اسراییل - غزه: آیا تهدیدهای اسراییل واقعی است؟
عماد حسینی
آیا ما در آستانه یک درگیری دیگر بین رژیم اسراییل و نوار غزه هستیم؟ در حالی که شماری از صهیونیستهای افراطی از جمله یکی از اعضای کنست به حملات خود به منطقه شیخ جراح جهت تصرف این بخش از بیتالمقدس ادامه میدهند، وزارت دارایی این رژیم بودجه ویژهای را برای آمادگی نیروهای امنیتی جهت مقابله با اعتراضات فلسطینیان مناطق 1948 در صورت وقوع درگیری با نوار غزه، اختصاص داد. با نگاهی به رسانههای اسراییل شاهد آن هستیم که اکثر تحلیلگران این رژیم از قریبالوقوع بودن ازسرگیری جنگ با نوار غزه سخن میگویند. حتی حضور چند هیات بینالمللی در نوار غزه و گفتوگو با رهبران حماس هم نتوانست تاثیری بر ارزیابیهای انجام گرفته توسط آنها در مورد شدت گرفتن احتمال وقوع جنگ داشته باشد. در سوی دیگر میدان، گروههای مقاومت فلسطینی هم اعلام میکنند آماده این رویارویی هستند و در صورتی که فشارها بر فلسطینیان و محاصره غزه همچنان ادامه یابد، باید منتظر وقوع این تقابل در آیندهای بسیار نزدیک باشیم. به اعتقاد برخی کارشناسان با وجود تمامی اقدامات تحریکآمیز اسراییل، تلآویو نمیخواهد یا به تعبیری واضحتر نمیتواند دست به این ماجراجویی جدید بزند. یکی از دلایل آن عدم اطمینان از مدت زمان این جنگ است. اسراییل ثابت کرده است که فقط توانایی انجام جنگهای برقآسا را داشته اما اگر درگیری نظامی مدت زمانی فراتر از 5 روز پیدا کند، ارتش اسراییل و از آن مهمتر جامعه اسراییل به عنوان یک جامعه کاملا مهاجر دچار فرسایش ثبات شده و راههای فرار از فلسطین اشغالی به سرعت پرترافیک میشوند. پس میتوان گفت با وجود آنکه احتمال وقوع درگیریهای کوتاه و پراکنده همچنان به قوت خود باقی است اسراییل و از آن مهمتر کابینه نوپای نفتالیبنت جرات ورود به جنگی ادامهدار را نخواهد داشت. علاوه بر آن نباید فراموش کرد، دولت فعلی امریکا بیشتر به دنبال آرام کردن اوضاع در منطقه جهت پیشبرد برنامههای خویش است و وقوع جنگ میتواند تمامی محاسبات کاخ سفید را در این زمینه برهم بزند. در هر صورت شکلگیری توفانی دیگر در منطقه خاورمیانه میتواند تاثیرات بسزایی در به تاخیر انداختن برنامههای جو بایدن و دستیارانش در منطقه داشته باشد، برنامههایی که سعی میشود از طریق آن تفاوت این دوره با دوره دونالد ترامپ نشان داده شود. پس به اعتقاد کارشناسان پیشبینی میشود در صورت ورود اسراییل به جنگی جدید با نوار غزه تلآویو فشارهای بیشتری (حداقل رسانهای) را در مقایسه با جنگ قبلی از سوی واشنگتن پذیرا باشد. حضور کابینه جدید در اسراییل هم یکی دیگر از عوامل بازدارنده محسوب میشود، این به آن معنی نیست که خصومت و افراطیگری نفتالیبنت یا لاییرلاپید دو قطب نخستوزیری فعلی اسراییل در مقایسه با بنیامین نتانیاهو کمتر است، بلکه این رویکرد به دلیل آن است که کابینه جدید هنوز در رابطه با نحوه مقابله با نوار غزه به جمعبندی کامل نرسیده است و برای انجام این مهم خود را نیازمند وقتی بیشتر میبیند. یکی دیگر از عوامل بازدارنده این جنگ، قدرت و توانمندی است که گروههایی همچون حماس و جهاد اسلامی در جریان جنگ 11 روزه از خود نشان داده و قدرت پدافندی و اطلاعاتی ارتشی را به چالش کشیدند که داعیهدار قدرت برتر یا حداقل یکی از قدرتهای برتر نظامی در خاورمیانه است. اما از همه مهمتر باید به این واقعیت هم اشاره کرد که گروههای فلسطینی در غزه دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، در حالی که اسراییل در سوی دیگر معادله هر دقیقه زیانهای زیادی از بابت عدم آزادی نظامیان اسیر خود در نوار غزه متحمل میشود در حالی که ورودش به جنگ هم میتواند زیانهای مضاعفی را برای تلآویو به همراه آورد، اینجاست که تنها گزینه پیش روی اسراییل مذاکره برای توافق آزادی اسرا باقی میماند، مذاکراتی که تلآویو با فشارهای مختلفی از ممانعت ورود مواد ضروری و حیاتی به غزه گرفته تا رشوههای مختلف به مصر به عنوان میانجی تاثیرگذار بر مذاکرات و حتی تهدید به جنگ به دنبال کاهش سقف خواستههای طرف مقابل سعی در کاهش هزینههای آن دارد.