بافت موقعیتی تعارض گونه برجام
مهدی مطهرنیا
بعد از پایان انتخابات ریاستجمهوری در ایران و تغییر در شاکله اجرایی کشورمان به نظر میرسد، تحولات تازهای در مذاکرات هستهای ایران با کشورهای غربی شکل گرفته است؛ تحولاتی که نیازمند ارزیابیها و تحلیل دقیق و موشکافانه برای پیشبینی احتمالات پیش روی کشور است. در این میان بسیاری به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش بنیادین هستند که سرنوشت مذاکرات هستهای ایران با 1+4 و امریکا چه خواهد شد؟واقع آن است که پرونده هستهای ایران یک دلالت ضمنی بر یک بافتار بسیار گستردهتر از مسائل مربوط به ایران در نظام بینالملل به ویژه در پرونده روابط با غرب و امریکاست. در ایران پس از سال 57 یک نظام انقلابی در چارچوب اسلام انقلابی شیعه شکل گرفته که معتقد به ارایه یک گفتمان در سطح جهان اسلام و البته رودررویی با نظام بینالمللی حاکم آمده از اراده قدرتهای بزرگ بینالمللی به ویژه ایالات متحده امریکاست. لذا در ایران از امریکا به عنوان امپریالیسم جهانی یاد میشود که به دنبال سوءاستفاده از منابع سایر کشورها است. در واقع پرونده هستهای ایران ذیل یک چنین پرونده گستردهتری شکل گرفته است. از سوی دیگر باید توجه داشت که نظام بینالملل (به معنای کلان آن) اساسا معطوف مغناطیس قدرت امریکاست. حتی قدرتهای رقیب ایالات متحده در امتداد این قدرت مغناطیسی مستقر شدهاند و علیرغم جهتهای مختلف همراستا و مبتنی بر منافع خود عمل میکنند. تهران اما معتقد است چیرگی موجود در نظام بینالملل یک امر ناعادلانه است و تلاش میکند در برابر آن بایستد. نباید فراموش کرد، تهران در شرایط فعلی تحت تحریمهای شدیدی قرار دارد و هزینههای مقاومت در برابر وضع موجود بینالملل را به تنهایی پرداخت میکند. پرونده هستهای در واقع یک بهانه معنادار در جهت ایجاد فشار بر تهران است که نظام و نظامات حاکم بر روابط بینالملل را یا پذیرا نیست یا به دنبال افزایش قدرت خود در ابعاد منطقهای و بینالمللی است. بر این اساس است که انتقادات از فعالیتهای مشروع هستهای ایران در شرایطی مطرح میشود که برخی همسایگان ایران مانند پاکستان و رژیم صهیونیستی (در قالب سیاست ابهام) نیز دارای تسلیحات هستهای هستند. اما غرب اساسا انتقادی به این نوع فعالیتها ندارد. بنابراین پرونده هستهای ایران جدا از مسائل مرتبط با دانش هستهای، مساله سرکشی ایران از نظامات موجود در نظام بینالمللی است و ایالات متحده امریکا در کانون این نظم به عنوان یگانه ابرقدرت قرن بیستم به دنبال تداوم دامنه نفوذش در قرن21 است.رقبای امریکا از جمله چین و روسیه هرچند تلاش میکنند از برگ ایران استفاده کنند، اما در عمل در سطح نظام بینالملل آنها نیز آغشته و همراه با امریکا اما در عین حال مبتنی بر منافع خود عمل میکنند.
با تکیه بر این واقعیات عریان، برجام پذیرفته شد تا مقدمهای برای ورود ایران به پذیرش نظام موجود بینالمللی باشد. ایران اما این امر را نپذیرفت و تلاش کرد از برجام به عنوان یک موقعیت تنفسی و فرصتی برای بهرهمندی از حق غنیسازی استفاده کند. لذا تهران سایر موضوعات مانند پرونده منطقهای، مسائل مرتبط با حقوق بشر و فعالیتهای موشکی را نپذیرفته و آنها را خارج از دایره گفتوگوها قرار داده است. از سوی دیگر با روی کار آمدن ترامپ، امریکا با استفاده از دکترین بازیگر دیوانه تلاش کرد ایران را به سمت خروج از پرونده هستهای بکشاند و ایران را در وضیعت منگنه جنگ هیبت و حیثیت قرار دهد. چرا که امریکا اعلام کرد از برجام خارج میشود و ایران در واکنش گفت، برجام را پاره میکند. ایران هرچند تعهدات برجامی خود را کاهش داد اما در برجام مانده و در ادامه نیز علیرغم اینکه مجلس انقلابی خروج از پروتکل را به دولت تکلیف کرده، ایران همچنان در برجام باقی مانده است.بهطور طبیعی با روی کار آمدن دولتی اصولگرا در ایران، اجرای شعارهایی که در دهه گذشته (به ویژه 8سال اخیر بعد از برجام) با آتش زدن برجام در مجلس مطرح شده بود، بسیار دشوار شده است. بنابراین دولت جدید هم باید وارد منطق مذاکره با امریکایی شود که ظاهرا حاضر است به برجام باز گردد، اما خواستار گسترش آن به سایر حوزههای مورد نظر خود است. در این وضعیت دولت انقلابی منتقد پذیرش برجام، باید پرونده مذاکرات را پیش ببرد و افرادی احتمالا پرونده را به دست میگیرند که پیش از این در زمان احمدینژاد سابقه گفتوگو و مذاکره با غرب را داشتند. واقع آن است که شعارهای مذاکرهکنندگان دولت جدید در خصوص برجام و امریکا، رفتار و کنش انقلابی آنها و سایر دیدگاههای این مجموعه، درست برخلاف خواستههای امریکا است. خواستههایی که اروپا هم با آن همراه است و حتی پکن و روسیه هم همراستا با گفتمان امریکا در راستای منافع خود عمل خواهند کرد. لذا باید گفت برجام در شرایط فعلی در یک بافت موقعیتی تعارضگونه قرار گرفته است. باید منتظر ماند و دید دولت انقلابی که پیش از این هرگونه توافق با امریکا را سازش میدانسته است، آیا تن به توافق و گفتوگو با امریکا خواهد داد؟ واکنش امریکا به حضور این دولت چه خواهد بود؟ و سایر پرسشهایی که در شرایط فعلی پیش روی این پرونده مهم قرار گرفته است.