیشتر ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم دامن خواهد زد! تجربه شکست خورده در این حوزه در ادوار گذشته به ما میگوید که تبدیل بیابان به مسکنهای مهر و ملی و ایجاد شهرکهای جدید شاید در نگاه اول کمهزینه به نظر برسد اما بعدها به علت نبود زیرساختهای لازم هزینههای بیشتری به مردم تحمیل میکند. جالب است که نهتنها کسی در رابطه با بحران کمبود آب که تا 5 سال آینده بسیار جدیتر خواهد شد، صحبتی نکرد بلکه حتی کاندیداها از طرحهایی با عنوان خودکفایی در حوزه نهادههای دامی صحبت به میان میآورند که بسیار خطرناک است. جالبتر آنکه از مزیتهای ذاتی کشور ما یعنی بحث گردشگری که میتواند با اتخاذ سیاستهای درست حتی کشور را از وابستگی به نفت بینیاز کند صحبتی به میان نیامد! رییسجمهور آینده اگر واقعا طالب حمایت از بورس است، باید پای دولت را از بازار سرمایه بیرون بکشد و اجازه دهد بازار روند طبیعی خود را طی کند. درنهایت امیدواریم به جای اقدامات عوامفریبانه، اقدامات واقعی در حوزههای مختلف اقتصادی صورت گیرد و از طرحهای خسارتزا که با هدف کسب محبوبیت مقطعی انجام میپذیرد، جدا خودداری شود. قطعا این امر محقق نخواهد شد مگر با سپردن کار به افراد شایسته.