دلیل مخالفتها با لایحه همسانسازی

مهدی طغیانی
موضوع افزایش حقوق گروهها و اقشار مختلف یکی از مهمترین مقولاتی است که در خصوص آن باید نهایت حساسیت و دقت را به خرج داد. هرگونه اشتباه و سهلانگاری در این زمینه میتواند تکانههای تورمی فزایندهای در اقتصاد ایران ایجاد کند و نوسانات تازهای بیافریند. طی سالهای اخیر صندوقهای بازنشستگی کشور با مشکلات عدیدهای مواجه شدهاند. از یک طرف مشکل بدهیهای دولت به صندوقها و از سوی دیگر برخی سوءمدیریتها باعث شده تا صندوقهای بازنشستگی در کشور با خلأ جدی در منابع پایدار مواجه شوند. بنابراین هر حرکتی که باعث شود مشکلات تازهای در روند اجرایی صندوقها ایجاد شود، برخلاف منافع قشر شریف بازنشستگان است. برخلاف برخی اظهارنظرها که این روزها در خصوص مخالفت گروهی از نمایندگان با موضوع همسانسازی دایمی حقوق بازنشستگان مطرح میشود، واقع این است که نمایندگان نهتنها با این مقوله مخالفتی ندارند، بلکه معتقدند روند حمایت از قشر محترمی چون بازنشستگان باید ابعاد و زوایای وسیعتری داشته باشد. اما مساله مهمی که باعث مخالفت برخی نمایندگان شده است، موضوع عدم وجود منابع پایدار برای اجرای این ایده است. هر گونه برنامهریزی برای همسانسازی حقوق بازنشستگان باید با استفاده از منابع پایدار صورت بگیرد. این در حالی است که در شرایط فعلی ، اقتصاد کشور با مشکلات عدیدهای روبهروست و کسری بودجه بزرگی در اقتصاد ایران شکل گرفته است. در این شرایط اجرای رویکردهای انبساطی بدون تامین منابع پایدار نهتنها گرهی از مشکلات قشر بازنشسته کشور باز نمیکند، بلکه آنها را گرفتار مشکلات معیشتی تازهای میکند. تجربیات تلخی که در گذشته نیز بارها تکرار شده و باعث میشود تا از یک طرف منابع محدودی در جیب بازنشستگان گذاشته شود، اما چند برابر آن در قالب مالیات تورمی از جیب آنان خارج شود. باید توجه داشت که این مخالفتها مبتنی بر رویکردهای سیاسی و جناحی نیست و نمایندگان منتقد به دنبال این نیستند که از فلان دولت یا بهمان شخص حمایت کنند. بلکه مساله اصلی در بیان این انتقادات در وهله نخست منافع بازنشستگان و در مرحله بعدی منافع اقشار و دهکهای محروم ایرانی است. بازنشستگان باید بدانند که اینگونه برنامهریزیهای بدون پشتوانه، بر حجم مشکلات معیشتی آنها میافزاید و وضعیت صندوقها را بحرانیتر از شرایط فعلی میکند. اما متاسفانه برخی افراد و جریانات در کشور میگویند، در شرایط فعلی، نخست ایده همسانسازی را عملیاتی میکنیم، بعد تصمیم میگیریم که منابع مورد نیاز آن را چگونه باید تامین کرد. این روشی است که در گذشته نیز بارها آزموده شده، اما نتایج آن نهتنها باری از دوش معیشت شهروندان کم نکرده بلکه آنها را در گردابی از تکانههای تورمی غوطهور کرده است. حرف نمایندگان مخالف آن است که دولت ابتدا منابع پایداری را برای این منظور تدارک ببیند، بعد اقدام به اجرای ایده همسانسازی کند. اما متاسفانه در برابر این استدلالهای کاملا کارشناسی، برخی افراد و جریانات از نیازهای معیشتی دهکهای محروم جامعه سوءاستفاده کرده و اینطور فضاسازی میکنند که برخی نمایندگان مخالف حمایت از قشر شریف بازنشسته کشور هستند و در برابر افزایش حقوق آنها سنگاندازی میکنند. واقع آن است که خطر برخوردهای سیاسی با مقولات اقتصادی، همواره باعث شده تا اقتصاد ایران با مشکلات گسترده اقتصادی و معیشتی روبهرو شود. هر بار که دلسوزان کشور با زبان استدلال تلاش کردهاند تا جهتگیری غلط را اصلاح کنند، گروهی از افراد و جریانات ذینفع، فشار وارد کردهاند و از طریق فضاسازیهای رسانهای اصل موضوع را به حاشیه کشاندهاند. بنابراین همانطور که اشاره شد، حرف کلی منتقدان این رویکرد غیرسازنده آن است که ابتدا منابع پایدار برای همسانسازی دایمی حقوق بازنشستگان تامین شود، بعد اجرای آن در دستور کار قرار بگیرد. به هر حال باید یک جایی و یک زمانی در برابر این روشهای غلط اجرایی ایستادگی شود. البته طبیعی است که موافقت با این نوع ایدهها، باعث محبوبیت بیشتر و آرای افزونتر میشود و مخالفتها باعث افزایش فشار میشود، اما بازنشستگان باید بدانند کسانی که به فکر اجرای لایحه بدون تامین منابع پایدار هستند به منافع بلندمدت بازنشستگان و سایر دهکهای محروم نمیاندیشند و منافع زودگذر خود را پیگیری میکنند. بنابراین همچنان معتقدم برای اجرای این ایده ابتدا باید منابع پایدار را تدارک دید و بعد اقدام به اجرای قانون همسانسازی دایمی حقوق بازنشستگان کرد.
