ایران، غرب و برجام
مهدی مطهرنیا
واقع آن است که موضعگیریهای اروپا و ایالات متحده در خصوص برجام تغییری نکرده است. باید بدانیم اتحادیه اروپا و امریکا با مجموعه حکومت در ایران صحبت میکنند و آیند و روند دولتها در تعیین راهبردهای طرف غربی تغییری ایجاد نمیکند. پیش از این حسن روحانی و محمدجواد ظریف رییسجمهوری و وزیر امورخارجه ایران بودند و امروز ابراهیم رییسی و امیرعبداللهیان در شمایل رییسجمهور و وزیر خارجه فعالیت میکنند. لذا راهبردی که اروپا و غرب در مواجهه با ایران دارند، مشخص است. آنها از گفتوگو و مذاکره استقبال میکنند و فارغ از اینکه چه کسی بر راس هرم اجرایی کشور نشسته، دولتها را تصمیمگیرنده نهایی نمیدانند اما به عنوان حلقه ارتباطی و عامل اجرایی با حاکمیت ایران با دولتها و دیپلماتهای ایرانی تعامل دارند. اینکه تصور شود اروپاییها که امروز به رییسی تبریک میگویند یا با امیر عبداللهیان (وزیر امور خارجه احتمالی دولت سیزدهم) ارتباط میگیرند، مسائل اساسی در مذاکرات را تغییر نمیدهد؛ مساله اصلی این است که آیا کشورهای غربی از راهبردهای قبلی در مواجهه با ایران عقبنشینی میکنند؟ یعنی در شرایطی که ابراهیم رییسی و تیم او وعده داده که در مذاکرات از مواضع ایران پیرامون لغو همه تحریمها، راستیآزمایی آنها و... عقبنشینی نخواهد کرد، آیا امریکا خواهد پذیرفت که برجام قبلی در همان وضعیت باقی بماند و به دنبال برجام پلاس نرود؟ آیا امریکا خواهد پذیرفت برنامه دامنهدار موشکی ایران، همچنان تداوم داشته باشد؟ باید پذیرفت تعریفی که امریکا، اروپا و حتی پکن و روسیه از برجام دارند آیا با تعاریف ایران همخوانی دارد یا نه؟ پاسخ به این پرسشها هرچه که باشد، واقعیت آن است که به نظر میرسد یک وضعیت به شکل اره دو سر یا شمشیر دو لب مشاهده میشود. به این صورت که هر تصمیمی که گرفته شود، تبعات خاصی را در صحنه داخلی و خارجی به دنبال خواهد داشت. به این معنا که اگر ایران در دولت ابراهیم رییسی به سمت گفتوگو با 1+4 و امریکا برود، همان معانی و نقدهای جدی که در زمان روحانی مطرح بوده، از سوی برخی افراد و جریانات دوباره مطرح خواهد شد. چرا که باز هم پای میز مذاکره با امریکایی رفتهاند که در طول سالها گذشته همواره دولت روحانی را به خاطر گفتوگو با آن مینواختند. در این شرایط طبیعی است که برخی منتقدان این پرسش را مطرح میکنند، چرا در طول 8 سال گذشته بستر لازم برای تحقق این گفتوگوها فراهم نشد. آیا امریکاییها قابل اعتمادتر از قبل شدهاند یا بنا به دلایل جناحی در گذشته پیش پای مذاکرهکنندگان سنگ اندازی میشد؟ از سوی دیگر اگر ایران نپذیرد که در خصوص مذاکرات به برجام باز گردد، بدون تردید عدم ورود به برجام دریچهای خواهد شد برای فشار بیشتر بر ایران و باز کردن پروندههای دیگری در شورای امنیت سازمان ملل و... که گرفتاریهای فراوانی را برای ایران به دنبال خواهد داشت. مگر اینکه در این بافت موقعیتی مذاکرات به سمت و سویی برود که امریکا و اروپا از مواضع قبلی خود عقبنشینی کنند. رییسجمهور رییسی در نخستین گفتوگوی مطبوعاتی خود بعد از پیروزی در انتخابات 1400، رسما اعلام کرد که حتی در صورتی که امریکاییها همه تحریمها را بردارند نیز به هیچ وجه حاضر به انجام مذاکره مستقیم با امریکا نیست. اکنون امریکاییها در قالب 1+5 با ایران مذاکره میکنند و این مذاکرات به گونهای به معنای مذاکره با امریکا نیز تلقی میشود، رییسی اعلام کرده که برای برداشتن تحریمها حاضر به انجام هر نوع مذاکراتی هست. این اعلام موضوع صریح برای جهانیان این نکته را مخابره میکند که ایران در یک بافت موقعیتی خطیر قرار دارد که قادر به انکار برجام نیست. بر این اساس است که حتی یک دولت انقلابی نیز از برجام حمایت میکند. در شرایطی که مجلس خواستار خروج از برجام و پروتکل الحاقی شده، باز شاهد آن هستیم که دولت جدید هم به دنبال انجام مذاکره با شیوه جدید است. پرسش آن است که این شیوه مذاکراتی با متدهای جدید، چه نوع مذاکراتی است که این شیوه چه شاخصهایی دارد که نمونه قبلی در زمان روحانی و ظریف از آن برخوردار نبود؟. از سوی دیگر اگر امریکاییها نشانههایی از نرمش را در خصوص ایران نمایان کنند، به این معناست که آنها عقبنشینی کردهاند. واضح است که نشانههای موجود تحلیلی حاکی از آن است که امریکا و اروپا از مواضع خود در حمایت از اسراییل و همپیمانان خود کوتاه نخواهند آمد و نشانگان موجود در حمایت از رژیم صهیونیستی قابل توجه است. در این شرایط یا ایران باید بپذیرد، تغییراتی در مواضع خود ایجاد کند یا اینکه آماده رویارویی با غرب باشد.