آسیبهای تاخیردر مذاکرات
اتحادیه اروپا: ایران پیش از آغاز دولت رییسی به مذاکرات وین باز نمیگردد
زهرا سلیمانی | چشمانداز پیش روی مذاکرات ایران با کشورهای 1+4 و البته امریکا چپیست؟ ایران با استفاده از چه مکانیسمی میتواند دستاوردهای افزونتری را در مذاکرات کسب کند؟ موضع چین و روسیه در مذاکرات در صورت تداوم تاخیر چگونه خواهد بود؟ دولت سیزدهم چه ترکیبی را برای تیم مذاکراتی باید انتخاب کند؟ این پرسشها و پرسشهایی از این دست این روزها در افکار عمومی کشور وجود دارد و در سطح شبکههای اجتماعی به آن پرداخته میشود. برای آگاهی از کم و کیف این پرسشها سراغ رضا نصری حقوقدان و تحلیلگر مسائل بینالملل رفتیم تا نوری به ابعاد پنهان بحث مذاکرات هستهای در این دوران تازه بیندازیم. نصری معتقد است با توجه به تحولاتی که در صحنه داخلی ایران و ایالات متحده به وقوع پیوسته، مجلس یازدهم باید دست دولت سیزدهم را برای اتخاذ رویکردهای متنوع مذاکراتی باز بگذارد و از مسدودسازی راههای گفتوگو پرهیز کند. رضا نصری در عین حال با ارزیابی تحلیلی تبعات برآمده از تاخیر در مذاکرات پیشنهاد میکند که ایران امکان پروندهسازی دوباره را از دشمنان بگیرد و تلاش کند تا دستاوردهای دولت قبلی در مذاکرات را تداوم بخشد.
از منظر اقتصادی با توجه به ضرورت پایان دادن به تحریمهای اقتصادی و احیای برجام، چنانچه تاخیری در روند مذاکرات شکل بگیرد، چه خطری پرونده هستهای ایران را تهدید میکند، آیا امکان بازگشت قطعنامههای سازمان ملل وجود دارد؟ این پرسشی است که این روزها در فضای عمومی و محافل تحلیلی کشور به تناوب مطرح میشود. به نظر شما تاخیر در مذاکرات و تعیین تکلیف در مذاکرات چه تبعاتی برای کشورمان در پی خواهد داشت؟
بهطور کلی تأخیر در روند مذاکرات چند آسیب در پی دارد: نخست اینکه با گذر زمان، جریان ضد برجام در امریکا فرصت لابیگری و تثبیت مواضع خود را خواهد داشت. به عنوان مثال، بنگاههای روابط عمومی وابسته به این جریان فرصت خواهند داشت افکار عمومی را نسبت به نیات ایران بدبین کنند و فضای سیاسی را برای مقاصد خود شکل دهند. در این همین راستا، مخالفان توافق در کنگره نیز مجال بیشتری خواهند یافت تا از طریق قانونگذاری قدرت مانور و اختیارات دولت بایدن را محدود کنند و با موانع حقوقی جدید مسیر مذاکرات را منحرف کنند. دوم اینکه با گذر زمان - و تداوم فعالیتهای هستهای ایران - مواضع اروپا بهتدریج تندتر خواهد شد و شکاف میان واشنگتن و بروکسل - که تاکنون ایران از آن بهره برده - رفتهرفته بسته خواهد شد. در این صورت، احتمال توسل آنها به مکانیسم موسوم به «ماشه» قوت میگیرد و قطعنامههای شورای امنیت احیا خواهد شد.
این روند ممکن است در مواضع چین و روسیه به عنوان کشورهایی که مواضع نزدیکتری با کشورمان دارندنیز اثر بگذارد؟
این تاثیر سومین آسیب تاخیر در مذاکرات را شکل میدهد. در واقع تاخیر در مذاکره ممکن است بر مواضع روسیه و چین نیز تاثیر منفی بگذارد و باعث شود آنها نیز به اهرمهای فشار خاص خود علیه ایران روی بیاورند. فراموش نکنیم روسیه و چین نیز در ماههای اخیر نسبت به تشدید فعالیتهای هستهای ایران - به خصوص در مورد لغو پروتکل الحاقی- اعتراض داشتند و ممکن است پیرو این اعتراض دست به اقدامات عملی بزنند. در این راستا، یکی از حالتهای بسیار نامطلوب این است که با همراهی دولتهای غربی موضوع «بازرسی»ها را به شورای امنیت ببرند و از طریق یک قطعنامه الزامآور ایران را وادار به تن دادن به پروتکل الحاقی کنند.
منظور شما از قطعنامه الزامآور راهاندازی مکانیسم ماشه است؟
اساسا ممکن است، به جای راهاندازی مکانیسم ماشه، پرونده جدیدی در شورای امنیت علیه ایران باز کنند. این یعنی در عمل طرف مقابل در مسابقه «اهرمسازی» دست برتر را پیدا کند و ایران از موضع مدعی به جایگاه متهم تغییر موقعیت دهد. چهارمین آسیب نیز این است که با گذر زمان ممکن است اتفاقات پیشبینی نشده یا حوادث ساختگی به کل فضای سیاسی را تغییر دهد و بحث لغو تحریمها را بلاموضوع سازد.
مثلاً درگیری میان نیروهای نزدیک به ایران با نیروهای امریکایی در عراق یا طرح اتهامات مغرضانه علیه ایران میتواند فشار را به دولت بایدن برای لغو مذاکرات و اعمال سختگیری بیشتر افزایش دهد و موضوع تحریمها را به حاشیه بکشاند. در وهله پنجم، ممکن است تاثیر تاخیر در مذاکرات بر وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم در داخل کشور نیز مشکلات عدیدهای برای دولت آینده پیش بیاورد به نحوی که بحرانهای اجتماعی مشهود شود و به تبع آن موقعیت مذاکراتی ایران بهشدت تضعیف گردد.
در یک چنین شرایطی راهکاری که برای تداوم گفتوگوها به دولت سیزدهم پیشنهاد میکنید، چه مواردی را شامل میشود؟
در چنین شرایطی، لازم است مجلس شورای اسلامی در اولین اقدام دست دولت رییسی را برای ابتکارات دیپلماتیک باز بگذارد؛ از ایجاد محدودیت بیشتر در مذاکره با امریکا پرهیز کند و حتی اختیارات وسیعتری به دولت بدهد تا این انسداد را پایان بخشد. ایضا، لازم است دولت رییسی نیز در انتخاب تیم سیاست خارجی خود از افراد مجرب و دارای اعتبار بینالمللی استفاده کند. به بیان دیگر، از افرادی استفاده کند که هم به ضرورت احیای برجام اعتقاد راسخ دارند، هم دانش کار را دارند، هم تجربه دارند و هم در صحنه بینالمللی دارای اعتبار هستند. دولت جدید این نکته را نیز فراموش نکند که در دنیای امروز، دیپلماسی عمومی و تسلط بر رسانه و شناخت افکار عمومی دشمن از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است.
در یک چنین شرایطی که تشریح کردید، تیم دیپلماسی دولت آینده باید واجد چه ویژگیهایی باشند تا بتوانند منافع حداکثری مردم را تامین کنند؟
با توجه به هجمههای تبلیغاتیای که علیه دولت بعدی و شخص آقای رییسی در پیش است، لازم است تیم سیاست خارجی دولت رییسی برای مقابله با این فضا کاملا مجهز و آماده باشد. در پیشواز دولت جدید، از هماکنون سازمان تروریستی رجوی اخیرا یکی از بزرگترین موسسات روابط عمومی واشنگتن را استخدام کرده است. در غیاب دکتر ظریف، قطعاً خبرههای رسانه مانند عادلالجبیر نیز به صحنه بازمیگردند و امثال نفتلی بنتها در رسانهها و تریبونهای بینالمللی جولان خواهند داد. قابل پیشبینی است جریان متخاصم از تمام ابزار قضایی و حقوقی نیز برای تضعیف توان دولت و دیپلماتهای آن استفاده کند. در واقع، دولت رییسی -و به تبع منافع کشور - بیوقفه مورد حمله قرار خواهد گرفت. وزیر خارجه بعدی باید حریف این میدان باشد.