توسعه با ابزار سرمایهداری
مرتضی عزتی
این روزها، پس از پایان انتخابات و مشخص شدن شمایل رییسجمهوری آینده، این ابهام که تیم اقتصادی دولت سیزدهم باید واجد چه ویژگیهایی باشد و چه اولویتهایی پیش روی اقتصاد ایران قرار دارد به عنوان یک پرسش کلیدی در فضای عمومی و محافل اقتصادی مطرح شده است. اگر بخواهم به طور خلاصه موضوع را تشریح کنم، باید به این نکته اشاره کنم که اولویت نخست تیم اقتصادی دولت جدید، تولید و رشد اقتصادی است. برای تحقق این اولویت باید تلاش شود تا سرمایهگذاری در کشور رشد و مصرف و مصرفگرایی در کشور کاهش پیدا کند. در واقع سرمایهگذاری و تولید باید ارزشمند قلمداد و شود و صاحبان تولید و صاحبان سرمایه تولیدی ارج و قرب پیدا کنند.
از سوی دیگر در این مدل اقتصادی، مصرفکنندگان و سوداگران صِرف باید کمارزش تلقی شوند و کارآفرینان مولد باید واجد متعالیترین ارزشها محسوب شوند. به طور کلی فرهنگ عمومی جامعه باید به سمت و سوی سرمایهگذاری بیشتر، تولید بیشتر و مصرف کمتر سوق پیدا کند. ضمن اینکه تیم اقتصادی جدید باید بداند و آگاه باشد که حجم سرمایههای موجود در کشور کفاف رشد اقتصادی و جهش اقتصادی مورد نظر را نمیدهد. بنابراین دولت آینده باید تلاش کند تا زمینه جذب سرمایههای خارجی به کشور را فراهم کند. باید بدانیم که مهمترین عامل برای رشد اقتصادی، سرمایهگذاری تولیدی است. اگر سرمایهگذاری تولیدی (بهویژه در بخش صنعت) افزایش پیدا کند، خود به خود بخش کشاورزی و بخش خدمات از منافع آن بهرهمند شده و رشد خواهند کرد. این اولویت اصلی و محوری هر دولتی است که در افق پیش روی کشور قصد دارد، سکان هدایت کشور را به دست بگیرد. در این میان اما روایتهایی در خصوص تشکیل تیم اقتصادی دولت جدید شنیده میشود که اهمیت تصمیمسازیهای پیش رو را صد چندان میکند. برخی زمزمهها شنیده میشود که ممکن است برخی افراد و جریانات سکان هدایت اقتصاد کشور در چشمانداز پیش رو را به دست بگیرند که اساسا اعتقادی به استفاده از رویکردهای علمی در حوزه اقتصاد ندارند و معتقد به روشهای غیرمتعارف اقتصادی هستند. پرسش این است آیا میتوان با روشهای غیرمتعارف و غیرعلمی به جنگ بحرانهای اقتصادی رفت؟ به طور کلی هیچ کشوری بدون اتکای به علم نمیتواند پیشرفت قابل قبولی داشته باشد. اساسا این تفکر که با روشهای غیرعلمی و غیرمتعارف میتوان بحرانهای اقتصادی را پشت سر گذاشت، خود بزرگترین مانع پیش روی رشد و پیشرفت کشورها برشمرده میشوند. بررسی تطبیقی تاریخ اقتصاد ملل مختلف نشان میدهد، آن دسته از کشورهایی که دچار بحرانهای اقتصادی پی در پی شده و از رشد اقتصادی مدنظر خود فاصله گرفته به دلیل دوری از علم اقتصاد بوده است. یکی از این نوع تفکرات شایع و رایج که سرنوشت آن بازتابهای بسیاری در جهان گذاشته، تفکر کمونیستی بود که آسیبهای جدی به کشورهایی که از این تفکر بهره میبردند، وارد ساخت. این آسیبهای جدی اقتصادی و معیشتی باعث شد تا برخی از کشورهای هوشمندتر کمونیستی بعد از چند دهه متوجه آسیبهای این رویکرد غیرعلمی بشوند و به مسیر تصمیمسازیهای معقول اقتصادی بازگردند. نمونه بارز یک چنین کشورهایی که زودتر از بقیه متوجه باگهای تفکر کمونیستی شد و تلاش کرد تا راه تازهای را برگزیند، کشور چین است. کشوری که در دهههای 50 و 60 و میانههای دهه 70 میلادی دچار فقر و گرسنگی فراوان، همچنین رشد منفی اقتصادی بود. اما با بازگشت به رویکردهای علمی اقتصاد و توسعه مناسبات ارتباطی با جهان پیرامونی توانست نشانههای این فقر و گرسنگی مطلق را از بین ببرد و آرام آرام چین را به یک قدرت مطرح اقتصادی و در نهایت به قدرت نخست اقتصادی جهانی بدل کند. بنابراین تکیه به اصول علم اقتصاد تنها راه برای برونرفت از مشکلات دامنهدار اقتصادی و پیشرفت در کشورهای مختلف است. برای روشنتر شدن موضوع بد نیست برای مخاطبان مثالی از بطن اقتصاد چین بزنیم تا ابعاد مبهم مساله شفاف شود. دن شیائوپنگ به عنوان نخستین رییس حکومت چین بعد از مائو که چرخش نگاه اقتصادی مائوئیستی را به نگاه علمی اقتصاد بنیانگذاری کرد، بیان میکند: «قصد ما این است که چین کمونیستی را با ابزار نظام سرمایهداری بر غرب پیروز و از شکست بیشتر آن جلوگیری کنیم.» اینکه شیائوپنگ از واژه ابزار سرمایهداری استفاده میکند به دلیل نگاه کمونیستی خاصی است که در آن برهه در چین حاکم بوده است. در واقع در آن زمان این تصور در چین جریان داشت که هر گزارهای که به نام علم اقتصاد مطرح است، ابزار سرمایهداری است. چون یک چنین تفکراتی در نظام کمونیستی حاکم بوده، دن شائوپنگ اشاره میکند که با ابزار نظام سرمایهداری به جنگ جهان سرمایهداری خواهیم رفت. به اعتقاد او تنها آهن است که میتواند آهن را بِبُرد و برای مقابله با نظام سرمایهداری باید از ابزارهای همین نظام استفاده کرد. بر اساس این واقعیات، هر تفکری که در ایران مدل 1400 تصور میکند که غیر از استفاده از علم اقتصاد میتواند رشد اقتصادی ایجاد کند، بد نیست که نگاهی به وضعیت چین و تلاشهای دن شیائوپنگ بیندازد تا متوجه شود، برای رسیدن به کرانههای توسعه از چه مسیری باید گذر کرد. میتوان به نظام سرمایهداری نقد داشت و هر واژهای را علیه نظام سرمایهداری به کار برد، اما همه باید بدانند که علم اقتصاد که جهان سرمایهداری را ایجاد کرده، تنها ابزار برای پیشرفت اقتصادی و توسعه در جهان امروز است.