پروژه گوره-جاسک مسیر انتقال نفت را بین 10تا 14روز کاهش میدهد
زهرا سلیمانی|پروژه نفتی و راهبردی گوره-جاسک چه دستاوردهای ملموسی برای صنعت نفت کشور خواهد داشت؟ این پرسشی است که بلافاصله پس از انتشار خبر افتتاح پروژه گوره-جاسک در محافل اقتصادی کشور بازتاب پیدا کرد؛ پرسشی که پاسخگویی به آن میتوانست تصویری از چشمانداز توسعه در استانهای جنوبی کشورمان را نیز نمایان کند. به اعتقاد کارشناسان با راهاندازی پایانه جاسک (که نفت را از غرب کارون آورده و از تنگه هرمز عبور میدهد) 2گزاره مهم در صنعت نفت کشور محقق میشود. از یک طرف به ایران امکان بهرهمندی از یک پایانه مهم نفتی در دریای عمان را میدهد تا از وابستگی صرف به تنگه هرمز رها شود و از سوی دیگر، محدوده و فاصله انتقال نفت و میعانات گازی توسط کشتیها و نفتکشهای خارجی از ایران را تا حد چشمگیری کاهش خواهد داد. امری که باعث خواهد شد کشورهای خارجی و مشتریان نفتی انگیزه بیشتری برای خرید نفت از ایران را داشته باشند. اما در کنار این ویژگیها، پروژه گوره-جاسک در حوزه توسعه سرزمینی مناطق جنوبی کشور نیز اثرگذار خواهد بود. با توجه به این اینکه سواحل مکران از جمعیت بسیار اندکی برخوردار است، این نوع پروژهها این امکان را فراهم میسازد تا از طریق توسعه و اشتغالزایی، تراکم جمعیتی افزونتری در این مناطق شکل بگیرد. ضمن اینکه ظرفیتهای افزونتری را برای توسعه در استانهای جنوبی کشور مانند بوشهر، هرمزگان، فارس و حتی خوزستان فراهم میسازد. برای آگاهی از کم و کیف این طرح و اثرات کلی آن بر صنعت نفت کشور گپ و گفتی را با حسن مرادی استاد حقوق اقتصاد و انرژی دانشگاه تهران ترتیب دادیم تا نوری به ابعاد مختلف این طرح تابانده شود. مرادی با اشاره به ویژگیهای یک چنین طرحهایی در مسیر توسعه کشور، ابعاد آن را در حوزههای اقتصادی، امنیتی و راهبردی اثرگذار ارزیابی کرد.
خبر بهرهبرداری از خط لوله انتقال نفت خام گوره تا جاسک در روزهای اخیر در فضای اقتصادی داخل و خارج کشور منتشر شد و کارشناسان و تحلیلگران دیدگاههای متنوعی در خصوص آن مطرح کردند. شما دستاوردهای این پروژه را برای صنعت نفت کشور چطور ارزیابی میکنید؟
معتقدم پروژه گوره به جاسک در شرایط تحریمی و مشکلات برآمده از آن، یک طرح شجاعانه محسوب میشود. کمتر کسی تصور میکرد، ایران در شرایطی که در اوج تحریمهای صنایع، ماشینآلات و مواد اولیه قرار دارد، دست به یک چنین اقدام رادیکالی در حوزه صنعت نفت خود بزند. فاصله گوره به جاسک حدودا 1000کیلومتر است و پیش از اجرای این پروژه، ایران برای انتقال و صادرات خود میبایست هزینه و زمان زیادی را صرف میکرد. اما با اجرای این پروژه به جای صرف زمان 8الی 12 روز برای انتقال نفت به کشتیها و هزینههای فراوان در حوزه به کارگیری کشتیها و نفتکشها، سوخت کشتیها و توسط ایستگاههای پمپاژ نفت این مسیر هزار کیلومتری به راحتی طی میشود.
برای افزایش ظرفیتهای صادرات نفت کشور، این پروژه چه ویژگیهایی دارد. آیا این ظرفیت به ایران کمک میکند که بتواند ظرفیتهای صادراتی خود در حوزه صنعت نفت را ارتقا دهد؟
از منظر صادراتی، ایران به جای اینکه نفت خود را در خلیج فارس به مشتریهایش عرضه کند، میتواند این ظرفیتهای نفتی را در دریای عمان و از طریق ناحیه مکران عرضه کند. این تغییرات راهبردی از منظر استراتژیک، موضوعی بسیار کلیدی و یک برگ برنده محسوب میشود و ارزش افزوده فراوانی را متوجه اقتصاد ایران میکند. در زمانهایی که مشکلات امنیتی احتمالی در منطقه خلیج فارس که یک مختصات بحرانی به شمار میرود، ایجاد شود، ایران به راحتی میتواند نفت خود را از طریق دریای عمان صادر کند. بنابراین برای کشوری مانند ایران که در اوج تحریمهای ظالمانه است، بهرهبرداری از این پروژه یک اقدام شجاعانه و یک عمل ارزشمند است که همه باید قدردان آن باشند.
همزمان با بهرهبرداری از این پروژه، برخی از منتقدان اشاره میکنند یک چنین پروژههایی باید در محدوده زمانی حداکثر 18 ماه تا 2سال به اتمام برسند و ایران زمان و هزینه بالایی (53هزار میلیارد تومان) را صرف این پروژه کرده است. آیا یک چنین انتقاداتی را وارد میدانید؟
گمان نمیکنم، یک چنین اظهاراتی از روی دلسوزی صورت گرفته باشند. ممکن است برای بخشهای تحقیقاتی و پژوهشی زمان زیادی صورت گرفته باشد، اما از منظر عملیاتی زمانی که صرف پروژه شده به نسبت شرایط موجود قابل قبول بوده است. به نظرم با توجه به گستردگی و سختی کار که نواحی غیرمسکون را شامل میشود، کار به شکل مطلوبی پیش رفته است. در یک چنین نواحی غیرمسکونی، همزمان با هر متر و هر کیلومتری که برای احداث خط لوله، عملیاتی میشود، باید جادههای دسترسی، تدارکات، نیازهای لجستیکی و... در نظر گرفته شود تا کار مبتنی بر یک منطق زمانی پیش برود. دقیقا مانند عملیاتهای جنگی که هر عملیاتی نیازمند پیشبینیهایی برای احداث خاکریز و... باید در نظر گرفته شود برای یک چنین پروژههایی که چند هزار پرسنل شامل مهندسین، تکنیسینها، کارگران و... در آن مشغول به کار هستند باید پیشبینیهای لازم در خصوص آذوقه، آب، حمل و نقل، امنیت و... صورت بگیرد. اینطور نیست که برای مختصاتی در حد و حدود فاصله تهران تا مشهد لولهگذاری شود، اما پیشبینیهای زمانی و سرمایهگذاریهای لازم برای آن در نظر گرفته نشود. ضمن اینکه نباید فراموش شود درباره قلمرویی صحبت میکنیم که با شرایط دشوار اقلیمی و جغرافیایی مواجه است و امکانات لازم برای سرعت بخشیدن به کار در آن وجود ندارد.
یعنی شما تصور میکنید، این پروژه از نظر زمانی و حجم سرمایهگذاری مطلوب پیشرفته است؟
بله، معتقدم با توجه به شرایط و امکانات کشور این پروژه از جمله پروژههای قابل دفاع کشور در حوزه صنعت نفت است. البته طبیعی است که اگر کشور با شرایط تحریم مواجه نبود، ماشینآلات و تجهیزات بهتری در اختیار مجریان قرار میگرفت و حمایتهای بودجهای و لجستیکی مطلوبتری صورت میگرفت، هم از نظر زمانی و هم از نظر کیفی ممکن بود، دستاوردهای افزونتری نصیب کشور میشد، اما با شرایط فعلی دولت و وزارت نفت بهترین عملکرد را ثبت کردهاند. ضمن اینکه قبلا هم اشاره کردم، بخش عملیاتی کار در مدت زمان کوتاهی صورت گرفته است. البته در بخشهای پژوهشی و تحقیقاتی زمان بیشتری صرف شده، اما روند اجرای پروژه در زمان مناسبی صورت گرفته است.
همزمان با بهرهبرداری از پروژه گوره-جاسک و در شرایطی که ایران برنامهریزیهای تازهای برای صادرات نفت خود از طریق چین و... ترتیب داده، آمریکا اعلام کرده که نظارتهایش را برای جلوگیری صادرات نفتی ایران از طریق چین افزایش خواهد داد. فکر میکنید، چشمانداز صادرات نفتی ایران در صورت تداوم تحریمها چگونه خواهد بود؟
با روی کار آمدن دولت جدید در ایران و حضور چهرهای مانند بایدن در امریکا، گمان میکنم، ارادهای برای افزایش تنشها میان دو کشور وجود نداشته باشد. از یک طرف ایران به دلایل اقتصادی و راهبردی به دنبال بهبود وضعیت اقتصادی خود است و از سوی دیگر دولت بایدن به دنبال ایجاد تفاوتهای جدی با دوره ترامپ است. در واقع بایدن تلاش میکند تا آسیبهایی که ترامپ بر کاراکتر آمریکا در سطح جهان وارد ساخته را از میان ببرد و کارهای غیر منطقی قبلی را از افکار عمومی بینالمللی پاک کند، راهی جز راه آمدن با ایران ندارد. بایدن اعلام کرده به دنبال اصلاح روند اشتباه قبلی است، ضمن اینکه از زمان تبلیغات انتخاباتی اعلام کرده بود که خواستار احیای برجام است. طبیعی است که بایدن تلاش میکند تا وعدههای خود را محقق کند. در یک چنین شرایطی معتقدم علیرغم برخی اظهاراتی که در سطح رسانهها در خصوص افزایش تنشها مطرح میشود، پشت پرده منافع دو طرف ایجاب میکند که تحریمها را پایان دهند و تنها مسیر تعامل دوطرفه را مسدود نسازند.
اما آیا در صحنه عمل نشانههایی وجود دارد که یک چنین راهبردهایی را تایید کند؟ به نظر میرسد در دو سوی این معادله، نشانهها با تحلیلهای خوشبینانه متفاوت باشد. اینطور نیست؟
نه، اتفاقا پیگیری نشانهها حاکی از آن است که بایدن خواستار تداوم گفتوگوها و تفاهم با ایران است. آمریکا از منطقه خارج شده و به خوبی از این واقعیت آگاه است بدون مشارکت ایران، هیچ کدام از بازیگران منطقهای قادر به تامین امنیت منطقه نیستند. بر این اساس است که آمریکا علیرغم برخی لفاظیها در صحنه عمل به دنبال ارسال نشانههای مسالمتجویانه است. برداشتن مقطعی تحریمها از پیش روی داراییهای ایران در کره جنوبی، ژاپن و... نشان میدهد که دولت بایدن هم نیاز به مفری برای پایان دادن به مشکلاتش با ایران دارد. البته این تحلیلها به این معنا نیست که صهیونیستها و دشمنان ایران دست روی دست گذاشتهاند و اقدامی علیه مناسبات ارتباطی و اقتصادی دو طرف صورت نمیدهند. باید بدانیم، برای صهیونیستها تحمل یک روز خوش در مناسبات میان ایران و آمریکا ممکن نیست و برای تیره و تار ساختن این مناسبات حاضرند دست به هر کار و اقدامی بزنند. اما سیاست بینالملل امروز اقتضا میکند که بایدن تلاش کند تا خود را یک دولت صلحطلب معرفی کند و تلاش کند با ایران به تفاهم برسد. اتفاقا بهرهبرداری از پروژههایی مانند گوره- جاسک نشان میدهد که ایران در مسیر رشد صنایع نفتی خود به درون کشور متکی است و حتی در دشوارترین شرایط نیز میتواند گلیم خود را از دریای اقتصاد بینالمللی بیرون بکشد.
این پروژه بهطور عینی چه دستاوردهای اقتصادی برای کشورمان خواهد داشت؟
قبلا اشاره کردم که تنها در یک مورد، بین 10 تا 14 روز مسیر انتقال نفت ایران را کاهش میدهد.از سوی دیگر هزینههای جاری صادرات و حمل و نقل کشور را کاهش میدهد. در واقع چابکی و تنوع افزونتری را متوجه صادرات نفت ایران میکند. در مجموع باید به این نکته اشاره کرد که در اقتصاد امروز جهانی، 3رکن اصلی زمان، کاهش هزینهها و امنیت بسیار اثرگذار هستند. هر پروژهای باید از یک طرف عنصر مدیریت زمان را بهبود بخشد، هزینهها را کاهش دهد و از نظر امنیتی، مختصات مطلوبتری را ایجاد کند. پروژه گوره-جاسک در هر 3بخش هزینه، زمان و امنیت قابلیتهای فراوانی را متوجه صنعت نفت ایران میکند. ضمن اینکه از منظر پرستیژیک هم نشاندهنده تواناییهای فنی و مهندسی ایران در زمان اوج تحریمهای اقتصادی است. ایران با اجرای این پروژه در زمان تحریمها این پالس را به فضای عمومی ارسال میکند که قادر است نیازهای توسعهای خود را با تکیه بر توانمندیهای داخلی پیش ببرد.
امارات و عربستان هم تلاش میکنند از طریق احداث خط لوله در دریای عمان ظرفیتهای صادرات نفت خود را ارتقا دهند. بهرهبرداری از این پروژه آیا باعث ایجاد رقابت میان ایران با کشورهای حاشیه خلیج فارس خواهد شد؟
عربستان و امارات نیز پیش از این در این زمینه سرمایهگذاریهای فراوانی صورت دادهاند. چرا که از منظر بهبود شاخصهای محیط زیستی خلیج فارس هم این سرمایهگذاریها یک ضرورت است. اما ویژگیهای ایران برای افزایش صادرات از طریق دریای عمان به مراتب بیشتر از این کشورها است. چرا که عربستان باید از سواحل سایر کشورها این خط لوله را عبور دهد که این هماهنگیها با توجه به وضعیت خلیج فارس به هیچ عنوان کار سادهای نیست. اما ایران در قلمروی سرزمینی خود اقدام به برنامهریزیهای لازم میکند و کاری به مراتب آسانتر با امنیت بیشتر را در برابر دارد. در کل معتقدم این پروژه یکی از دستاوردهای ارزشمند وزارت نفت در زمان بیژن زنگنه است که هم از نظر اقتصادی و هم از منظر راهبردی ارزش افزوده فراوانی را متوجه کشور میکند. ضروری است ویژگیهای این دستاورد بدون صفکشیهای جناحی و از نقطه نظر منافع ملی برای افکار عمومی تشریح شود.