افسانه هدایت نقدینگی نامزدهای انتخابات
با روی کار آمدن رییسجمهور آینده، اولین اقدام او برای سامان بخشیدن به اقتصاد کشور، باید کنترل تورم باشد که تنها راه آن کنترل نقدینگی است. اما به نظر میرسد افسانه هدایت نقدینگی که توسط برخی نامزدها مطرح شده است، میتواند بحران فعلی را تشدید کند.
به گزارش اعتمادآنلاین، اقتصاد ایران سالها است که با مشکلات ساختاری بسیاری دست و پنجه نرم میکند که راهحلهای زیادی هم برای حل این مشکلات مطرح شده ولی هیچکدام راه به جایی نبردهاند.
طی دهههای گذشته، سفره مردم کوچکتر و قدرت خرید آنها کاهش پیدا کرده است. بسیاری از اقتصاددانان، مهمترین مشکل اقتصاد ایران را که بسیاری دیگر از مسائل به آن برمیگردد، تورمهای مزمن و بالا طی سالهای گذشته عنوان کردهاند.
با وجود مفاهیم بعضاً اشتباهی که درباره تورم مطرح میشود، این متغیر اقتصادی به معنای افزایش مداوم سطح عمومی قیمتها است که ریشه در افزایش حجم نقدینگی دارد. به این صورت که نقدینگی تقاضای کل را در اقتصاد افزایش داده و از این طریق سطح عمومی قیمتها را بالا میبرد.
بنابراین تنها راه مهار تورم، کنترل رشد نقدینگی است که از دو محل استقراض دولت از بانکمرکزی برای پوشش کسری بودجه و اضافه برداشت بانکها از بانکمرکزی و خلق پول توسط آنها صورت میگیرد.
افزایش استقلال بانکمرکزی و عدم وابستگی به دولت و نظارت بیشتر بر عملکرد بانکها در کنار حل معضل کسری بودجه در کشور میتواند به برطرف کردن این مشکل کمک کند.
اما در مقابل برخی مسوولان و حتی کارشناسان معتقد هستند افزایش نقدینگی به خودی خود مشکلزا نیست. آنها به این اصل اقتصادی که اگر نرخ رشد نقدینگی با رشد اقتصادی تناسب داشته باشد، تورمزا نخواهد بود استناد میکنند و معتقد هستند اگر نقدینگی خلقشده را به سمت تولید ببریم، با افزایش تولید و رشد اقتصادی همپای رشد نقدینگی دیگر شاهد افزایش نرخ تورم نخواهیم بود.
این تفکرات ناشی از عدم توجه به اصول علم اقتصاد و خلق افسارگسیخته نقدینگی است و با رشد شدید نقدینگی در اقتصاد کشور، مسوولان برای روبروشدن با تبعات آن چنین ایدهای را مطرح میکنند. آنها حل مشکل تولید و تورم را با هدایت نقدینگی به سمت واحدهای تولیدی ممکن میدانند.
این موضوع در زمان انتخابات و داغ شدن تنور وعدههای انتخاباتی نامزدها پررنگتر میشود و برخی نامزدها از مقابله با تعطیلی واحدهای تولیدی و هدایت نقدینگی به سمت آنها صحبت میکنند.
اما طرفداران این رویکرد توجه نمیکنند که اولا حتی اگر نقدینگی در مرحله اول به دست تولیدکنندگان برسد، به هر حال از طرق مختلف راهش را به بقیه بخشهای اقتصاد پیدا خواهد کرد. صاحبان واحدهای تولیدی با این نقدینگی اقدام به خرید مواد اولیه یا پرداخت حقوق کارکنان خود میکنند که این افراد نیز در ادامه با تقاضای خودشان برای کالاهای مصرفی بالاخره تقاضای کل را بالا خواهند برد. در مقابل اقتصاد ما ظرفیت این حجم از تولید را ندارد تا بتواند بخش عرضه را هم متناسب با رشد تقاضا افزایش بدهد.
تجربه سالهای گذشته و بررسی میزان رشد نقدینگی در کشور و مقایسه آن با رشد اقتصادی هم این موضوع را تایید میکند. در شرایطی که متوسط سالانه رشد نقدینگی در سه دهه اخیر حدود ۳۰درصد است، متوسط نرخ رشد اقتصادی حدود یکدهم این میزان است. البته این گزاره درصورتی مطرح میشود که اساسا امکان رساندن نقدینگی به دست تولیدکنندگان ممکن باشد که این اتفاق به همان دلایلی که هدایت دستوری در هیچ بخش اقتصادی امکانپذیر نیست، اصلا شدنی نیست.
بمب نقدینگی سرگردان
واحدهای تولیدی تنها یکی از مقاصدی است که برای نقدینگی عنوان میشود. طی سالهای گذشته حجم نقدینگی خلقشده هرازچندگاهی در جایی حبس شده و هربار با قدرت بیشتری آزاد شده است.
برای مثال طی سالهای ۹۲تا۹۶، با افزایش نرخ سود بانکی سعی شد تا نقدینگی در حسابهای بانکی محبوس شود. اما به این مهم توجه نشد که این به معنی حذف اثرات مخرب نقدینگی نیست و نقدینگی به مانند سیلی در پشت سد نرخهای سود بالا منتظر سرازیرشدن به بازارها با اولین شوک بود. در اوایل سال ۹۷ و با اعمال تحریمهای ظالمانه امریکا، شاهد اثرات مخرب این سیل نقدینگی در بازارهای طلا، ارز، مسکن، خودرو و کالاهای مصرفی بودیم.
در سال گذشته هم تصور میشد که بورس گزینه خوبی برای هدایت نقدینگی است که همین تفکر منشأ تشویق مردم توسط مسوولان برای حضور در بورس بود که در نهایت منجر به رشد حبابی آن شد و در حال حاضر نیز با افزایش رکود شاهد صحبتهایی از هدایت این نقدینگی به سمت واحدهای تولیدی هستیم که آن نیز نتیجهای نخواهد داشت.
در پایان باید گفت این بمب نقدینگی سرگردان در اقتصاد ایران با توجه به رویکردهای موجود نه تنها کنترل نمیشود بلکه با اتخاذ سیاستهای نادرست به حجم آن افزوده هم خواهد شد و اینگونه ما را به سمت انفجاری بزرگ در اقتصاد کشور خواهد برد.
همچنین در شرایط خطیر امروز کشور که به رییسجمهوری نیاز است که وضعیت را بهبود بخشیده و به سیاستهای نادرست پیشین پایان دهد، وعدههای غیرکارشناسی نامزدهای انتخاباتی که عمدتا تنها برای جلب رای مطرح میشوند آینده اقتصاد ایران را بسیار نگرانکنندهتر خواهد کرد.