تیکتاک ساعت مذاکرات
یوسف مولایی
ایران طی سالهای گذشته، در جریان مذاکرات هستهای با کشورهای 1+4 و امریکا تاکتیکهایی را به کار برده است تا قدرت چانهزنی خود را افزایش داده و موضع مطلوبتری را در سطح معادلات منطقهای و جهانی به دست آورد. از جمله این تاکتیکها، افزایش فعالیتهای هستهای در حوزه غلظت غنیسازی، ذخیرهسازی اورانیوم غنی شده و مدرن کردن سانتریفیوژها است که این اقدامات باعث شد تا ایران برگهای برنده بیشتری را در جریان مذاکرات با طرفهای مقابل رو کند. اما این روند، تنها یک روی سکه است و در نقطه مقابل ممکن است حوادث دیگری در کمین ایران نشسته باشد. در روی دیگر سکه، این احتمال وجود دارد که کشورهای 1+4 و امریکا، هر گونه تاخیر در گفتوگو از سوی ایران را به معنای فعالیتهای غیرصلحآمیز تحلیل و تفسیر کنند. چنانچه این ادعا را برجسته کنند، این خطر وجود دارد که اقدامات بسیار شدیدتری را علیه ایران به کار بگیرند. در واقع ایران بر سر یک دوراهی قرار گرفته که تابلویی در ابتدای هر کدام از این مسیرها به چشم میخورد. مسیر نخست برای ایران، تایید برجام، تاکید بر گفتوگوها و ادامه مذاکرات با دست پُر است که میتواند قدرت چانهزنی ایران را تا حد زیادی بالا ببرد. اما مسیر دوم، آن است که ایران به مذاکرات بیاعتنایی کند یا تلاش کند تا روند گفتوگوها را به تاخیر اندازد که در این صورت میتوان پیشبینی کرد که طرفهای مقابل این فرصت را به دست خواهند آورد تا حلقه فشار بر ایران را تنگتر کنند. تنها تفاوت این برهه زمانی با سالهای قبل آن است که دولتی در امریکا روی کار است که توان اجماعسازی حداکثری کشورهای اروپایی و حتی چین و روسیه علیه ایران را دارد. هر زمان که دموکراتها در امریکا روی کار بودهاند، توانایی ایالات متحده برای اجماعسازی به نسبت جمهوریخواهان بیشتر بوده است. معتقدم در شرایط فعلی به هیچ عنوان نباید وقت را از دست داد و تیم دیپلماسی دولت سیزدهم باید تلاش کند که نقشه راه مذاکرات مورد نظر خود را طراحی کرده و روبهروی کشورهای مقابل بنشینند تا از دل گفتوگوهای متمرکز امکان استیفای منافع حداکثری ایرانیان فراهم شود. پرسشی که این روزها در محافل سیاسی و افکار عمومی ایران، جریان دارد آن است که تا چه اندازه امکان استفاده از مکانیسم ماشه برای طرفهای مقابل علیه ایران وجود دارد؟ یعنی آیا طرفهای مقابل قادر خواهند بود تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را باز گردانند یا ایران را ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد علیه ایران قرار بدهند؟ معتقدم ایران چنانچه پشت میز مذاکره بنشیند، با توجه به حمایتهای روسیه و چین از بازگشت ایران به مذاکرات و اینکه این کشورها با سیاستهای امریکا برای تحریمهای بیشتر همراه نیستند، امکان استفاده از مکانیسم ماشه محتمل نیست. به همین دلیل است که میگویم ایران در نقطه بسیار حساسی ایستاده است که باید با یک انتخاب درست، خود را در موضع برتر قرار دهد و منافع خود را استیفا کند. اگر ایران راهبرد درستی را انتخاب نکند، اجماع جهانی علیه یران شکل میگیرد و در ادامه روسیه و چین نیز به اردوگاه مقابل میپیوندند و در آنصورت احتمال بروز هر خطری وجود دارد. مبتنی بر این تحلیلها معتقدم که تیکتاک ساعت مذاکرات به سرعت در حال ورود به حساسترین لحظات است؛ ایران باید از عنصر زمان بهترین استفاده را بکند، وارد مذاکرات شود از کارتهای برنده خود استفاده کند و منافع کشور را تامین کند. اگر قرار باشد موضوع را با زبان استعاره و تمثیل تشریح کنیم، باید به این نکته اشاره کنیم که ایران صاحب یک چک است که برای نقد کردن آن چک و بهرهمندی از منابع موجود در آن باید در تاریخ مقرر به بانک مراجعه کرده و چک خود را نقد کند. چنانچه تاخیری در مراجعه به بانک صورت بگیرد، بدون تردید امکان استفاده از موجودی چک از میان خواهد رفت و دستاورد مطلوبی نصیب کشور نمیشود. ایران طی سالها دامنه وسیعی از راهبردها و برنامهریزیها را صورت داده است و توانسته دایره نفوذ قابل توجهی در بخشهای مختلف به دست آورد. شرایط فعلی فرصت مناسبی است که این متریال راهبردی را بدل به ارزش افزوده اقتصادی و دیپلماسی کند و از آن برای بهبود شاخصهای کلی رشد در داخل استفاده کند. البته به نظر میرسد، دولت سیزدهم این ضرورتها را درک کرده و در تلاش است تا هر چه سریعتر موجودی چک خود را نقد کند.