باز هم خطر لیست سیاهFATF
مرتضی افقه
بر اساس آخرین گزارشها، اقتصاد ایران یکبار دیگر ذیل لیست سیاهfatfقرار گرفت. مسالهای که هرچند طی سالهای گذشته نیز همواره به عنوان یکی از چالشهای جدی پیش روی اقتصاد ایران قرار داشت، اما برخی افراد و جریانات که معمولا با رویکردهای سیاسی به موضوعات اقتصادی و راهبردی نگاه میکنند، حاضر به پذیرش اثرات ویرانگر این واقعیت نبوده و متاسفانه همچنان نیز نیستند. اساسا مشکل ریشهای ایران همین تنشهایی است که در رابطه ایران با جهان پیرامونی( به خصوص غرب) ایجاد شده و باعث بروز دامنه وسیعی از تحریمها علیه کشورمان شده است. این تنشها برای اقتصادی مانند ایران که به طور تاریخی اقتصادش به مراودات تجاری خارجی وابستگی دارد، بسیار خطرناک است و مستقیما بر معیشت و زندگی خانوارهای ایرانی اثر میگذارد. مدیران اجرایی و سیاسی کشور، اما اغلب حاضر به پذیرش این واقعیت مبرهن نیستند و به گونهای صحبت میکنند که انگار تحریمها و عدم پیوستن به کنوانسیون FATF تاثیری در بروز مشکلات امروز کشور ندارد. این اظهارات عمدتا بر اساس رویکردهای سیاسی عنوان می شوند، وگرنه کیست که نداند، ایران برای رسیدن به چشم انداهای رشد، نیازمند ایجاد ارتباطات پایدار با قدرتهای اقتصادی بینالمللی است. این روند نه مربوط به امروز و این قرن بلکه ریشه در تاریخ تمدن جهانی دارد. از گذشتههای باستانی تا دوران معاصر این واقعیتی لایتغییر به شمار می رود. به طور کلی، تجارت در هر نقطه جهان و هر قلمرویی 2وجه اصلی دارد؛ یکی مناسبات فیزیکی اقتصادی و مراودات صادراتی، کالا و خدمات و دومین مورد هم نقل و انتقالات بانکی و مالی است. مگر می شود، کشوری خود را در دایره تجارت بینالملل تعریف کند، ولی امکان نقل و انتقال مالی و بانکی برای این کشور وجود نداشته باشد. تبعات خطرناک فقدان عضویت در FATF به اندازهای واضح و مشخص است که به نظر می رسد، نیازی به استدلال برای ضرورت آن وجود ندارد. البته افراد و جریاناتی که خود را به خواب زده باشند، قصدی برای شنیدن این واقعیات ندارند.این دسته از افراد می گویند در شرایط تحریمی، تفاوتی نمی کند که ذیل لیست سیاه FATF قرار داشته باشیم یا نه.اما در نقطه مقابل، این افراد توجه نمی کنند که این موضوع، اعتبار اقتصاد ایران را تنزل میدهد و حتی در صورت برداشته شدن تحریمها نیز (در صورت عدم پیوستن به FATF) بهبودی در وضعیت ایران حاصل نمی شود. مهم تر از آن، قرار گرفتن در لیست سیاه، باعث می شود روند جذب سرمایه های خارجی، انتقال تکنولوژی، بهبود مناسبات ارتباطی و...در ایران دچار مشکل شود و ریسک اقتصاد ایران در بالاترین سطح قرار داشته باشد. از سوی دیگر این موضوع، باعث می شود انتظارات تورمی در اقتصاد ایران در بالاترین سطح قرار بگیرد. اما چرا این موضوعات برای سیاستمداران ایرانی از اهمیت چندانی برخوردار نیست؟ به این دلیل که فشار اصلی این معضلات بر دوش مردم سوار می شود و ظاهرا مشکلات مردم برای سیاستمداران اهمیت زیادی ندارد. اخیرا گزارشی از سوی سازمان برنامه و بودجه منتشر شده که در آن به درستی اعلام شد که در صورت تداوم تحریم ها،اقتصاد و معیشت کشور طی سه الی 4سال آینده در وضعیت وخیمی قرار خواهد گرفت و نشانههای ورشکستگی در اقتصاد ایران بروز خواهد کرد.این گزارش درست منطبق با تحلیل هایی است که اساتید اقتصادی و تحلیلگران، مدتهاست در خصوص آن هشدار میدهند، اما توجهی به آنها نمی شود. معتقدم، امروز اقتصاد ایران در آستانه ورود به یک چنین وضعیت بحرانی است و باید هرچه سریعتر مساله تحریم ها حل و فصل شوند.طی سه سال اخیر به خاطر مقاومت در برابر تحریم ها به این امید که دولت ترامپ جای خود را به یک دولت دموکرات بدهد، ایران مجموعه وسیعی از منابع و دارایی های ذخیره شده خود را جایگزین درآمدهای نفتی کرده است. دولت با کسری بودجه بزرگی روبه روست و بر خلاف برخی ادعاها که از سوی دولت مطرح می شود که از بانک مرکزی استقراض نشده، اما گزارش های مستند حاکی از آن است که دولت در کنار تخواه بانک مرکزی از سیستم بانکی کشور استقراض کرده است. استقراض از سیستم بانکی ، تفاوتی با استقراض از بانک مرکزی ندارد و به صورت غیر مستقیم همان الگوی اجرایی محسوب می شود. از سوی دیگر دارایی های دولت هم تا جای ممکن به فروش رفته است و اگر چیزی هم باقی مانده باشد برای امسال و سال آینده باید به فروش برسد. بنابراین هر آن داراییهای ممکن به فروش رفته است و دیگر چیزی باقی نمانده است که بخواهند روی آن حساب کنند. در این شرایط چارهای جز حل منازعات بینالمللی وجود ندارد و اگر به این ضرورتهای عاجل، توجهی نشود، اقتصاد ایران در آستانه شرایط دشواری قرار گرفته است.