رشد ناهمگون بازار سرمایه

۱۴۰۰/۰۷/۱۲ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۸۲۷۲۸
رشد ناهمگون بازار سرمایه

محسن عباسی

نخست) در دنیا رشد بازار سرمایه همواره در ابعاد مختلف کمی و کیفی اتفاق افتاده است. ترتیب و توالی رشد ابعاد بازار سرمایه در دنیا یک سِیر منطقی و زمانبر بوده است و هرگز با افزایش شاخص بورس‌ها، ورود ناگهانی پول یا عرضه‌های گسترده اتفاق نیفتاده است. هیچ راه میان‌‌بری هم برای توسعه‌ بازار وجود ندارد و هر روش سریعی، منجر به برگشت بازار به عقب می‌شود. بورس کشور ما نیز نمی‌تواند از راه میان‌‌بر به سمت توسعه گام بردارد. از اواسط دهه‌ هشتاد که قانون جدید بازار سرمایه شکل گرفت شاهد رشد منطقی بازار و تشکیل نهادهای مالی جدید در بازار بودیم. صندوق‌ها به‌تدریج بزرگ شدند و منابع زیادی جذب کردند. دانش مالی در دانشگاه‌ها توسعه پیدا کرد و آزمون‌های حرفه‌ای جدی‌تر برگزار شد. حدود ۱۵ سال گذشته است و می‌توان گفت بورس سال ۱۴۰۰ نسبت به سال ۸۵ رشد پیدا کرده، حرفه‌ای‌تر شده و گردش پول بیشتری هم در بازار اتفاق افتاده است. این عوامل بخشی از معیارهای رشد بازار است. علی‌رغم این موارد نمی‌توان گفت بازار ما رشد کرده است و با معیارهای یک بازار سرمایه‌ توسعه یافته را دارد. 

دوم) بازار ما رشد ناهمگون داشته است. ورزشکاری را می‌‌ماند که دستان تنومند و پاهای لاغری دارد. نهاد‌های مالی آسیب‌‌شناسی نشده‌اند. قوانین بازار آسیب‌شناسی نشدند. جایگاه بورس در اقتصاد کشور مشخص نیست، بورس هنوز معاونتی در وزارت اقتصاد ندارد، مردم را آموزش ندادیم و ناگهان به بورس دعوت کردیم. نهادهای حمایتی بازار و بازارگردانان عملکرد و اثربخشی خوبی ندارند و دستورالعمل‌‌هایشان کامل نیست.اخیرا شاهد ظهور ربات‌‌ها و معاملات الگوریتمی در بازار هستیم که یک امکان در سطح جهانی است ولی آیا متناسب با سایر بخش‌ها و زیرساخت‌های بازار است؟ آیا سایر زیرساخت‌‌ها و اکوسیستم بورس متناسب با این تکنولوژی رشد کرده اند؟آیا نمی‌توان رگه‌های میل به نوسان‌گیری و دید کوتاه‌مدت در بازار (خصوصا حقوقی‌ها) را در میل به استفاده از این ربات‌ها و الگوریتم‌ها دید؟ اینکه حقوقی‌‌ها هم دیگر دید بلندمدت ندارند و مانند یک سرمایه‌گذار نوسان‌گیر در بازار عمل می‌کنند نشان از تغییر ذائقه‌ این بازیگران دارد. حتی بازارگردان‌‌ها هم خود را به این نوع معاملات تجهیز کرده‌اند و نتیجه این شده است که نوسانات در بازار هم بیشتر شده است و هم در دامنه‌ کمتری اتفاق می‌افتد. در نتیجه کسانی که به ربات‌ها و معاملات الگوریتمی دسترسی ندارند خیلی سخت می‌توانند در بازار نوسان بگیرند، موج‌های صعودی سریعا در اولین محدوده‌ تکنیکالی عرضه می‌شود. 

سوم) نوسان‌‌گیران جزئی از ذات بازار هستند و به روان‌ شدن معاملات بازار کمک می‌کنند و لازمه‌ بازار هستند اما اینکه همه به دنبال نوسان‌گیری باشند و حقوقی هاهم به معامله‌‌گری روزانه روی بیاورند نتیجه‌ای جز دایم‌‌النوسان بودن بازار و ترس و بی‌اعتمادی در بازار نخواهد داشت.

به یاد داشته باشیم که بخش عمده‌ای از مردمی که الان در بورس هستند تجربه کمی دارند و اتفاقا باید حقوقی‌ها و نهادهای حمایتی بازار در این شرایط حساس به کمک بازار بیایند و اطمینان‌بخشی داشته باشند نه اینکه بنزین بر آتش بازار بریزند و گوی سبقت در هیجانات را از حقیقی‌ها بربایند.به نظر من بازار سرمایه‌ ما نیاز به بالانس مجدد محیط کسب و کار خود دارد. نیاز به بازنگری در روش فعالیت حقیقی‌ها و حقوقی‌ها وجود دارد. جریان عرضه و تقاضای بازار الگوهای عادلانه‌ای ندارند و قدرت مانور در بازار به صورت یکسان بین بازیگران بازار توزیع نشده است. نیاز به آموزش جدی در بازار وجود دارد. قوانین تشویقی بازار کم است و هر آنچه غیر از بورس می‌بینیم قوانین تنبیهی است. چرا هیچ مشوقی در بازار دیده نمی‌شود؟ چرا کارمزدها و مالیات و... به سمت تشویق شدن سرمایه‌گذاران پیش نمی‌رود؟ چرا نقاط تاریک و پتانسیل‌های بازار را برای عموم مردم روشن نمی‌کنیم و به این جمله که بلندمدت باشید بسنده می‌کنیم؟

چهارم) پرسش کلیدی آن است که چرا مسوولان اقتصادی یک مانیفست بلندمدت در خصوص استراتژی‌‌ها و رویکرد دولت در خصوص بازار سرمایه و صنایع و سیاست‌های مدیریت نقدینگی و نرخ بهره و سایر موارد اعلام نمی‌کنند. اگر می‌خواهیم سرمایه‌جذب کنیم باید حداقل یک افق ۶ ماه تا یکساله را تدوین کنیم و به آن پایبند باشیم. ببینید چقدر بازار از تغییر قوانین ضربه خورده است؟ ببینید چقدر از شایعه‌ تغییر قوانین ضربه خورده است. این همه وزارتخانه داریم چرا نمی‌توان به یک جمع‌بندی ۶ ماه تا یک‌ساله رسید. چرا نمی‌توانیم شفاف بگوییم که قصد داریم تا پایان سال چه تغییراتی در متغیرهای کلان اقتصادی بدهیم؟ تا وقتی این برنامه‌ها به صورت مکتوب و قانونی ارایه نشود نمی‌توان به شایعه‌ها در خصوص این متغیرها پایان داد. نمی‌توان به بازار اطمینان داد که آمدن و رفتن اشخاص در وزارتخانه‌ها و بانک مرکزی و شایعه تغییر نرخ بهره بانکی و از این دست تاثیری در اقتصاد ندارد و رویه مصوب اجرا می‌شود. اگر به دنبال این هستیم که این فضا از بین برود باید اولا اقتصاد را تا جای ممکن پیش‌بینی‌پذیر کنیم (حداقل برنامه‌ها و سیاست‌های دولت و بانک مرکزی را) و دوما زمین بازی بازار سرمایه را برای سرمایه‌گذاران عادلانه‌تر و حمایتی‌تر کنیم.