سرنوشت مذاکرات بعد از عضویت در شانگهای
محسن جلیلوند
بلافاصله پس از پیوستن ایران در سازمان شانگهای برخی تحلیلگران و گروهی از نمایندگان مجلس با اشاره به اینکه پیوستن ایران به این پیمان باعث خواهد شد تا ایران برگهای برنده فراوانی را در مذاکرات هستهای با کشورهای 1+4 و امریکا به دست بیاورد، مطرح شد. اظهاراتی که از نظر من احساسی هستند و کمکی به کشور در مواجهه با پروندههای مهم پیشرو نمیکند. باید بدانیم ریشه پیمان شانگهای سیاسی و امنیتی است و در سالهای بعد نیز رویکردهای اقتصادی در آن مطرح شد. باید دید این سازمان تا چه اندازه توانسته است در راستای اهداف بنیادین خود اثرگذار عمل کند که عضویت ایران در برجام بخواهد گرهی از هزارتوی پرونده هستهای ایران باز کند. واقع آن است هر کشوری که وارد یک پیمان بینالمللی میشود، امتیازاتی را کسب میکند. از سوی دیگر نیز عضویت در یک چنین پیمانهایی محدودیتهایی هم برای کشورهای عضو ایجاد میکند. به هر حال کشورها با حضور در پیماننامههای بینالمللی بایدها و نبایدهای خاصی را باید مورد توجه قرار دهند. اما اینکه برخی تصور میکنند که صرف عضویت دایم ایران در پیمان شانگهای باعث خواهد شد ایران برگ برنده را در مذاکرات آتی هستهای کسب کند، برآمده از رویکردهای خوشبینانه و شاید غیرواقعبینانه است. البته حضور ایران در شانگهای بهطور کلی وزن دیپلماسی ایران را با توجه به حضور چین و روسیه از یک طرف و هند و پاکستان از سوی دیگر افزایش خواهد داد، اما نباید فراموش کنیم که بسیاری از کشورهای عضو شانگهای نیز تلاش میکنند از مناسبت ارتباطی خود با امریکا صیانت کنند. بنابراین ایران نیز در مواجهه با روند کلی گفتوگوهای برجامی باید تلاش کند بر ظرفیتهای واقعی و عینی تمرکز داشته باشد و رویکردهای غیرواقعگرایانه نسبت به گزارههای مختلف نداشته باشد. اما بعد از پیوستن ایران به پیمان شانگهای، افکار عمومی ایرانیان به دنبال آن هستند تا تصویری از چشمانداز آتی مذاکرات داشته باشند و میخواهند از آینده با خبر شوند. پالسهای ارسال شده از سوی طرف امریکایی نشان میدهد، امریکا در شرایطی فعلی نهایت تلاش خود را صورت میدهند تا ایران از نظر آنها به نقطه گریزگاه مورد نظر آنها در دانش هستهای نرسد. قصد آنها حفظ موازنه فعلی است، چرا که امریکا میداند اگر ایران از این نقطه گریزگاه عبور کند، امریکا وارد دورهای از چالشهای پیدرپی خواهد رسید. از سوی دیگر حضور رافائل گروسی در ایران نشان داد که ایران هم مایل است در تداوم برنامهریزیهای قبلی گام بردارد و مایل نیست فضا را متشنج کند. این درک مشترک به نوعی به ایران کمک کرد که همزمان بیشتری در اختیار بگیرد و هم اینکه تلاش حاشیهسازان را برای صدور قطعنامه علیه ایران توسط شورای حکام یا برنامهریزی برای بازگشت قطعنامههای شورای امنیت را ناکام گذارد. واقع آن است که هرچند مذاکرات هستهای ذیل ایران و کشورهای 1+4 صورت میگیرد، اما مشکل اصلی مذاکراتی ایران با امریکا است و ایران باید مسائل خود را با امریکا حل کند. در این میان برخی افراد مدام اشاره میکنند که چهرههای حاضر در دولت در گذشته منتقد برجام بودهاند و امروز تلاش میکنند همان رویکرد طراحی شده در دولت قبلی را اجرا کنند. واقع آن است که کسانی که یک چنین اظهارنظرهایی را مطرح میکنند، از واقعیت تصمیمسازیهای عالی در ایران با خبر نیستند. تصمیمسازیهای برجامی در ایران همانطور که مقام معظم رهبری بارها اشاره کردهاند در اختیار دولت یا قوای مقننه و قضاییه نیست. تصمیمسازی در خصوص برجام در اختیار شورای عالی امنیت کشور است. این شورا مشخص میکند که کدام رویکرد در چه زمانی و با چه ابزارهایی باید در خصوص پرونده هستهای در پیش گرفته شود. نقش افراد، جریانات سیاسی و دولتها در این زمینه یک نقش مشورتی و اجرایی است. این واقعیات است که باعث شده تا افرادی که پیش از این در شمایل منتقد از پایان برجام، سخن میگفتند، امروز در نقش مجری همان برنامههایی عمل کنند که برای پیشبرد برجام تدارک دیده شده است. این شورای امنیت ملی کشور، تحت نظارتهای عالی مقام معظم رهبری است که تعیین میکند چه راهکاری برای استیفای منافع حداکثری باید در پیش گرفته شود. البته در این میان طبیعی است که برخی افراد و جریانات نسبت به تناقضهایی که در مواضع دولتمردان فعلی و مخالفان گذشته صورت میگرفت، نقدهایی داشته باشند. اما باید بدانیم که نحوه کنشگری یک دولتمرد با یک منتقد خارج از گود متفاوت است.