اقدام کردن در عین ترسیدن
محسن عباسی
یک ضربالمثل روسی میگوید: «کسی که از باد میلرزد از سایه فرار میکند.» اشارهای دال بر اینکه ترس چگونه میتواند روند عادی تفکرات فردی را در حوزههای مختلف دچار اخلال سازد و او را به قهقرا ببرد. ترس یکی از قدرتمندترین و ریشهدارترین احساسات بشری است که آثار و نتایج ملموسی بر سرنوشت آدمی در ابعاد و زوایای گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ارتباطی و... دارد. به طور کلی ترس میتواند در شرایط مختلف و در بزنگاههای گوناگون، واکنشهای متفاوتی را ایجاد کند. تصور کنید پشت سیستم نشستهاید و مشغول چک کردن معاملات خود در بازار بورس یا ارز دیجیتال و... هستید. ناگهان خبری میرسد و بازار افت شدیدی را تجربه میکند. قلب شما خیلی سریع میتپد، شاید با ضربانی بینظم، تعداد تنفستان افزایش مییابد، ضعف شدیدی در عضلات پاهایتان حس میکنید. احساس سستی در معده و روده دارید، تمرکزتان دشوار میشود، احساس سرگیجه دارید و دهانتان خشک میشود و به سختی میتوانید راه بروید. ناگهان گویی کل دنیا روی سرتان خراب میشود. وقتی شما ضرری در بورس میکنید ترس ناشی از ضرر کردن در شما به وجود میآید که طبیعی است. این ترس مشکلی را نشان میدهد که باید حل شود. اما مشکل اینجاست که این ترس روزبهروز رشد میکند و شما را به سمت افسردگی میبرد. کمکم منفعل میشوید و ترسِ شما مانع از معامله کردن مجدد شما میشود و فرصت جبران اشتباهاتتان را از شما میگیرد. در واقع ترس مانع یادگیری و بررسی اشتباهاتتان در معاملهگری هم میشود و آرامآرام شما را به سمت افسردگی هدایت میکند. در حوزههای اقتصادی، ترس از فعالان اقتصادی یک موجود منفعل، کسل و بیحرکت میسازد و انگیزه حرکت کردن را از آنها میگیرد و در نهایت آنها را به بیتفاوتی مطلق نسبت به اهدافشان میکشاند. اما باید دید چگونه میتوان در برابر این هیولای ترس در روح و ذهن مقابله کرد؟ پاسخ این است که قبل از رسیدن به این مرحله باید این فرآیند را یک جایی قطع کنید. اصولا ترس از آینده میآید؛ جایی که دقیقا نمیدانیم چه اتفاقی قرار است رخ دهد. گذشته، گذشته است و شاید حسرت به همراه داشته باشد و زمان اکنون هم در اختیار ماست و تنها آینده است که ما را میترساند. ترس از عدم کنترل اوضاع میآید جایی که فکر میکنیم ضرری که در بورس کردهایم هیچگاه قابل جبران نیست. فراتر از این هم میرویم و خودمان را مقصر مطلق فرض میکنیم و این گونه اعتماد به نفس و عزتنفسمان را هم قربانی میکنیم. تمام لحظات ما، صرف ترس از آینده و مرور معاملات اشتباهمان میشود و دوباره حس ترس را زنده میکنیم و این گونه است که ترس از معاملات را با خود به خانه هم میآوریم. وارد زندگی شخصیمان میکنیم و اعضای خانواده را هم درگیر این ترس میکنیم. تعطیلاتمان را با این حس خراب میکنیم و تمام جنبههای زندگی شخصیتمان هم درگیر ترس و افسردگی و ناامیدی میشود. باید چه اقداماتی بعد از ضرر در بورس و ترس از معاملات باید در پیش گرفته شوند؟ معمولا سه واکنش در مقابل ترسهای اینچنینی وجود دارد که هر سه اشتباه است و منجر به بدتر شدن اوضاع میشود:
نخست) مبارزه کردن: با خشم ناشی از ضرر به دنبال انتقام از بازار برمیآییم و شب و روز به دنبال معاملههای پیدرپی هستیم. مرتب در فضای مجازی به دنبال نشانهای برای خرید و فروش میگردیم و به جای هوشمند انتخاب کردن، به دنبال سخت کار کردن هستیم.
دوم) فرار و انکار: بورس را برای همیشه کنار میگذاریم و پرونده بورس را برای همیشه میبندیم. سوم) بیحرکت و میخکوب و اصطلاحا آچمز میشویم. روز و شب ناامیدانه به تابلوی معاملات خیره میشویم و در امواج سهام بالا و پایین میشویم بدون اینکه اقدامی انجام دهیم. مجموعه این واکنشها اشتباه است اما راه درست چیست؟
راه درست در مقابل ترس، اقدام کردن است؛ اقدام هدفمند و نظاممند، ترس شما را از بین میبرد. باید اشتباهاتمان را مرور کنیم و اگر در هر زمینه نیاز به یادگیری داریم، اقدام کنیم. باید در یک دفترچه تمام اشتباهاتمان را بنویسیم و هر آنچه را از خودمان و دیگران و محیط در ضررهایمان دخیل میدانیم، یادداشت کنیم. اولین قدم دوباره اشتباه نکردن است. بهتر است فیلترهایی برای انتخاب سهام قرار دهید و به آن پایبند باشید. جرات و شهامت به معنای نترسیدن نیست بلکه اقدام کردن در عین ترسیدن است. احساس منفی ضررهای قبلی را فراموش کنید و بدانید که آنها بزرگترین راهنمای شما در معاملات بعدی هستند و قرار نیست که حس متضرر بودن را با خود نگه دارید. شجاعت مسری است؛ از یک تصمیم به تصمیم بعدی. به محض اینکه اقدام کنید شجاعت در شما پدیدار میشود و رفته رفته تجربیات خود را در قالب استراتژیهای معاملاتی در بازار پیاده خواهید کرد. نباید بیحرکت ماند و باید اقدام کرد. به جای ترس باید شجاعت را انتخاب کرد و با انگیزه و امید به سمت اهداف حرکت کرد تا نهایتا زمانه توفیق از راه برسد.