ایران در قعر جدول «زمان آموزش» در جهان
گلی ماندگار|
سالهاست که سیستم آموزش و پرورش ما به شکل آزمون و خطا اداره میشود، از نظام قدیم به جدید و حالا هم 6 ساله شدن دوره ابتدایی، مساله این است که چنین تغییراتی تا چه اندازه توانسته کیفیت آموزش را در مدارس ما بالا ببرد. از سوی دیگر میزان تعطیلات در بین ماهها و سالهای تحصیلی خود مزید بر علت افت تحصیلی در بین دانشآموزان خواهد بود. در حال حاضر ایران پایینترین زمان آموزشی را در بین اکثر کشورها دارد. سه ماه تعطیلی تابستان، تعطیلات نوروز، تعطیلات رسمی و البته طرح تعطیلی 5 شنبه مدارس که نشان میدهد چه میزان فرصت آموزش از دانشآموزان سلب میشود. البته مساله کرونا و تعطیلی مدارس به دلیل این پاندمی هم خود مشکل دیگری است که بیش از 18 ماه بر کشور ما حاکم شده و باعث ترک تحصیل و افت تحصیلی بسیاری از دانشآموزان بوده است.
فقر یکی از علل ترک تحصیل
اما پژوهشهای میدانی پیرامون ترک تحصیل زود هنگام دانشآموزان به فقر خانوادهها و نبودن امکانات آموزشی مناسب به ویژه در مناطق روستایی و توسعه نیافته و محلات فقیر حاشیه شهرها اشاره میکنند. روشهای آموزشی نامناسب در کنار دیر پایی سنتهای فرهنگی دوعامل دیگری هستند که به پدیده ترک تحصیل دامن میزنند. بازماندن از چرخه آموزشی بیشتر در مناطق دورافتاده و حاشیهای رواج دارد. استانهای پیشرفته آموزشی مانند تهران، اصفهان، یزد، سمنان و گیلان از پوشش آموزشی بسیار بالایی برخوردارند و در برابر استانهایی مرزی در جنوب، شرق و غرب ایران را باید مناطق محروم آموزشی به شمار آورد که در آنها پدیده ترک تحصیل به ویژه در سالهای پس از دوره ابتدایی بهطور گستردهتر دیده میشود. دادههای آماری همزمان نشان میدهند که در دو دهه اخیر هیچ بهبود محسوسی در زمینه پوشش آموزشی صورت نگرفته است. این در حالی است که در حوزه آموزش بدون دخالت موثر دولت در حمایت از کودکان خانوادههای تهیدست یا فراهم آوردن شرایط آموزشی مناسب و امکانات جانبی (مانند وسائل حمل و نقل برای مناطق روستایی یا دورافتاده) هیچ دورنمای روشنی برای بهبود وضعیت پوشش آموزشی جود ندارد.
فقر کیفیت آموزشی
مشکل اساسی دیگر آموزش ایران پایین بودن کیفیت آموزشی است. این فقر کیفیتی آشکار هم بهدلیل کمبودها و مشکلات مربوط به امکانات مدارس است و هم به روشهای سنتی آموزشی و تواناییها و مهارتهای معلمان برای به کارگیری روشهای جدید و متحول کردن آموزش و یادگیری باز میگردد. فقر کمی آموزشی در ایران را نمیتوان از فقر مربوط به کیفیت آموزش جدا کرد. در دهههای دورتر افزایش پرشتاب جمعیت دانشآموزی ایران سبب شده بود تا نظام آموزشی بگونهای دایمی با مشکلات مهمی مانند کمبود فضای آموزشی یا نیروی انسانی دست و پنجه نرم کند. برای مثال تعداد دانشآموزان ایران از حدود 7 میلیون در سال 1357 به بیش از 19 میلیون در پایان دهه 1370 رسید. در این دوران بحث کیفیت آموزشی در برابر ضرورت تدارک امکانات اولیه برای فرستادن جمعیت جدید دانشآموزی به کلاسهای درس در درجه دوم اهمیت قرار داشت. در همین دوره است که مدارس ایران به خاطر کمبود فضای آموزشی 2 یا 3 نوبته شدند و این پدیده هنوز هم در برخی از مناطق ایران به چشم میخورد. از پایان دهه 1370 به این سو بهدلیل پایین آمدن نرخ رشد جمعیت ایران ما شاهد کاهش منظم جمعیت دانشآموزی هستیم بهطوری که تعداد دانشآموزان در ایران در چند سال اخیر پیرامون 13 میلیون ثابت مانده است.
سهم ناکافی آموزش در تولید ناخالص ملی
رکود و درجا زدن نظام آموزشی در سالهای گذشته بیش از هر چیز به عدم توجه دولت به آموزش و کافی نبودن سرمایهگذاری در این حوزه مهم مربوط است. بر پایه برآوردها و دادههای منتشر شده توسط نهادهای رسمی، سهم مخارج آموزشی در کل تولید ناخالص ایران چیزی حدود 3 درصد است که در سالهای گذشته اندکی هم کاهش یافته است. سرانه هر دانشآموز در بخش دولتی نیز از چیزی حدود 600 یورو فراتر نمیرود. یک مقایسه ساده بینالمللی نشان میدهد که سهم مخارج آموزشی در تولید ناخالص ملی ایران کمتر از نصف بخش مهمی ازکشورهای توسعه یافته است. سرانه هزینه هر دانشآموز هم با در نظر گرفتن قدرت خرید جامعه ایران حدود یک پنجم متوسط کشورهای توسعه یافته است. این دو شاخص بهروشنی چرایی مشکلات کنونی آموزش ایران و فقر کیفی و کمی آن را هم نشان میدهند. در حقیقت آموزش حوزه فراموش شده جامعه ایران در سه دهه اخیر است و دولت بهجای افزایش تدریجی بودجه آموزش و مدیریت مطلوب منابع مالی و انسانی بیشتر درگیر مشکلات روزمره تشکیلات عریض و طویل وزارت آموزش و پرورش بوده است.
یادگیری جان میدهد
عضو شورای مرکزی کانون تربیت اسلامی گفت: حال یادگیری در مدارس خوب نیست و این بیحالی به عوامل پیدا و نهانی در جامعه، مدرسه، خانواده، دانشآموز، مدیر و معلم، کتاب و محتوا، کلاس و زمان آموزش برمیگردد. این عوامل بدخیم و خوشخیم همچنان میتازد و استعدادها را قربانی میکند. سید نصرتالله فاضلی با اشاره به وضعیت یادگیری در مدارس کشور اظهار کرد: هرروز بهجای پرداختن به علت تنگی نفسِ یادگیری به مدیران ستادی و مولفان کتاب درسی، از انواع روشهای یادگیری مانند گروهی، مشارکتی، پژوهشگری و یادگیری معکوس سخن میگویند تا به جامعه القا کنند که ما در علم و هنر آموزش خبره هستیم و همراه قافله آن حرکت میکنیم؛ اما مدرسه همانند چندین دهه قبل غالباً از روش سخنرانی برای انتقال مفاهیم کتاب استفاده میکند و یادگیری به سطح حافظه، نه رشد و نمو استعداد تقلیل مییابد. او افزود: در دهه اخیر دو اتفاق نامبارک در آموزشوپرورش رخداده است؛ نخست اینکه پنجشنبهها را علاوه بر تعطیلات درازمدت عید، تابستان، ایام امتحانات و تعطیلات کوتاهمدت یک تا چندروزه، تعطیل کردند و شکاف زمان آموزش که آفت عمده یادگیری است بلای یادگیری شد.گاهی در آموزش مثلاً درس زبان دو یا سه هفته فاصله میافتاد و آموختههای گذشته نیاز به غبارروبی داشت چه رسد به اینکه معنادار و عمیق شود.
ایران در قعر جدول «زمان آموزش» در جهان
عضو شورای مرکزی کانون تربیت اسلامی با بیان اینکه پژوهشها نشان میدهد زمان آموزش در کشور ما (چه رسد به زمان آموزش مفید)، نسبت به کشورهای دیگر کمتر است؛ بهطوریکه در ردهبندی جهانی ازنظر زمان آموزش، یکی مانده به آخر است و پس از ایران لتونی قرار دارد گفت: یک اتفاق نامبارک دیگر، یک وقته کردن مدارس در تمام دورههای تحصیلی بود، بهطوریکه هیچ دانشآموزی بعدازظهر به مدرسه نرود و بعدازظهر مدارس تعطیل باشد و دانشآموزان و مدیران زودتر از کارمندان اداری، با رضایت به خانه برگردند. این یک تصمیم مدیریت اداری نه آموزشی و بدون در نظر گرفتن آثار یادگیری، تربیتی و رشدی بچهها بوده است.
وقتی معلم مبصر میشود
او ادامه داد: از جمله آثار این تصمیم، ادغام کلاسها، افزایش تراکم کلاسی تا ۴۵ نفر و تبدیل اتاقهای حمایتی مدارس مانند معاونت و مشاوره و مربی به کلاس درس بوده است. بهاینترتیب نیروی انسانی حامی آموزش، بخشی از هویت کارکردی خویش را از دست داد و کارآمدیاش کاهش یافت. درحالی که مولفان کتاب درسی فعالیت کلاسی، کار گروهی، تعامل مستمر معلم با دانشآموز، ارزشیابی فرآیندی و تکوینی در زمان تدریس را در برنامه درسی پیشبینی کردهاند؛ معلم که مجری برنامه درسی است در کلاسی با تراکم بیش از ۴۰ نفر، به مبصری کلاس تغییر هویت داد و بخش قابلتوجهی از زمان آموزش، هوا رفت. زمان باقیمانده نیز به ارایه درسی معلم نه فعالیت دانشآموز سپری شد و یادگیری در محل یادگیری جان داد.
هدررفت سرمایهگذاری اقتصادی با ترک تحصیل
سید نصرتالله فاضلی با اشاره به اینکه البته این تصمیم بر کسانی که نگاه اقتصادی به آموزشوپرورش داشتند و مدعی بودند آموزش در مدارس دولتی نسبت به مدارس غیردولتی گران است امر پسندیدهای بود گفت: در حالی واقعیت این بود که ۵۰ درصد سرمایهگذاری اقتصادی به علت افت تحصیلی و فرار از تحصیل به هدر رفت و در درون، فاجعه آموزشی رخ داد. معاون اسبق وزارت آموزشوپرورش افزود: این مقدمات آسیب شناسانه خفگی یادگیری نشان میدهد که ملاک تصمیمگیری در آموزشوپرورش باید یادگیری و رشد دانشآموز باشد و هر عامل دیگری در دامنه یادگیری، تعریف و خوبی و بدی آن ارزیابی میشود. ظلم و ستم در حکمرانی آموزشی، ظلم به یادگیری دانشآموزان است؛ گرچه در مقام توجیه و شعار، آن را تصمیمی عادلانه بدانیم. او افزود: استانداردهای آموزشی زمینه، عناصر، عوامل و شاخصهای یادگیری هستند و مهمترین آنها محیط یادگیری یعنی کلاس استاندارد، تراکم کلاسی استاندارد و کارگاه، آزمایشگاه، نمازخانه و کتابخانه است و معلم حرفهای و زمان آموزش (صبح یا بعدازظهر) در دامنه آن تعریف میشود.
پیشنهادی برای دولت سیزدهم در آستانه بازگشایی مدارس
عضو شورای مرکزی کانون تربیت اسلامی با ارایه این پیشنهاد که دولت مردمی سیزدهم که با شعار عدالت آموزشی از فرهنگیان و خانوادهها رأی گرفت و به او اعتماد کردند، به تعهد خود عمل کند و کلاسهای آموزشی را با تراکم 20 نفر در مهر 1400 اعم از حضوری و غیرحضوری ساماندهی کند و همه استلزامات این ساماندهی از قبیل استفاده از ظرفیت مدارس، معلمان شاغل با تدریس حداکثر 40 ساعت (16 ساعت اضافهکار) و بازنشستگان فرهنگی را فراهم کند تا تحول در آموزش آغاز شود تأکید کرد که در غیر این صورت کلاسها بدون یادگیری خواهد بود.