مردی با دو معشوقه
مهدی بیک
«دلت به حال درگذشتگان نسوزه، دلت به حال زندههایی بسوزه که بدون عشق زندگی میکنند.»این عباراتی است که جیکی رولینگ در کتاب هریپاتر و یادگاران مرگ با استفاده از آن تلاش میکند تا عظمت انسانهایی را یادآوری کند که در زندگی هدفی دارند و در راستای عشقی زیست میکنند. اساسا زندگی مگر چیست؟ گذران ثانیه در کنار افرادی که دوستشان داریم و در محضر مفاهیمی که به آنها عشق میورزیم. برای نسل من که همواره از دهه 60 به بعد عادت کرده بودند به شنیدن تحلیلهای ایدئولوژیک، غیرکارشناسی و عوامانه در حوزه فوتبال، سینما، جامعه، سیاست و... حمیدرضا صدر نعمتی بود که با دانش وسیعی که از حوزههای جامعهشناسی، سینما، فلسفه و...داشت، تفسیری عالمانه از فوتبال، ورزش و سینما و حتی جامعهشناسی ارایه میکرد. چهرهای ساختارشکن که تبحر قابل توجهی از تاریخ داشت و چون لحظات دلنشین فوتبال در بطن تاریخ را زیست کرده بود، این توانایی را داشت که به مخاطب برای دستیابی به درکی تازه از فوتبال مدد برساند. حمیدرضا صدر متولد 1335 نویسنده، منتقد سینما و مفسر فوتبال که معمولا به عنوان کارشناس فوتبال در برنامه نود عادل فردوسیپور حضور به هم میرساند، هر بار که با این پرسش کلیدی مواجه میشد که برایش فوتبال مهمتر است یا سینما، لبخندی شیطنتآمیز در صورتش هویدا میشد و بدون اینکه پاسخی به این پرسش مهم بدهد، به این واقعیت اشاره میکرد که آدمیزاد برای عشق ورزیدن نیازمند تعیین محدودیت و گزینش نیست. میگفت انسان این قابلیت را دارد که به اندازه هستی عشق بورزد و دوست داشته باشد. مردی که هم در شمایل یک روایتگر قهار در زمینه فوتبال فرو رفت و هم منتقدی در حوزه سینما شد که سالها ستون ثابتش در هفت مخاطبان جدی خود را داشت. کاراکتری که این ویژگی را داشت که داستان فوتبال و سینما را به اندازهای دلنشین روایت کند که نسلهای جوانتر را عاشق این حوزههای کلیدی دوران مدرنیسم کند. وقتی داستان عدم حضور ایران در جام جهانی 74 را روایت میکرد، تو گویی در حال روایت یکی از تراژدیها مهم شکسپیر بود و زمانی که در خصوص حضور ایران در جام جهانی 78 صحبت میکرد، انگار که حماسهای باستانی را بازگو میکرد. جام جهانی 82 اسپانیا را ایرانیان با تصویرسازیهای اوبه یاد میآورند، زمانی که از فریادهای روسی سخن میگفت و این فریادها را مطالبات یک نسل خطاب میکرد. نگاه خاصی که در خصوص جامهای جهانی 90 ایتالیا، 86 مکزیک، 78 آرژانتین، 66لندن و...نیز داشت. کارشناس همیشگی برنامههای عادل فردوسیپور ارتباط نزدیکی با مطالبات مردمش داشت و تلاش میکرد در بزنگاههای مهم در کنار مردمش بایستد. به همین دلیل است زمانی که رویکردهای تند و متعصبانه برخی طیفهای خاص، باعث دوری فردوسیپور از شبکه 3 و برنامه جذاب 90 شد، او هم ترجیح داد، دیگر در برنامههای ورزشی شبکه 3 شرکت نکند و حضورش در تلویزیون را به دعوتهای گاه و بیگاه عادل در برنامه فوتبال 120 محدود کرد. اساسا این ویژگی انسانهای مردمی است که میان منفعت شخصی و مطالبات عمومی، دومی را برمیگزینند و صدر هم یکی از همین چهرهها بود که میان خواستههای مردمش و منافع شخصی، مردم را انتخاب کرد. حمیدرضا صدر در ایران و انگلستان تحصیل کرد. حوزههای تحصیلیاش به اندازهای از حرفهاش فاصله داشت که ایجاد ارتباطی میان آنها تقریبا غیر ممکن بود. دانشآموخته کارشناسی اقتصاد و کارشناسی ارشد شهرسازی از دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران و مقطع دکترا از دانشگاه لیدز بریتانیا، کرسیهای تحصیلی که احتمالا نه ارتباطی با فوتبال و ورزش دارد و نه زیربنای فکری برای یک نقاد حرفهای سینما را فراهم میکند. اما صدر در زندگی ترجیح داد به جای پول و موفقیتهای اقتصادی وقت خود را صرف حوزههایی کند که به قول خودش او را به وجد میآورد. خبر تلخ بیماری حمیدرضا صدر زمانی رسانهای شد که برخی تصاویر از او در شبکههای اجتماعی بازتاب پیدا کرد. تصاویری که نشان میداد مرد خوش صحبت عرصه فوتبال و سینما، انگار با دردی دست به گریبان شده است. مدتی بعد دخترش این شایعات را تایید کرد و خبر داد که حمیدرضا در حال نبرد با هیولای بیماری است. نهایتا تا دیروز که خبر پرواز صدر به آسمانها منتشر شد و حسرت و درد برای نسلی به یادگار ماند که با روایتهای جذاب چهرههایی مانند او هم به سینما دلبسته شده بودند و هم عاشقانه فوتبال را تعقیب میکردند. چهرهای که از شکست تراژدی میساخت و از پیروزیها، نغمههای حماسی میسرود. کاراکتری که عادت داشت تا حتی تراژدیهای فوتبال را به زیبایی تصویرسازی کند. باید پذیرفت برای پرواز یک چنین مردی به آسمان نمیتوان از کلمات غمبار و تلخ استفاده کرد. انتخاب کلمات برای مرگ یک چنین چهرهای بسیار دشوار است. مردی که زندگی را با عاشقانههایش دوست میداشت. مردی با دو معشوقه که بر صدر نشست....