منظومه فکتشیتها
تفاهم هستهیی لوزان که در روز 13 فروردین بر سر پرونده هستهیی ایران با 6 قدرت جهانی حاصل شد بعد از 12 روز هنوز موضعگیریهای سیاسی هم در ایران و هم در امریکا را در پی دارد. آنچه دیپلماتها به عنوان ماحصل چندین دوره گفتوگوی رسمی اعلام کردند یک بیانیه مشترک حول محورهای کلی بود. بعد از موضعگیری رسمی روسای جمهور ایران و امریکا، تندروها در هر دو کشور برداشتهای خود از این تفاهم را رسانهیی و هر دو طرف آن را یک «توافق بد» خواندند. امریکاییها و بعضی کشورهای غربی حاضر در مذاکرات فکتشیتهایی درخصوص جزییات این تفاهم منتشر کردند تا بتوانند فشار ناشی از برداشتهای سیاسی تندروها را مهار کنند. در ایران مقامات دولت یازدهم همگی به استقبال این توافق رفتند و در مقابل کسانی هم بودند اگر چه با احتیاط اما به این تفاهم سیاسی تاختند. بعضا روایتهای مختلف دیپلماتهای حاضر در این مذاکرات تاثیرهای متفاوتی در عرصه اقتصاد جهانی و در اقتصاد داخلی کشورهای درگیر گذاشت. این روایتها تا جایی پیش رفت که وزیر امور خارجه ایران هم وعده داد تا فکتشیت ایرانی را منتشر کند و به قول خودش دست غربیها در بازگو کردن خلاف واقع را رو کند اما دیروز
رییس سازمان انرژی اتمی تلویحا انتشار یک فکتشیت مکتوب را رد کرد و اظهارات دیپلماتها را فکتشیت ایرانی خواند. اما سوال اینجاست که آیا منظومهیی از فکتشیتها که در بعضی موارد هیچ سنخیتی با هم ندارند از کجا ناشی میشود!؟
آنچه روشن است این است که در پاییز 93 هم که بر سر یک نقشه راه دومرحلهیی توافق شد، همگی انتظار تنها یک تفاهم سیاسی و مطرح شدن کلیات توافق جامع را از گفتوگوهای لوزان انتظار داشتند و نه جزییاتی که بتوان آن را مورد واکاوی دقیق قرار داد. بدونشک این روایتهای مختلف میتواند در فاصله تنفس مذاکرات، فاصلههای جدی بین مذاکرهکنندگان بهوجود آورد و انگار اگر مراقبت نشود قدمی که در لوزان برداشته شد در این روزها کمی به عقب کشیده خواهد شد. درخصوص امریکاییها که هم اوباما و هم کری بهشدت نگران باز شدن مجدد کنگره و کارشکنی احتمالی آنها بهدلایل حزبی از طرف جمهوریخواهان هستند این امکان را برای خود محفوظ میدانند تا کمی متفاوتتر از آنچه در لوزان توافق شده، دستاوردهای خود را به جمهوریخواهان تحمیل کنند. اما مشکل اینجاست که بدونشک این مواضع بر توافق جامع هم، تاثیر منفی خواهد گذشت و آن دیوار بیاعتمادی که طرفین اصلی مذاکرات یعنی ایران و امریکا از آن گله دارند بهجای آنکه فرو ریزد محکمتر خواهد شد. درخصوص اوضاع سیاسی ایران هم باید این فرصت را در اختیار مسوولان دولتی قرار داد تا بهجای سوال و جوابهای متعدد و البته ایستادگی
در مقابل تندروهای داخلی، فکر خود را بر جزییات توافق جامع متمرکز کنند. همه خوب میدانند که در ایران فصلالخطاب رهبر معظم انقلاب است و ایشان هم درخصوص تفاهم مذکور جهتگیری خاصی نداشتند و منتظر رونمایی از جزییات توافق هستند. این بدین معنی است که در این برهه خاص نیازی به موضعگیری وجود ندارد و هر کس بنا به مسوولیت خود بهجای زیرسوال بردن تفاهم، بهتر است تلاش کند که براساس ماهیت وظایفش، به بیشینه کردن دستاوردهای توافق هستهیی که تا حدود زیادی در دسترس است بیندیشد.
اگرچه تا قبل از تفاهم روز 13 فروردین بنا بر حفظ مصالح ملی، صاحبنظران و کارشناسان در مورد آثار مخرب تحریم بر اقتصاد ایران مانور زیادی ندادند اما واقعیت این است که تحریمها در مقابل اقتصاد ناخوش احوال ایران، موانع زیادی برای پیشرفت ایجاد کرده است. اگرچه تحریمها تنها درمان اقتصاد ایران نیست اما با وجود تحریمها هم، دوای درد این اقتصاد کاری بس دشوار است. پس نباید لزوم حصول یک توافق جامع هستهیی که در آن عزت و مصالح ملی رعایت شده است را بهراحتی پشت گ وش انداخت. تیم اقتصادی دولت یازدهم هم، هوشیار است تا بدون انتظار برای لغو تحریمها، برنامههای اصلاحی خود را اجرا کند اما باز باید گوشزد کرد که لغو تحریمها نقش اساسی در اثرگذاری این برنامهها و ابعاد دستاوردهای اقتصادی خواهد داشت.
لذا از منظر اقتصادی، تحریمها و مناقشات هستهیی جایگاه ویژهیی دارند و قطعا هر خللی در روند مذاکرات بر اقتصاد ایران و اقتصاد جهانی هم اثرگذار خواهد بود. تحریمهایی که هم ایران را از جهان جدا کرده و هم جهان را از پتانسیلهای ایران محروم کرده است برای وضعیت کنونی بزرگترین آسیب بهشمار میروند. در همین راستا اگر قدرتهای جهانی از یکسو و ایران از سوی دیگر مصر به دستیابی توافق جامع هستند باید هر چه سریعتر دیپلماتهای خود را برای دور جدیدی از گفتوگوها آماده کنند و بهجای انتشار فکتشیتهای مختلف یا اعلام نگرانی از کارشکنی تندروها، وارد تعیین جزییات برای حل این معضل جهانی شوند. نیازی نیست تا 11 تیر صبر کرد و باتوجه به نهایی شدن رئوس اصلی در تفاهم هستهیی به نظر میرسد با کار جدی بتوان قبل از موعد مقرر به یک راهحل برد-برد رسید.