بورس رشد میکند؟
حسن رضاییپور
مدت زیادی است که بازار سرمایه دیگر به متغیرهای اقتصادی واکنش نشان نمیدهد؛ بهطور نمونه در ماه گذشته کامودیتیها رشد قابلتوجهی را داشتند اما بازار سهام واکنش مثبت و درخور آن را نداشت. باگذشت زمان با گزارشهای ۶ ماهه خوب شرکتها روبرو شدیم که بنگاههای اقتصادی سودهای مطلوبی را به دست آوردند که انتظار میرفت بازار تقویت شود و پیشروی خوبی را داشته باشد اما باز با عدم واکنش مثبت بازار سرمایه مواجه شدیم.
شرایط فعلی بازار سرمایه بهگونهای نیست که صرفاً با تحلیلهای بنیادی ازجمله وضعیت شاخص کامودیتیها یا افزایش سودآوری شرکتهای بورسی و غیره بازار توان حرکت و صعود را داشته باشد. در حقیقت بازار سهام همچنان از عدم اطمینان رنج میبرد و تنها بحث افزایش نرخ ارز و نتیجه مذاکرات میتواند کمک احتمالی رشد بازار سرمایه داشته باشد. به عقیده بنده تا زمانی که دو متغیر مذکور حرکتی را آغاز نکنند، عواملی همچون کاهش قیمت کامودیتیها، موقعیت تکنیکالی شاخص کل و غیره نمیتواند تغییر به خصوصی را در ارزش بازار سهام ایجاد کند.
متأسفانه اتفاقات و حواشی که درگذشته برای بازار سرمایه رقم خورد باعث شد تا سرمایهگذاران بیاعتماد شوند و درنهایت شاهد خروج شدید پول سهامداران حقیقی باشیم.
از طرفی کسری بودجه فشار زیادی را به بازار سرمایه وارد میکند و دولت سعی دارد تا از طریق انتشار اوراق بدهی با نرخ سود بالا و سایر روشهای دیگر تأمین مالی کند. تمام این عوامل دستبه دست هم داده تا بازار سهام نتواند در تحلیل بنیادی انتظارات سرمایهگذاران را برآورده کند.
نتیجه مذاکرات نخستین بحثی است که اقتصاد کشور با آن دستوپنجه نرم میکند و درواقع تمام جامعه منتظر شنیدن پاسخ صریح بله یا خیر هستند اما متأسفانه تکلیف این بحث هنوز روشن نشده و به اصلاح زمان میخورد. به هر میزان که نتیجه این موضوع زمانبر میشود، هزینه فرصت بیشتری را پرداخت میکنیم. نبود شفافیت کافی باعث شده تا بیشتر سرمایهگذاران در عوض انتخاب بازار سرمایه و تولیدیها، به سمت بازارهای داراییمحور ترغیب شوند.
در همین بین با پدیده خروج پول نیز مواجه هستیم؛ بهطوریکه بخشی از داراییهای کشور به سمت رمزارزها و بخشی دیگر به سمت کشورهای همسایه و غیره ورود کرده است. در حقیقت عدم اطمینان سرمایهگذاران علت اصلی این موضوع بوده و نخستین فاکتور در این بیاعتمادی به مشخص نبودن نتیجه مذاکرات و ابهام در توافق یا عدم توافق برمیگردد.
بهبیاندیگر اینکه سرمایهگذاران با علامت سوالهایی که نمیتوانند پاسخی برای آن بیابند روبرو میشوند، شرایط را با عدم اطمینان و ناپایدارری روبرو کرده است و در چنین شرایطی علاوه بر خود سهامداران، شرکتهای بورسی نیز نمیتوانند آینده مشخصی را برای بنگاههای اقتصادی خود متصور شوند و برنامهریزی مشخصی را دنبال کنند. بازار سرمایه نیز ترسوترین بازار مالی بوده که تمام این موارد را رصد و منعکس میکند.
فکر میکنم شاخص را نباید چندان ملاک قرار بدهیم چراکه هر طور حساب کنیم بازار سهام ارزنده است منتها میزان ارزندگی آن بستگی به مدتزمانی که سرمایهگذار در نظر دارد، برمیگردد. بازار سهام در کوتاهمدت نسبت به شرایط عدم اطمینان آن، به ضرر سرمایهگذار است اما در میان و بلندمدت نتیجه مذاکرات هر چه که باشد به نفع بازار سرمایه تمام میشود. به عبارتی تحریمها رفع شود یا بالعکس باقی بماند، در هر حالت بازار مسیر مشخصی را در پی میگیرد و برنامه اقتصادی و نقشه راه برای شرکتهای بورسی و سهامداران مشخص میشود.
در بلندمدت بازار سهام بسیار ارزنده است اما در کوتاهمدت شاید همچنان شاهد عدم توازن باشیم. هرچند که دراینبین با مثبت و منفیهای زیادی طی روزهای مختلف روبرو میشویم اما نمیتوان گفت که بازار مسیر مشخصی رو به بالا یا پایین خواهد داشت.
افرادی که خواهان سرمایهگذاری کوتاهمدت هستند، شاید ورود به بازارهای دیگر را ترجیح بدهند اما اشخاصی که دید بلندمدت دارند، قطعاً بازار سرمایه گزینه خوبی برای سرمایهگذاری خواهد بود چراکه حدود ۶۰ الی ۷۰ درصد نمادهای فعال بازار ارزندگی ویژهای نسبت به سایر بازارها دارند.