نگران «ایرانم» !

۱۴۰۰/۰۳/۲۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۷۹۳۸۳
نگران «ایرانم» !

محسن خلیلی

در این سالخوردگی و در آستانه ورود به نود و سه سالگی، آنچه بیش از هر چیز مرا نگران کرده، آینده «ایران» است. نگرانی از آنکه خدای ناخواسته در این کشمکش‌ها و رقابت‌های سیاسی، سرنوشت این عزیزترین، میهن، وطن، ایران عزیز از یادمان برود و منافع فردی و گروهی، منافع ملی مان را به حاشیه براند.   یادمان باشد ما بیش از و پیش از هر چیز «ایرانی» هستیم، ریشه در این آب و خاک و سر در هوای این دیار داریم. فرق نمی‌کند درون این مرز جغرافیایی زندگی می‌کنیم یا هزاران کیلومتر دورتر در سرزمینی دیگر. تا زمانی که نام با افتخار ایران و ایرانی بودن را با خود حمل می‌کنیم، می‌بایست منافع این سرزمین را از هر چیزی و هر کس و کاری والاتر و ارجمند‌تر بدانیم.  این سخنان از سوی این ارادتمند سالخورده به سبب اخبار و گزارش‌هایی است که در رسانه‌ها یا ارسالی از سوی یاران و دوستان می‌خوانم و در آن از جاماندگی میهن مان از مدار توسعه در نسبت و رقابت با سایر کشورها با خبر می‌شوم. و چه بسیار اخبار تلخی!  آخرین این اخبار سخنان سرور بزرگوارم جناب آقای مهندس شافعی عزیز بود که در جلسه‌ای اخیرا در اتاق ایران از اینکه سهم اقتصاد ایران از اقتصاد جهانی نسبت به 40 سال قبل نصف شده است سخن گفتند و این امر به گفته ایشان نتیجه وعده‌های بی‌عمل بوده است. همچنین گزارش استاد ارجمندم جناب آقای مهندس خوانساری که این آمار تلخ را یادآور شدند که طی ۱۶ سال گذشته، حدود ۱۷ میلیون نفر به جمعیت در سن کار کشور افزوده شده؛ در حالی که متوسط اشتغال در این سال‌ها، سه میلیون نفر بوده است.  

همچنین باید به نکات بسیار آموزنده و هشدار‌دهنده مقاله استاد فرهیخته اقتصادی میهن مان جناب آقای دکتر نیلی اشاره کنم که از ضرورت اصلاحات ساختاری سخن گفتند و تغییر نگرش به مقوله‌های «استقلال» و «عدالت» را امری حیاتی ذکر کردند. آنچنانکه «استقلال» را به تعارض با نظام بین‌المللی و «عدالت» را به مصرف ارزان دولتی معنا نکنیم. مقاله بلند اخیرا خوانده‌ام از استاد ارجمند جناب دکتر رنانی نیز سخت هشدار‌دهنده بود که با تشبیه اقتصاد میهن به پیکره انسان نسبت به تب بالا (تورم)، نبض نامنظم (بیکاری)، اکسیژن رسانی ضعیف (سرمایه‌گذاری)، فشار خون بالا (شدت مصرف انرژی) و سطح هوشیاری پایین (سیاست‌گذاری) ایران عزیز و تشدید بحران‌های اقتصادی و اجتماعی آن هشدار دادند و مخلص کلام اینکه ما امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز به آن داریم که اختلافات و دعواهای مان را کنار بگذاریم و یک صدا و متحد برای سربلندی این آب و خاک و سعادت مردم عزیز و مظلوم این سرزمین در چارچوب الگوهای موفق توسعه‌ای مبتنی بر حقوق بنیادین انسانی کار و تلاش کنیم. 

 هرگز فرزندان مان بی‌عملی یا عمل از سر منفعت طلبی و خود محور پنداری مان را نمی‌بخشند و ما را برای جاماندن از قافله ترقی و پیشرفت، سخت ملامت خواهند کرد و خدای ناخواسته خرابی وضعیت این سرزمین را در نامه و کارنامه ما خواهد نوشت .

 مبادا که ایران ویران شود ....

که نخواهد شد، می‌دانم! و این سرزمین همچو سرو سر بر خواهد کشید با همت و تلاش تک تک ما!