عدم تقارن اطلاعات در بورس
محسن عباسی
یکی از واژههایی که طی سالهای اخیر در خصوص مناسبات مرتبط با بازار سرمایه (وشاید بسیاری از بخشهای اقتصادی) به تناوب تکرار میشود، رانت اطلاعاتی است؛ واژهای که هم فعالان بورس به آن اشاره میکنند، هم مسوولان و تصمیمسازان و هم تحلیلگران از آن بهره میبرند تا نوری به ابعاد پنهان بازار سرمایه بتابانند. مفهومی که اصولا در هیچ کدام از بازارهای مالی دنیا در سطح قوی، کارایی ندارد و در بهترین بازارهای جهانی در سطح نیمه قوی کارا است، یعنی در این نوع بازارهای نیز همواره مقداری درز اطلاعات وجود دارد. یکی از راهکارهای تشخیص درز اطلاعات، مقایسه وضعیت معاملاتی نمادها در روزهای قبل از اعلام خبر است. این یک رویه علمی در شناسایی information asymmetric و یا «عدم تقارن اطلاعات » در بازار است و البته فقط هم مختص بورس نیست. هر جا که معاملاتی شکل بگیرد و دو طرف معامله اطلاعات یکسانی راجع به کالا و یا سهام و خدمات مورد معامله نداشته باشند «عدم تقارن اطلاعات»وجود دارد مانند قراردادهای بیمه، فروش املاک و ...که یک چنین پدیدههایی قابل رویت است. اما کانالهای درز اطلاعات در ساختارهای اطلاعاتی از جمله بازار سرمایه کدام موارد هستند؟مهمترین کانالهای درز اطلاعات در بورس کشورمان، این موارد هستند البته برخی برای شرکتهایی که دولت سهامدار است و یا نرخ تعیین میکند بیشتر صدق میکند و برخی موارد برای شرکتهای خصوصی بیشتر صدق میکند.
نخست) زیرمجموعههای دولت و نهادهای قیمتگذاری و افراد حقیقی مسوول در این نهادها: برای مثال مرجع قیمتگذاری در صنعت پالایش، افرادی که در نرخ گذاری سیمان و فولاد و خودرو و ... دخیل هستند. اینها به صورت بالقوه اولین کسانی هستند که از این اطلاعات با خبر میشوند. دوم) هیئت مدیره شرکتها: نیز از دیگر گروههایی هستند که دارای اطلاعات نهانی هستند هیاتمدیره شرکتها هستند که به تمامی اطلاعات شرکت دسترسی دارند و انگیزه دارند تا قبل از اعلام عمومی از این اطلاعات در بازار برای خرید و فروش سهام استفاده کنند. این مورد در تمامی شرکتهای دنیا وجود دارد. سوم) حسابرسان، کارکنان خودِ شرکت و وکلای شرکت نیز به سطوحی از اطلاعات تاثیرگذار شرکت دسترسی دارند که میتواند برای معامله سهام استفاده شود. البته در این میان، برخی تحلیلگران، سازمان بورس را هم جزو این موارد حساب میکنند که البته در حال حاضر درست نیست. در کشور ما تا سالها قبل اطلاعات توسط شرکتها مستقیما به بازار ارسال نمیشد و اول برای سازمان بورس ارسال میشد و ابتدا سازمان این اطلاعات را بررسی میکرد که در این صورت سازمان هم دارای اطلاعات نهانی بود اما با افشای مستقیم اطلاعات توسط شرکتها چند سالی است که سازمان بورس از رده افراد دارای اطلاعات نهانی بورس خارج شده است. با این کانالهای درز اطلاعات، انواع و اقسام رانتهای اطلاعاتی قبل از اعلام به بازار به افراد خاص میرسد و این افراد وارد بازار میشوند و در نقش خریدار (وقتی خبر مثبت است) و یا فروشنده (وقتی خبر منفی است) ظاهر میشوند و اینجاست که عدم تقارن اطلاعات در معامله شکل میگیرد و یک طرف معامله با اطلاعات نهانی که طرف مقابل ندارد از معامله سود میبرد. با این پیشزمینه، بد نیست، نگاهی به وضعیت شاخص بازار و صنایع بورسی داشته باشیم: تحلیلگران با بررسی وضعیت دلار و پیشبینی تورم و وضعیت سود بانکی و p.e فوروارد بازار و نرخجهانی نفت و فلزات و... پیشبینی میکنند که نقدینگی به سمت بورس سرازیر خواهد شد و رشد بورس ادامهدار است. ناگهان سود بین بانکی چند برابر میشود، عرضههای سنگین به قصد سرکوب تقاضا اتفاق میافتد و علیرغم وضعیت بنیادی شرکتها و رشد قیمت محصولات و... بورس یکسال وارد فاز اصلاحی میشود. با نگاهی به عرضههای هماهنگ خصولتیها در تیر و مرداد میتوان قصد تخریب بازار را به وضوح دید. این یک رانت اطلاعاتی برای بسیاری از افراد بود در حالی که اعداد و ارقام رشد سود شرکتهای بزرگ را پیشبینی میکرد، تورم بزرگی را پیش بینی میکرد و تحلیل بین بازاری هم بورس را ارزانترین بازار موجود نشان میداد اما با رانت اصلاح دستوری شاخص بسیاری از افراد سهامشان را در بازار تیر و مرداد بر خلاف رویه تحلیلی و با رانت اطلاعاتی که داشتند فروختند. کافی است نگاهی به تحلیل سود شرکتهای پالایشی انداخته شود. در شرایطی که هم نرخ خوراک و هم نرخ محصولاتشان را دولت اعلام میکند، اما هر زمان که دلش بخواهد این اطلاعات مبرهن را اعلام میکند. یعنی نه نرخ مشخص است و نه زمان اعلامش.بنابراین رانت اطلاعاتی هم در خصوص نرخ وجود دارد و هم در زمان اعلام اطلاعات. وضعیت سایر صنایع بورسی هم همین است. همه فعالان بازار سرمایه و تحلیلگران قطعا به مواردی برخورد داشتهاند که ناگهان چند روز یک سهم صف خرید است و بعدا یک تعدیل مثبت و یا خبر بزرگ و مهمی در خصوص آن منتشر میشود. اساسا این صف خریدها و فروشها پُر از رانت و سیگنال فریب به معاملهگران است.به عبارت روشنتر، ابهام در اطلاعات و تغییر مداوم آنها دریایی از رانت اطلاعاتی را در بازار ایجاد کرده است. یکی از بدیهیترین راهکارهای رفع این رانت تعریف مکانیزم قابل پیشبینی برای ارسال دقیق اطلاعات، رفع قیمتگذاری دستوری و تحلیلپذیری عرضه و تقاضا است که باید زمینه تحقق آنها در اقتصاد فراهم شود.