ارادهای برای حل این مشکلات نیست
گلی ماندگار|
آسیبها و مشکلاتی که کارگران در محیطهای ناسالم کاری به آن دچار میشوند، مربوط به دیروز و امروز نیست، سالهاست که هیچکس در این باره نه حرفی میزند و نه تصمیم درستی میگیرد، هر چه هست، منافع کارفرما است و سودی که او بیتوجه به ایمن کردن محیط کار به آن دست پیدا میکند. از محیطهای بسته کاری گرفته تا کارگاههای پرخطر. از مشکلات جسمی و روحی گرفته تا از بین رفتن بینایی و شنوایی. برای کارگران با آن درآمدهای اندک زندگیهای سخت دیگر زمان و حوصلهای باقی نمیماند پیگیر این مشکلات شوند. ایمنی و بهداشت محیط کار از آن دست مسائلی است که باید از سوی مسوولان و البته کارفرمایان به آن توجه شود. این در حالی است که بسیاری از این کارگران حتی از نعمت بیمه هم بهره مند نیستند و اگر مشکلی در محل کار برایشان پیش بیاید هیچ کس مسوولیت آن را به عهده نمیگیرد و همهچیز در همان نقطه حادثه پایان میپذیرد. کارگر حادثه دیده، خانهنشین میشود و مشکلات معیشتی او و خانوادهاش هم هیچ متولی نخواهد داشت. البته که قوانینی در مورد حمایت از کارگران و فراهم آوردن ایمنی کارگاهها وضع شده اما مانند خیلی از قوانین دیگر به دلیل نداشتن ضمانت اجرایی اکثر کارفرماها از انجام آن شانه خالی میکنند و سعی در دور زدن آن دارند.
بیماریهای شغلی
مشکلات بینایی ناشی از کار در محیطهای بسته و کم نور، مشکلاتِ شنوایی ناشی از کار در محیطهای پرسروصدا، ضایعاتِ پوستی ناشی از تماس با انواع مواد شیمیایی و همچنین مشکلات ریوی ناشی از برخورد با انواع آلایندهها و مواد شیمیایی نمونه ملموسی از بیماریهای شغلی است. ایمنی و بهداشت محیط کار ارتباط مستقیمی با جان کارگران دارد اما در نظامی که به جای سلامت کارگران، سود سرمایهداران ملاک اصلی قرار میگیرد، پرواضح است که ایمنی و بهداشت محیط کار نیز به حاشیه رانده میشود. به عبارتی رعایت اصول ایمنی و بهداشت نیازمند صرف هزینه است و در جایی که هزینه پیامدهای ناشی از سیاستهای غلطِ مسوولان در نهایت از جیب کارگران پرداخت میشود، چطور میتوان امید داشت که دولت و کارفرما برای جان کارگران ارزش قائل شود؟! به علاوه کارگرانی که در تامین حداقلیترین و اساسیترین نیازهای زندگی خود لنگ ماندهاند، چطور میتوانند به سلامت خود فکر کنند؟!
افزایش تلفات ناشی از حوادث کار
بررسی آمارها طی ۹ سال گذشته از افزایش تلفات ناشی از حوادث کار در سالهای اخیر خبر میدهد. این درحالی است که معمولا آمار رسمی واقعیت را آنطور که هست نشان نمیدهد و همواره بخش قابل توجهی از حوادث ناشی از کار از نظرِ مراکز رسمی پنهان میماند. همچنین باید توجه داشته باشیم که اوضاع در رابطه با آمار حوادث ناشی از کار به مراتب بهتر از آمار بیماریها و عوارض روحی و جسمی ناشی از کار است. به عبارتی اگر نمود عینی برای حوادث کار وجود دارد، این موضوع در خصوص بیماریهای ناشی از کار بسیار کمتر صدق میکند. تعداد کارگرانی که در طول دوره کاری خود و به دلیل حضور در شرایط نامناسب کاری، برخورد با انواع آلایندهها و مواد شیمیایی و همچنین مواجهه با استرسهای شدید کاری دچار فرسودگی و بیماری میشوند، معمولا در آمارها نشان داده نمیشود.
از پشتمیزنشینی تا کارگاههایی
پر از عوامل بیماریزا
از کارگرانی که پشت میز مینشینند و احتمالا تنها با یک سیستم و موس و صندلی سروکار دارند گرفته تا کارگرانی که در یک کارگاه کوچک آجرسازی یا صنایع بزرگی مثل نفت و و پتروشیمی کار میکنند، همه ممکن است در معرض بیماریهای ناشی از کار قرار بگیرند. اگرچه مسلم است نمیتوان شدت و نوع بیماری را در رابطه با این مشاغل یکی دانست اما به هر حال گستره بروز بیماریهای ناشی از کار در انواع مشاغل را نباید نادیده گرفت. از اینرو پرداختن به مساله بهداشت کار در کنار ایمنی کار و مطالبهگری در این زمینه بسیار حائز اهمیت است.
ماده قانونهایی که اجرا نمیشوند
طبق ماده ۸۵ قانون کار «برای صیانت نیروی انسانی و منابع مادی کشور رعایت دستورالعملهایی که از طریق شورای عالی حفاظت فنی (جهت تامین حفاظتفنی) و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی (جهت جلوگیری از بیماری حرفهای و تامین بهداشت کار و کارگر و محیط کار) تدوین میشود، برای کلیه کارگاهها، کارفرمایان، کارگران و کارآموزان الزامی است.
تبصره - کارگاههای خانوادگی نیز مشمول مقررات این فصل بوده و مکلف به رعایت اصول فنی و بهداشت کار میباشند.»
همچنین قانون کار در ماده ۶۹ صراحتا به موضوع بیماریهای ناشی از کار پرداخته و آورده است: «کلیه واحدهای موضوع ماده ۸۵ این قانون که شاغلین در آنها به اقتضای نوع کار در معرض بروز بیماریهای ناشی از کار قرار دارند باید برایهمه افراد مذکور پرونده پزشکی تشکیل دهند و حداقل سالی یکبار توسط مراکز بهداشتی درمانی از آنها معاینه و آزمایشهای لازم را به عمل آورند ونتیجه را در پرونده مربوطه ضبط کنند».
تبصره ۱ - چنانچه با تشخیص شورای پزشکی نظر داده شود که فرد معاینه شده به بیماری ناشی از کار مبتلا یا در معرض ابتلا باشد کارفرما ومسوولان مربوطه مکلف هستند کار او را بر اساس نظریه شورای پزشکی مذکور بدون کاهش حقالسعی، در قسمت مناسب دیگری تعیین کنند.
تبصره ۲ - در صورت مشاهده چنین بیمارانی، وزارت کار و امور اجتماعی مکلف به بازدید و تایید مجدد شرایط فنی و بهداشت و ایمنی محیط کارخواهد بود.
قانون بدون ضمانت اجرایی
محمدمهدی سهرابی (معاون فنی مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت) پیشتر در خصوص اجرای این ماده قانونی گفته بود: این قانون سالهاست که تدوین شده، اما این معاینات به دلیل اینکه تکلیفی برای کارفرماست و او باید معاینات دورهای برای افراد تحت پوشش خود را در مراکز مورد تایید وزارت بهداشت مدنظر قراردهد، کمتر انجام میشود. کارفرمایان در برخی موارد از سرِ ناآگاهی یا به دلیل بحث هزینه از این برنامههای پیشگیری خودداری کرده و از آن عبور میکنند.
او همچنین در خصوص آمار کارگرانی که سالانه تحت پوشش معاینات پزشکی قرار میگیرند، چنین گفته بود: طبق آمار رسمی کمتر از ۳۰ درصد کارگران تحت پوشش این معاینات سالانه هستند و بیش از ۷۰ درصد کارگران تحت پوشش نیستند؛ چراکه کارگاهها عمدتا کارگاههای کوچک هستند که قابل شناسایی و بازرسی نیست. این شناسایی و بازرسی باید ازسوی دانشگاه علوم پزشکی ایران و بازرسی بازرسان بهداشت حرفهای صورت گیرد. کمبود نیرو و امکانات باعث شده است، تا این بازرسیها به موقع انجام نشود.
بیماریهایی که قابل پیشگیری هستند
بسیاری از متخصصان طب کار معتقدند بخشی از بیماریهای ناشی از کار با رعایت اصول ارگونومی قابل پیشگیری است. در چنین مواقعی حتی اگر کارفرما هم توجهی به این اصول نکند – که اغلب اینگونه است – کارگران تا حدودی میتوانند خود از بروز این بیماریها که ممکن است بعدها دردسرهای بسیاری برایشان ایجاد کند، جلوگیری کنند. اما آیا در خصوص آن دسته از صنایعی که کارگران در آن در معرض انواع و اقسام آلودگیها قرار میگیرند نیز میتوان به راحتی چنین گفت؟ پاسخ مسلم است، خیر.
ارادهای برای رفع این معضلها نیست
شرایط کاری گاه بسیار سخت است. مشکلات بینایی ناشی از کار در محیطهای بسته و کم نور، مشکلاتِ شنوایی ناشی از کار در محیطهای پرسروصدا، ضایعاتِ پوستی ناشی از تماس با انواع مواد شیمیایی و همچنین مشکلات ریوی ناشی از برخورد با انواع آلایندهها و مواد شیمیایی نمونه ملموسی از بیماریهای شغلی است که اگر ارادهای وجود داشته باشد قابل رفع است اما شواهد اینگونه نشان نمیدهد.
نمونه بارز مواجهه با آلایندههای بیماریزا وعدم توجه به رفع آن را میتوان در مناطقی چون عسلویه مشاهده کرد. منطقهای که کارفرمای اصلی در آن وزارت نفت است و مساله آلودگی این مناطق به گفته بسیاری از کارشناسان مسالهای ملی است. اما استمرار آلودگی در این مناطق طی سالهای پی در پی نشان از نوعی بیتوجهی به وضعیت سلامت کارگران - و حتی مردم مناطق پیرامون - دارد. براساس تحقیقات انجام شده برخی از آلایندههایی که در این مناطق و در هوای شرکتها، کریدورها و محلهای اسکان کارکنان وجود دارد، سرطانزا هستند. در واقع هدف از آوردن چنین نمونه بارزی این است که بگوییم وقتی ارادهای برای حل مشکلی چنین اساسی از جانب کارفرمای بزرگی چون دولت وجود ندارد، چگونه میتوان به اجرای قوانین ایمنی و بهداشت در کارگاههای کوچک و حتی کارخانههای بزرگ امیدوار بود؟! به علاوه باید در نظر داشت کهعدم توجه به سلامت کارگران به دلیل رواج قراردادهای موقت و نبود تشکلهای آزاد کارگری امری دور از ذهن نیست. وقتی دعوا بر سر حداقل دستمزد یا کمتر از آن، پرداختِ به موقعِ همین حداقل دستمزد است شاید خوشخیالی باشد که به دنبال اجرای تمام و کمال قانون کار در خصوص ایمنی و بهداشت محیط کار و توجه به سلامت جسم و روح کارگران از جانب کارفرمایان باشیم. با این حال نباید فراموش کرد که مطالبهگری برای رسیدن به حقوق مهمترین وظیفه کارگران است.