حذف حاملان ارزشهای جامعه
محسن عباسی
بسیاری از تحلیلگران معتقدند، طبقه متوسط یکی از مهمترین گزارههای توسعه در هر جامعهای محسوب میشوند؛ طبقهای که در واقع حاملان ارزشهای جامعه محسوب میشوند و این ارزشها را از طبقات فرهیخته دریافت و آن را به دهکهای پایینی و محروم جامعه برای رشد و بالندگی بیشتر منتقل میکنند. پیگیری مسیر توسعه در جوامع مختلف حاکی از آن است هر زمان که طبقه متوسط در سرزمینی شرایط مطلوبتری داشته و از ثبات بیشتری برخوردار بوده، زمینه رشد و پیشرفت در جامعه هدف افزونتر فراهم شده است. بنابراین یکی از راههایی که از طریق آن میتوان نسبتِ جوامع مختلف با توسعه را مورد سنجش و ارزیابی قرار داد، شرایطی است که طبقه متوسط در بخشهای معیشتی، فرهنگی، اجتماعی و... از آن برخوردار است. حتما فراموش نکردهاید، حدود دو دهه قبل (10الی 15سال پیش) دغدغه طبقه متوسط جامعه خرید اتومبیل، خرید یک آپارتمان کوچک (و تبدیل آن به یک آپارتمان بزرگتر در چند سال بعد)، خرید سکه و طلا و اندکی هم سهام بود و در بلندمدت هم نیمنگاهی به رساندن خود به سطح رفاهی و درآمدی عالی را داشت. حتی اگر امکان دستیابی به وضعیت کاملا ایدهآل وجود نداشت، طبقه متوسط این رویا را زنده نگه میداشت و برای آن تلاش میکرد. در واقع گام نهادن به سطح بالاتری از زندگی معیشتی و رفاهی، مقوله در دسترسی بود که میشد برای آن برنامهریزی و تلاش کرد. این امیدواریها در خصوص دهکهای محروم جامعه نیز با شکل و شمایل متفاوتتری وجود داشت. در آن برهه زمانی، حتی دهکهای محروم و پایین درآمدی هم بهشدت امروز، دغدغه نان و نیازمندیهای معیشتی را نداشتند. (اگرچه که همیشه وجود داشته است) و کم و بیش به دنبال کشیدن خود به سطوح متوسط درآمدی و رفاهی بودند. البته این اظهارات به این معنا نیست که در دو دهه قبل وضعیت اقتصاد و معیشت کشورمان بدون هیچ مشکل و بحرانی پیش میرفت، اما واقع آن است که چشمانداز پیش روی دهکهای مختلف درآمدی در این برهه نشانههایی از امیدواری را در خود داشت. اما بد نیست نگاهی به وضعیت امروز اقتصاد و معیشت طبقه متوسط و دهکهای پایینی جامعه بیندازیم. در شرایطی که این یادداشت نگاشته میشود، طبقه متوسط کشورمان آرامآرام در حال حذف شدن است. بررسیهای تحلیلی و پژوهشی حاکی از آن است که طبقه متوسط کشور در حال نزول از نظام طبقاتی خود است. طیفهای برخوردارتر طبقه متوسط به بخشهای میانی این نظام طبقاتی نزول کردهاند و افرادی که در بخشهای پایینی قرار داشتند در حال سقوط به دهکهای محروم جامعه هستند.
به عبارت روشنتر، تمام سعی طبقه متوسط آن است که به مختصات دهکهای پایینتر درآمدی سقوط نکند و همان دارایی و سطح رفاه را که دارد از دست ندهد. اینها ثمرات سیاستهای تورمزا، سیاستهای قیمتگذاری دستوری، تولید رانت، عوام فریبی در اقتصاد و شعارهای پوچ و توخالی و عدم حمایت واقعی از تولید و اشتغال و سرمایهگذاری است. حاصل دو دهه عملکرد دولتهای اخیر، توزیع فقر برای طبقه متوسط، تولید رانت برای طبقه مرفه و پررنگ کردن دغدغه نان برای اقشار ضعیف است. دردآور آن است که دورنمای اقتصادی نشان از یک تورم بزرگ در سالهای آینده دارد. نرخ دلار هم در اصلاح زمانی و فرسایشی است و در صورتی که برجام نتیجه لازم را برای بازار ارز محقق نکند، دلار ممکن است بعد از این اصلاح زمانی به سمت سقف قبلی (و حتی عبور از آن) حرکت کند. در این شرایط مردم تلاش میکنند داراییهای خود را برای سالهای پیش رو ذخیره سازند. سهام و ملک وآپارتمان و طلا و ارز و... اینها سپر تورمی هستند و اثرات اصابت تورم به زندگی دهکهای مختلف را تا حد زیادی کاهش میدهند. نهایتا باید امیدوار باشیم دولت جدید با اتخاذ سیاستهای صحیح این شکاف طبقاتی را بهبود بخشیده و دغدغههای اقتصادی مردم را کاهش دهد. در یک چنین شرایطی که شکاف عمیقی نظام طبقاتی کشور را در بر گرفته است، شاخصهای اقتصادی در وضعیت نوسانی قرار دارند و هر روز بر حجم مشکلات اقتصادی افزوده میشود، دیگر زمانی برای از دست دادن وجود ندارد. باید نهایت استفاده را از ظرفیتها و زمان کرد تا این روند مخرب در جامعه جای خود را به ثبات، آرامش و رفاه بیشتر برای طبقات مختلف بدهد.