«توسعه» قربانی مناظرههای انتخاباتی
تعادل| آنگونه که دکتر فرشاد مومنی، اقتصاددان میگوید، نامزدهای انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری اگر چه دارای نیت خیر هستند، اما با مساله توسعه بیگانهاند. آنها در اظهارات خود، به فرق بین وعده دادن و برنامه ارایه دادن توجه نمیکنند. اینها به نام برنامه یکسری وعده میدهند در حالی که جزو اصول بدیهی اولیه در برنامه ارایه کردن این است که اول یک تصویر از وضع موجود و یک تصویر از وضع مطلوب ارایه کنند، بعد مبانی و سازوکارهای برونرفت از وضع موجود به وضع مطلوب را هم توضیح دهند. به گفته استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، سایه سنگین کوتهنگری و علمگریزی در بیانات این عزیزان مشهود است. بدون اینکه جسارتی کرده باشم میگویم از نظر تخصصی هیچ صلاحیتی در زمینه توسعه وجود ندارد و صحبتهایی که مطرح کردند نشان میدهد قادر به جذب متخصصان توسعه در نزدیک خودشان هم نبودهاند. فضای رأی جمع کردن به عنوان انگیزه اصلی هم باعث شده مطلقاً اعتناء و اهتمامی به بایستههای سطح توسعه کشور نداشته باشند.
مبنای داوری؛ فهم از توسعه
فرشاد مومنی در گفتوگو با سایت جماران، در پاسخ به این سوال که بزرگترین چالشهایی که دولت آینده با آن مواجه است چیست و نحوه مواجهه نامزدها با آن چالشها چگونه بوده است، گفت: طبیعتاً به واسطه پرشماری و شدت گرفتاریها و بحرانهایی که کشور با آن روبرو است از یکسو و مجال اندکی که برای پرداختن به چنین مسائل بنیادی وجود دارد از سوی دیگر دادن یک پاسخ دقیق به چنین پرسشی نیازمند زمان وسیعتر و مطرح کردن طیفهای بسیار متنوعی از بحثهای مقدماتی است. اما برای اینکه در حد مقدورات گامی به جلو برداریم به نظرم راه اصولی این است که مبنای داوری و اظهارنظرها را ملاحظههای سطح توسعه کشور قرار دهیم. مبنای قضاوتها، ارزشیابیها یا حتی پیشنهادها باید فهمی باشد که از مساله توسعه داریم. سال گذشته مقالهای تحت عنوان پارادوکس توسعهخواهی در یک اقتصاد سیاسی رانتی ارایه کردم. در آنجا توضیح مساله توسعه یک مساله دور مدت است در حالی که اقتضاء ساخت رانتی محوریت یافتن امور روزمره و کوتهنگرانه است. در آنجا این بحث را مطرح کردم که متفکران بزرگ توسعه میگویند اگر اقدامات جزئی و فوری با ملاحظههای سطح توسعه همراستا نباشند قطعاً کشور را به بحران میکشانند. اکنون آنچه میتوان در نهایت اجمال گفت سایه سنگین کوتهنگری و علمگریزی در بیانات این عزیزان است. بدون اینکه جسارتی کرده باشم میگویم از نظر تخصصی هیچ صلاحیتی در زمینه توسعه وجود ندارد و صحبتهایی که مطرح کردند نشان میدهد قادر به جذب متخصصان توسعه در نزدیک خودشان هم نبودهاند. فضای رأی جمع کردن به عنوان انگیزه اصلی هم باعث شده مطلقاً اعتناء و اهتمامی به بایستههای سطح توسعه کشور نداشته باشند.
فرق بین وعده دادن و برنامه ارایه کردن؟
مومنی افزود: در دانش توسعه میگویند دو عنصری که هم راستایی بین ملاحظههای فوری و کوتاهمدت با بلندمدت و منافع شخصی با منافع ملی تضمین میکند این است که دو شاغول علممحوری و تولیدمحوری داشته باشیم. زمانی که از دریچه علم نگاه کنید اگر رفتارهای عزیزان را حمل صحت کنیم متوجه میشوید به فرق بین وعده دادن و برنامه ارایه دادن توجه نمیکنند. اینها به نام برنامه یکسری وعده میدهند در حالی که جزو اصول بدیهی اولیه در برنامه ارایه کردن این است که اول یک تصویر از وضع موجود و یک تصویر از وضع مطلوب ارایه کنند. بعد مبانی و سازوکارهای برونرفت از وضع موجود به وضع مطلوب را هم توضیح دهند. این ابتداییترین درکی هست که از مساله برنامهریزی وجود دارد. هرگز این چیزها را نمیبینید. همه اینها را آدمهای محترمی میدانم ولی صلاحیتهای تخصصی در زمینه توسعه و بر عهده گرفتن مسوولیت خطیری در استاندارد ریاستجمهوری وجود ندارد. حرفهایی از اینها میشنوید که حتی در حد ارایه وعده هم شگفتانگیز هست و حتی در بهکار بردن مفاهیم هم خیلی غیر محتاطانه و غیر کارشناسانه مفاهیمی مطرح میکنند. اینها غم بزرگی هستند و نشان میدهد قیف شورای نگهبان چقدر به کشور آسیب میزند از اینکه جامعهای افتخار دارد طی سرشماری 1365 تا 1395 اندازه جمعیت دانشگاه دیدهاش 72 برابر شده بدین معنا است که مردم و حکومت جامعه منابع انسانی و مادی بزرگی صرف کردهاند تا سطح دانایی در کشور بالا برود ولی مطالبی میشنوید که متأسفانه حق این جامعه با سرمایهگذاریهایی که خودش و حکومت در زمینه سرمایه انسانی کرده نیست.
مومنی با بیان اینکه به قدری مطالب سخیف از نظر اعتبار علمی در صحبتها میشنوید که فاجعهآمیز هستند، خاطرنشان کرد: بحث علم و رعایت موازین علمی یک چیز است، بحث ادب و اخلاق چیز دیگری است. واقعاً شورای نگهبان باید در پیشگاه خدا و مردم از خود پرسش کند اینها عصارههای فضائل اخلاقی جامعه هستند که همه در اداره حکومت و کارنامهای که رقم خورده به اندازه مراتب خودشان مسوولیتهایی شاید فراتر از صلاحیتها داشتند ولی هر کسی به آن یکی چیزها را نسبت میدهد و بیادبیها را روا میدارد که خیلی غمانگیز است. آقای بهشتی میفرماید زیربناییترین عنصر عدالت، عدالت اخلاقی است. اگر کسی انحطاط یا ضعفهای بین اخلاقی داشته باشد از عدالت به دور است. از دریچه عدل اخلاقی، مناظرهها را نگاه کنید و ببینید چه بر سر ما آمده و چه اشکالاتی قیف شورای نگهبان دارد. من نمیخواهم درباره نیت کسی تردید کنم ولی میخواهم بگویم امیدوارم خود آنها با مشاهدههای خود بفهمند چگونه پشت به هدف حرکت میکنند. یک رکن دیگر عدالت، رکن علم و خلاقیت و کارایی و بهرهوری است. عزیزان مسابقه در قهقراء میدهند. از نظر انگیزههای سفلهپرورانه دایماً رکوردشکنی میکنند و هر کسی هر رقمی پرداخت بیضابطه میکند، آن یکی رکوردش را میشکند در حالی که اگر واقعاً عدالت ملاک بود آنها باید روی خلاقیت، نوآوری، کارایی و بهرهوری پاداشها را تعریف میکردند. من با یک عبارت گفتم ردی از توسعه اندیشی و توسعهخواهی مشاهده نمیشود از هر دریچهای باز میکنید میبینید چقدر اشکال دارد.
مومنی افزود: بهطور مثال در عدالت از اندیشه اسلامی و به خصوص در کادری که آیتالله شهید دکتر بهشتی صورتبندی کرد یک رکن دیگر عدالت مشارکت مردم است. هیچکدام از اینها از اشتغال مولد حرف نمیزنند و مسابقههای آنها وعدههای نابودکننده و بسیار پرهزینه است. در یک مجال مناسب اگر شورای نگهبان یا دیگر عناصری که کشور را به سمت این سطح از انتخابها کشیدند مجال باز کنند پس از انتخابات میتوان درباره تکتک اینها صحبت کرد.
مضمون صحبت پرسشی هست که کردید. مسائل حیاتی کشور چیست؟ اینها چه کاری انجام میدهند؟ حتی اگر بر اساس تبلیغات رسمی، از بالاترین سطح تا پایینترین سطوح نگاه کنیم وجه ادعای اینها عدالتخواهی است. اینها میخواهند با این درک و منش و عملی که توانستند رو کنند عدالت برقرار کنند؟ یک رکن دیگر اینکه مهمترین خصلت انقلاب استکبارستیزی است بنابراین آدم انتظار داشت اگر اینها صادق و عالم باشند- میتوانند صادق باشند و عالم نباشند- هیچ جسارتی به کسی نمیکنم، در ماجرای استکبارستیزی بدیهیترین کاری که باید انجام دهیم اینکه برنامهای برای کاهش وابستگیهای ذلتآور به دنیای خارج داشته باشیم. در شرایطی که کشور در سطح منطقهای و بینالمللی با تنش و بحران روبرو است اینکه بتوانیم روی پای خودمان بایستیم خیلی مساله حیاتی است.
ماجرای رشد 8 درصدی اقتصاد ایران
برآیند محاسبههای کارشناسی سازمان برنامه و دستگاههای مسوول این بود که برای تحقق رشد 8 درصدی در سال 1384 که کشور تحویل آقای احمدینژاد و طیف خاصی از ساختار قدرت شد با سالی 16.5 میلیارد دلار تخصیص ارزی قرار بود رشد 8 درصدی اتفاق بیفتد. در سال 1396 زمانی که سیاستهای کلی برنامه ششم انتشار پیدا کرد با کمال شگفتی در آن سند گفته شده بود جزو سیاستهای کلی کشور رشد 8 درصدی متوسط طی سالهای برنامه ششم است. ما میتوانیم از نظر کارشناسی مناقشه کنیم هدفگذاری کمی درباره نرخ رشد اقتصادی سیاست کلی است یا نیست! که از نظرم قطعاً نیست. ولیکن آن سیاست منشأ خیر بزرگی شد اگر نهادهای نظارتی با کیفیت داشتیم. رییس سازمان برنامه که در آن زمان سخنگوی دولت بود به محض اینکه سیاستهای کلی منتشر شد و مساله رشد 8 درصد مطرح شد مصاحبه کرد و گفت از این هدفگذاری استقبال میکنیم ولی لازمه تحقق رشد 8 درصد تزریق سالانه 200 میلیارد دلار ارز است. در فاصله 1384 تا 1396 برای تحقق رشد 8 درصدی وابستگی ارزی این رشد از سالی 16.5 میلیارد دلار به سالی 200 میلیارد دلار رسیده است. بعد از مساله عدالت اجتماعی این حیاتیترین مساله کشور بود. از آن روزی که رییس سازمان برنامه این حرف را زد ما حتی یک مقاله نداریم که بگوید در این فاصله علیرغم شعارها با خودمان چه کاری انجام دادهایم که شدت عمقبخشی به وابستگیهای ذلتآور به دنیای خارج در این ابعاد تحمیل کرده است. در یک عبارت میگویم اینها به مسائل توسعه و مسائل مبتلابه کشور اعتنا ندارند ولی زمانی که وارد جزییات میشویم میبینید چه دریایی از مسائل حیاتی وجود دارد که عزیزان اصلاً اعتنایی ندارند.
وی افزود: پس میتوانم نتیجه بگیرم راهی که میرویم و بانی خیر آن شورای نگهبان هست نسبتی با مصالح توسعه ملی ندارد. یک رکن دیگر مساله غلیظتر از آنچه در عدالت مطرح میشود در توسعه هم مطرح میشود، مساله مشارکت است. اگر از مردم مشارکتزدایی شود یقینا در دامن این قدرت خارجی یا آن قدرت خارجی قرار خواهیم گرفت و تجربههای تاریخی بسیار تلخ و غمانگیزی در آستانه قرن بیستم در تاریخ ایران ثبت شد. اگر نهادهای نظارتی با کیفیتی داشتیم قبل از اینکه شورای نگهبان کیفیت قیف را برملا کند فهرستی از 10 مورد از حیاتیترین مسائل کشور را مطرح میکردند. متأسفانه در ایران به جای اینکه وجه توسعهای همه چیز مطرح باشد وجه بدلی مطرح است. مافیاها در معرفی مولفههای بدلی تخصص پیدا کردهاند. خیلی از کسانی به نحوی اندیشهای یا منفعتی با مافیاها پیوند دارند نقدینگی را عمده میکنند و غول نقدینگی را میگویند.
نقدینگی در ایران علت مشکلات نیست!
مومنی افزود: در حالی که در اقتصاد سیاسی توسعه کسی که الفبا میفهمد میداند ماجرای نقدینگی در ایران علت مشکلات نیست معلول یک سلسله خطاهای فاحش سیاسی است که به نفع مافیاها و علیه منافع مردم و تولیدکنندهها طی سه دهه گذشته جریان داشته است. زود آدرسهای بدلی بعد یک کسی اسم آن را چالش میگذارد و دیگری اسم آن را ابر چالش میگذارد نه مبنایی وجود دارد، نه نسبتی با توسعه دارد، نه منطق گزینش مولفهها وجود دارد. عموما چیزهایی که طیف مافیاهای رسانهای تحت عنوان چالش و ابرچالش مطرح کردند معلول سیاستهای افراطی بازارگرایی مبتذل در ایران بوده است. در حالی که اگر بخواهید بنیادی و از موضع توسعه نگاه کنید سومین مولفه مساله مشارکت است. مشارکت در اندیشه توسعه تعریف عملیاتی دارد و با ظاهرسازی و ادا درآوردن نیست. در توسعه معنای مشارکت اینکه در فرآیند تصمیمگیری در جریان اجرا و نفعبری از عایدات سهم عادلانه داشته باشید. وگرنه مردم را به خط کنید و بگویید زنده باد یا مرده باد اسم آن مشارکت نیست فرآیند سه مولفهای تعریف عملیاتی مشارکت از دیدگاه توسعه است که من در کتاب مرزهای دانش توسعه هم شرح کردم که لوازم آن چیست.
این استاد دانشگاه افزود: از دریچه مشارکت نگاه کنید مانند همه عرصههای دیگر حیات جمعی مشارکت در جنبه اقتصادیاش عریانتر، شفافتر، قابل رصد کردن و قابل کنترلتر است. از این زاویه کل سرشماریهایی که در جمهوری اسلامی انجام شده نگاه میکنید زمانی که میگویم این مناسبات رانتی و پشت به توسعه است اگر یک بینش توسعهای دورنگرانه وجود داشت نهادهای نظارتی باید اینها را مطالبه میکردند و میگفتند هر کسی میخواهد کاندیدا شود بهترین برنامهها را در این موارد مطرح کند. سرشماری جمهوری اسلامی از سال 65 شروع شد و تا 95 ادامه داشت. زمانی که سرشماریها را نگاه میکنید به این عبارت دقت کنید و ببینید در غیاب اندیشه توسعه و محوریت پیدا کردن رانت و سفلهپروری و صدقه دادن به مردم چه بر سر خودمان میآوریم. زمانی که از مردم مشارکت را دریغ میکنید عزت نفس و احساس تعلق به جامعه آنها را هدف قرار دادهاید و از سهم آنها در اعتلابخشی جامعه دریغ کردهاید.
دوسوم جمعیت نقشی در تولید ندارند!
مومنی اظهار کرد: از سال 65 تا 95 سرشماریها نشان میدهد که به طور متوسط نزدیک به دوسوم جمعیت در سنین فعالیت در ایران بر اساس دادههای سرشماریها هیچ نقشی در تولید ملی ندارند. جامعهای که این گونه هست به اسم کاندیداتوری ریاستجمهوری مسابقه سفلهپروری و توزیع رانت میدهید! او افزود: خطرناکترین و ضدعادلانهترین کار ولو اینکه با نیت توسعهخواهی باشد اینکه بگویی میخواهم پرداخت نقدی کنم. چرا؟ برای اینکه کانون اصلی بحران در کشورهای در حال توسعه، بحران تولید فناورانه است. اینها جامعه را به مصرفهای مدرن عادت دادهاند در حالی که تولید فناورانه مدرن را دریغ کردهاند. شما نمیتوانید در چارچوب ساخت تولید معیشتی به مصرفهای مدرن پاسخ بایسته دهید بنابراین مشروعیت خودتان را به چالش میکشید. اینکه میگویم نهادهای نظارتی کیفیت بایسته ندارند یک رکن این است که در جای خود باید باز کرد و بسط داد.
مسابقه پرداخت نقدی رانتی میکنند
وی خاطرنشان کرد: دوسوم جمعیت در سنین فعالیت هیچ نقشی در تولید ملی ندارند این یک ماجرا است که یک مشارکتزدایی وحشتناک در امر اقتصادی مشاهده میکنیم و رانت را جایگزین مشارکت کردهایم معلوم است که از داخل آن توسعه درنمیآید. بدتر از آن اینکه زمانی که میخواهید وعده معیشتی دهید به جای اینکه تولید را تقویت کنید تا بر اساس اشتغال شرافتمندانه از عهده زندگی بربیایند مسابقه پرداخت نقدی رانتی میکنند. در مسابقه پرداخت نقدی رانتی قسمت تقاضای کل را در اقتصاد متورم میکنید. در غیاب برنامهای برای تولید، دادن وعدههای مصرفی به این معناست که به قاعده آنچه در سه دهه گذشته تجربه شد به ازای هر یک واحد پرداخت سه واحد از جیب مردم دزدیده میشود و از چشم و گوش و دماغ و دهان شان چرک و تعفن حاد شدن بحران فقر و نابرابری بیرون میزند. اینها چیزهایی هستند که 70 سال ذخیره دانایی توسعه به زبان فارسی دربارهاش مطلب دارد. اگر کسی صادق باشد در گفتن اینکه میخواهم یارانه نقدی دهم اول باید برنامه پشتیبانیکننده تولید از خلق تقاضا ارائه کند. در بحثهایی که کاندیدها تا امروز کردهاند مطلقا بحثی از اینکه سرنوشت تولید و روند قهقرایی وحشتناکی که طی کرده مطرح نیست. به همین سیاقی که عرض کردم میتوان این فهرست را ادامه داد به طور مثال بعد از مساله مشارکت، مساله نابرابریهای ناموجه است. دریایی بحث در این زمینهها وجود دارد که حیاتیترین مسائل ما چه چیزهایی هستند و عزیزان درباره چه چیزی صحبت میکنند!
مومنی افزود: از روزی که دولت آقای روحانی بر سر کار آمد ما در نهایت شفقت و دلسوزی ولی غیرچاپلوسانه و صادقانه گفتیم به دلیل اینکه تعداد بحرانها در اقتصاد ایران زیاد شده و بین بحرانها تعامل و در هم تنیدگی شدید اتفاق افتاده، برخورد جزیرهای و جداگانه و انتزاعی برای حل و فصل مشکلات ایران محکوم به شکست است. به معنای دقیق کلمه ما به یک برنامه با کیفیت توسعه نیاز داریم. اکنون مکرر میگویند به نظر شما نرخ ارز و نرخ بهره و قیمت حاملها چه باشد خوب هست؟ از نظر اندیشه توسعه هر کسی درباره اینها عدد و رقم دهد اظهارنظرش از اعتبار و دقت کافی از منظر توسعه برخوردار نیست. شما باید بر اساس مسائل بنیادی هدفگذاری کنید و یک برنامه توسعه طراحی کنید بعد ببینید لازمه تعادل بخشی اعتلادهنده برای اینکه مردم قادر باشند با یک شیفت کار شرافتمندانه یک زندگی شرافتمندانه شکل دهند و بنگاههای تولیدی کشور هم انگیزه زاد و رشد داشته باشند، چیست؟ شرح و بسطی لازم هست که در کوتاه و مختصر نمیگنجد ولی اجمالا بر اساس آن معلوم میشود ما باید بر اساس هر دوره زمانی معین با چه نرخ بهره، قیمت حاملها، قیمت ارزی کار کنیم. اگر بحران حاد سرمایهگذاری دارید که اکنون سومین سالی هست که کل سرمایهگذاریها قادر به جبران استهلاکات نیست باید خیلی در تعیین قیمتهای کلیدی دقت داشته باشید. اکنون عزیزان قیمتهای کلیدی را بر اساس مصالح و منافع مافیاها معرفی میکنند. در برنامه به اصطلاح نجات ایران که سریع بدلی هر چیزی در ایران شکل میگیرد اسم برنامه نجات هست ولی موثرترین سیاستها برای حرکت به سمت فروپاشی را توصیه کردهاند. به طور مثال میگویند نرخ بهره را به اندازه نرخ تورم کنیم در چنین اقتصادی با این وضعیت تولیدی و با این انگیزههای سرمایهگذاری تولیدی و... بعد میگویند قیمت حاملهای انرژی و قیمت ارز را چندین برابر کنیم. اگر میخواهید کشور را به تیول خارجیها دهید باید این کار را انجام دهید وگرنه اگر اقتصاد بخواهد شرافتمندانه با تولید ملی و مشارکت مردم اداره شود با این شیوهها نمیتوان اداره کرد. او افزود: به همسویی کاندیداها به برنامه را نگاه کنید؛ اسم آن هم برنامه نجات ایران هست یک کلمه آسیبشناسی از وضعیت تولید فناورانه وجود ندارد. اینها میخواهند از طریق وابسته کردن ایران تا مرز جنونآمیز به دنیای خارج ایران را نجات دهند. این چه اندیشهای است؟! من به نیت هیچ کس جسارت نمیکنم انشاءالله که با نیت خیر این کار را کردهاند ولی من میگویم به تجربه سه دهه گذشته به شیوه برنامه نجات، کار مافیاها را تسهیل میکنید. در این برنامه هیچ ردی از ابتداییترین ارکان یک برنامه توسعه را مشاهده نمیکنید. آن هم یک سری وعدههایی که به نظرم به غایت پوچ و بیاعتبار هستند به نام برنامه جا میزنند. یک وجه اهمیت ماجرا اینکه راه نجات ایران از یک برنامه با کیفیت توسعه عبور میکند و سال 1400 هم سال تدوین برنامه هفتم است.
درخواست از اهالی پژوهش و رسانه
بنابراین من میخواهم از همه اهل علم و تجربه، موسسههای پژوهشی، رسانهها، موسسههای پژوهشی که در خدمت نهادی نظارتی کشور هستند، استمداد کنم تا به اندازه اهمیتی که یک برنامه با کیفیت برای برون رفت از بحرانها دارد روی کیفیت و لوازم برنامه متمرکز شوند. سه ماه از سال گذشته یک کلمه از برنامهریزی توسعه و آمادگیهایی که در سازمان برنامه و دستگاههای اقتصادی دیگر و سایر وزارتخانهها هست، نمیشنوید. من میدانم کسانی دلسوزانه زحمتهای ارزشمندی میکشند ولی صدای آنها تا این لحظه شنیده نشده و این یک نیاز عاجل ملی است که به معنای دقیق کلمه باید یک فراخوان اضطراری داد و از همه خواست تا مسوولانه در این زمینه کمک کنند ایران از دورهای باطل ناشی از بازارگرایی مبتذل و برنامه تعدیل ساختاری عبور کند و در مسیر توسعه قرار بگیرد.