رمزگشایی از بهزودی
محسن جلیلوند
موضوع مذاکرات هستهای ایران با کشورهای 1+4 و امریکا، این روزها بازتابهای وسیعی در رسانههای بینالمللی پیدا کرده و تحلیلهای گوناگونی در خصوص چشماندازهای احتمالی پیش روی مذاکرات ارایه میشود. از سوی دیگر برخی دلسوزان داخلی نیز ضمن تاکید بر ضرورت به کارگیری بالاترین درجه عقلانیت و خردورزی در تعیین راهبردها، هرگونه اشتباه در این خصوص را زمینهساز ایجاد اجماع جهانی علیه کشورمان، بازگشت تحریمهای اقتصادی سازمان ملل متحد و قرار گرفتن ذیل فصل هفتم شورای امنیت ارزیابی میکنند. موضوعی که پیش از این در دوره زمامداری باراک اوباما در کاخ سفید، ایران را گرفتار تحریمهای گستردهای ساخت که ردپای آن تا به امروز نیز همچنان اقتصاد ایران را آزار میدهد. مشکلات امروز برجام، اما برآمده از دو نوع نگاهی است که میان ایران و امریکا ایجاد شده است. از یک طرف ایران برای ایجاد دور تازهای از مذاکرات اعلام میکند که محل مذاکرات به جای وین به بروکسل منتقل شود تا در مقر اتحادیه اروپا این روند دنبال شود. از سوی دیگر، مذاکرهکنندگان دولت جدید، اعلام کردهاند مذاکرات باید از ابتدا استارت بخورد. در حالی که طرفهای مقابل معتقدند، گفتوگوها باید تداوم گفتوگوهای قبلی باشد که پیش از این 6 دور آن در وین در زمان دولت قبلی صورت گرفته بود. البته این موارد بیشتر به گزارههای تاکتیکی شباهت دارد و مساله اصلی، همچنان میان دو طرف، دیوار بلند بیاعتمادی است. ایران با توجه به تجربه قبلی که از خروج ناگهانی امریکا از برجام کسب کرده، خواهان دریافت حداقلهایی برای پایبندی طرف مقابل به تعهدات برجامی باشد، در حالی که امریکا اعلام میکند، قادر به ارایه هیچ نوع تضمین خاصی نیست. در این میان، طرفهای مقابل مدام بر این نکته تاکید میکنند که ایران هنوز تصمیم نهایی خود را در خصوص پیوستن به مذاکرات نگرفته است. این موضوع را از بطن توییتهای مقامات اروپایی به عینه میتوان مشاهده کرد. طبیعی است با توجه به رشدی که ایران در دانش هستهای خود ایجاد کرده، باعث شده تا طرفهای مقابل نسبت به مساله زمان حساسیتهای ویژهای داشته باشند و احساس کنند که ایران در حال اتلاف وقت است. امریکاییها و اروپاییها در اظهاراتشان اشاره میکنند که عدم پیگیری مذاکرات قبلی باعث خواهد شد تا ایران زمان بیشتری برای ارتقای دانش هستهای خود داشته باشد و این امر را برخلاف خواستههای خود ارزیابی میکنند. مقامات ایرانی هم معتقدند که به هر حال دولت در ایران تغییر کرده و باید روند گفتوگوها از نقطه صفر آغاز شود. در این میان یک پرسش جدی در محافل تخصصی شکل گرفته و آن اینکه آیا یک چنین روندی که هر کدام از طرفها تلاش میکند توپ تاخیر در مذاکرات را به زمین دیگری بیندازد، باعث توفیق ایالات متحده در ایجاد اجماع جهانی علیه ایران نخواهد شد و تحریمهای گستردهتری را علیه اقتصاد ایران شکل نمیدهد؟ واقعیت آن است که امریکا تا همین امروز توانسته اتحادیه اروپا را با نظرات خود همراه کند. تنها چین و روسیه باقی ماندهاند که هنوز قول همراهی با امریکا را بهطور کامل ندادهاند. البته برخی پالسها از سوی مقامات روسی ارسال میشود که نشاندهنده نگرانی روسها از تاخیر در مذاکرات است. توییت روزهای اخیر اولیانوف در خصوص اینکه آیا کسی میداند، «بهزودی» مد نظر امیر عبدالهیان چه زمانی است؟ نشان داد که حتی مقامات روسیه نیز نسبت به تاخیر مذاکرات انتقاد دارند و فرسایشی شدن آن را غیرقابل قبول ارزیابی میکنند. در این میان، مقامات ایران با درک درست شرایط، باید به گونهای رفتار کنند که امکان اجماعسازی علیه ایران به حداقل برسد. هرگونه اشتباه محاسباتی یا اتخاذ رفتارهایی که باعث شود، خطر برقرارسازی دوباره تحریمهای اقتصادی فراهم شود، خسارات جبرانناپذیری برای اقتصاد ایران به دنبال خواهد داشت. این خطری است که این روزها بسیاری از دلسوزان کشور نسبت به آن هشدار میدهند و از دولتمردان میخواهند، احتمال وقوع آن را مسدود سازند. این در حالی است که گزارش اخیر سازمان برنامه و بودجه کشور نشان داد که اقتصاد ایران در شرایط دشواری به سر میبرد و خطر ابرتورم، بیشتر از هر زمان دیگر اقتصاد و معیشت ایرانیان را تهدید میکند. در این شرایط حل مشکل تحریمها ضرورتی است که میبایست هرچه سریعتر، زمینه تحقق آن را فراهم کرد. با عبور از این فضای غبارآلود، به نظر میرسد، چشماندازی که پیش روی دو طرف مذاکرات برجامی طی ماههای آتی قرار دارد، یکی از حساسترین مقاطع زمانی مرتبط با برجام است. مختصاتی که برخورد معقول و کارشناسی با آن میتواند منافع کشورمان را تامین کند و برخی از مشکلات ریشهای اقتصاد را حل و فصل کند.