ثبات قیمتها؛ راهکار بانک مرکزی در رکود تورمی
احمد یزدانپناه
ثبات قیمتها قدرتمندترین ابزار بانک مرکزی است که میتواند و باید برای ارتقای کم و کیف یک رشد اقتصادی پایدار و فراگیر و افزایش اشتغال کشور و «ثبات مالی» این مرز پرگهر به کار گرفته شود و بدون ثبات قیمتها به مدیریت کارای مهار تورم دست نمییابد. تثبیت قیمتها، بانک مرکزی را قادر میسازد تا در پیگیری و تعقیب اهداف ثانویه بانک از جمله کاهش نوسانات فعالیتهای اقتصادی جامعه و مدیریت و کنترل کارای بحرانهای مالی و نقدینگی و ایجاد رونق اقتصادی و کاهش رکود تورمی از توانایی خود بهره کافی را بگیرند. منظور از ثبات قیمتها آن است که سطح عمومی قیمتها بهطور معنیدار و جامعه آزار مداوم افزایش نیابد تا زندگی مردم با تورمی پایین و کم نوسان همراه باشد. هم تورم بالای بیش از حد و هم افت قیمتها سنگین در طولانی مدت آثار زیانبار رنجآوری بر اقتصادها بهجا میگذارند. در صورتی که ثبات قیمتها اطمیناندهنده آن است که اقتصاد در حال رشد بوده و شاغلین احساس ایمنی و امنیت شغلی دارند و شما به پولی که در جیب دارید این «اعتماد» را میکنید که با حفظ ارزش خود همان مقدار کالا و خدمتی را که امروز قادر است بخرد فردا نیز با همان کم و کیف آنها را به سفره و خانه شما میآورد. به همین دلیل است که امروزه حفظ ثبات قیمتها را بهترین مشارکت بانکهای مرکزی در بهبود رفاه فردی و جمعی مردم یک کشور به حساب میآورند.
اگر قیمت بسیاری از اقلام مورد نیاز شما که باید هر روز یا هر چند روز خریداری کنید بالا روند، شما قدرت خرید خود را از دست میدهید و لذا تورم بالا سطح زندگی و رفاه شما را پایین آورده است. به عبارت دیگر، پولی که شما از درآمد خود یا پس انداز خود دارید دیگر نمیتواند چون گذشته در خدمت آسایش شما باشد و این تورم بالا جامعه را با یک «مارپیچ تورمی» از افزایش قیمتها مواجه میسازد و تصمیمگیران را با تردید روبرو میکند. دلیل این پدیده آن است اگر هرچیز بهطور فزاینده گرانتر شود، شما از کارفرمای خود، اگر بیکار نباشید، خواهید خواست حقوق و دستمزد شما را بالا برد. عکس العمل و پاسخ او نیز آن است که قیمت محصولات و خدمات بنگاه خود را افزایش دهد تا بتواند حقوق جدید درخواستی شما را تأمین کند. اگر بسیاری از بنگاهها چنین کنند، قیمت بسیاری از اقلام مورد نیاز مردم بیشتر بالا میرود و لذا مارپیچ مزبور حتی با سرعت بیشتر ادامه مییابد! این امر برای شما و برای کسب و کارها در...
تصمیمگیریهایی مهم چون پس انداز و سرمایهگذاری مشکل آفرینیهای بیشتری نسبت به گذشته در پی دارد. مردم اعتماد و اطمینان خود را به پول از دست میدهند، پولی که «ارزش» خود به سرعت از دست داده و شوربختانه به ساختار ارزشی جامعه خدشه وارد نموده است. علاوه بر خود «تورم» مردم بر پایه «انتظارات تورمی» خویش درباره مصرف، استقراض و پسانداز و سرمایهگذاریهای خود تصمیمگیری میکنند. آنها با یک نرخ تورم میان مدت شفاف میتوانند با انتظارات درست خود، در کل، به ثبات قیمتها کمکهای ارزشمندی کنند. بسیاری از اقتصاددانان بر این باور هستند که بانکهای مرکزی باید برای بهبود اشتغال و رشد اقتصادی و ثبات مالی کشور به عنوان اهداف مهم بانک بر هدف شماره یک بانک مرکزی یعنی تثبیت قیمتها (برقراری و حفظ یک تورم پایین و کم نوسان، برای یک دوره طولانی) بیشتر هم و غم خود را متمرکز کنند. شاید تکرار زایدی باشد ولی باز باید گفت که تثبیت قیمتها به معنی ثابت بودن شاخص قیمتها نیست. سیاست پولی هرگز نمیتواند هر حرکت جزئی نرخ تورم را رصد و حذف کند یا بر تغییرات قیمتهای نسبی اثرگذاری داشته باشد. تثبیت قیمتها بدان معنی است که تورم به حد کفایت پایین و با ثبات است، به گونهای که تورم نتواند تصمیمات اقتصادی خانوارها و بنگاهها را تحت تأثیر خود قرار دهد. وقتی تورم پایین است و در حد معقول و مقبولی ثبات دارد، مردم در تلاش برای حمایت خویش در مقابله با تورم به حیف و میل و هدر کردن منابع برای آن کارزار نمیپردازند. آنها در تصمیمگیریهای خود برای پس انداز و سرمایهگذاریها با اطمینان خاطر میدانند که ارزش ماحصل عمر گرانمایه آنها که به شکل پول درآمده (یکی از وظایف مهم سه گانه پول) در طول زمان ارزش خود را حفظ خواهد کرد. لذا دلواپسان معیشت در کوچه و بازار کمتر از من و شما خواهند پرسید، راستی فردا چه میشود؟ (این یعنی «نا اطمینانی» و «نامعلومی») .
اینجاست که قیمتها در بازارها تصمیمات مردم را بر پایه «اطلاعات» بنا مینهد. چون تخصیص کارای منابع اقتصادی بستگی تام و تمام به شفاف و صریح بودن سیگنالها و علایمی دارد که از جانب سیستم قیمتها ارسال میشوند و به همان درجه از اهمیت به علایمی که بانکهای مرکزی و دولتها درباره سیاستهای اقتصادی میفرستند بستگی دارد. پس تثبیت قیمتها نقشی حیاتی در حیات اقتصادی و کسب و کارهای مردم ایفا میکند. «نااطمینانی» درباره سطح قیمتها برای بنگاهها و خانوارها برای تبیین اینکه تغییرات قیمت یک قلم کالا مبین و منعکسکننده انتقال بنیادی عرضه و تقاضا آن است یا صرفاً به دلیل تغییرات کلی نرخ تورم است را با مشکلات عدیده روبرو میسازد. با حذف این نااطمینانی، یک سیاست پولی که توانسته باشد، در دنیای عمل نه با کلمه، به برقراری و حفظ تثبیت قیمتها در بلندمدت بپردازد، خدمت بزرگی که به یک کشور در حال رشد و توسعه میکند آن است که با حذف مسیر طولانی تخصیص کارای منابع جامعه، به رشد اقتصادی کشور کمک شایان و تعیینکنندهای میکند.