دانش معاملاتی لازمه ورود به بورس
همایون دارابی
سهامداران باید یک استراتژی یا نقشه راه مشخص برای سرمایهگذاری در بورس داشته باشند، اینکه سهامداران در این بازار باید چگونه رفتار کنند، چگونه هیجانات خود را مدیریت و از چه مسیری حرکت کنند، چه زمانی بخرند و چه زمانی بفروشند ازجمله موضوعات اساسی است که در استراتژی هر سهامدار باید لحاظ شود. زمانی که استراتژی سهامدار روشن و حد سود و ضرر تعریفشدهای برای سرمایهگذاری خود ترسیم کرده باشد، او میتواند یک سهامدار موفق باشد. حد ضرر و زیان و سود به معنی انتخاب حد مشخصی است که چنانچه قیمت سهام به آن حد برسد، معاملهگر اقدام به فروش سهام خود میکند.
فروش در حد سود به معنی رسیدن به هدف سود مورد نظر و فروش در حد ضرر به معنی جلوگیری از زیان بیشتر است. تعیین حد سود و ضرر به سهامدار امکان برخورداری از یک استراتژی معاملاتی مشخص را میدهد. مهمترین موضوعی که پیش پای سهامداران در بدو ورود آنها به بازار قرار دارد، کسب آموزش و مهارتهای معاملاتی کافی است. آموزش باید برای سهامداران بهگونهای باشد که آنها بتوانند به یک استراتژی مشخص دست یابند.
بدون داشتن آموزش، افراد بهصورت کاملاً اتفاقی در بازار حضور مییابند که در برخی موارد چارهای جز پذیرش زیانهای سنگین ندارند. به بیان دیگر، آنها تابع بازار میشوند و ازآنجاکه خود، استراتژی مشخصی ندارند، دنبالهروی سیگنالفروشان یا کانالهای شبکههای مجازی میروند. اگر معاملهگران از نقشه راه برخوردار باشند، بهویژه پیش از خرید سهم، چرایی خرید آن را دریابند و مشخص کنند در چه زمانی و با چه هدفی آن را میفروشند و در آن سهم چه حدی را برای سود یا زیان خود تعیین کردهاند، در این صورت میتوانند در بازار سرمایه که بازار حرفهایهاست و از پیچیدگی بسیار بیشتری نسبت به بازارهای موازی برخوردار است، چهره موفقتری داشته باشند.
سهامداران لازم است با رصد دقیق بازار منتظر فرصتی باشند که قیمتها به کف قیمتی خود میرسند. در این شرایط سهمهای ارزنده، قیمتهای بسیار خوبی پیدا میکنند. درحالی که بیشتر سرمایهگذاران در قیمتهای بالا و بازار صعودی با پرداخت پول بیشتر اقدام به خرید این سهمها میکنند. لازم است سهامداران، سرمایهگذاری را بهصورت عملی یاد بگیرند. سرمایهگذاری به این معنی است که افراد پولی را بابت خرید فرصتهایی که در آینده برای آنها مهیا میشود، پرداخت کنند. برای نمونه، زمانی که فردی ملکی را خریداری میکند، او در عمل پولی را بابت چیزی که در آینده به موقعیت خاصی میرسد، میپردازد.
در بازار سرمایه نیز شرایط همینگونه است؛ زمانی که سهامداران پولی را بابت سهام پرداخت میکنند، لازم است آنها برای کسب سود قابلتوجهی در آینده و در بازه زمانی میان یا بلندمدت منتظر بمانند. متأسفانه دورههای صعود یا نزول این بازار، در عمل تودهای و گروهی است. به بیانی دیگر، زمانی که بازار بالا میرود، همه نمادها افزایش مییابند و همه خریدار میشوند و زمانی که بازار کاهشی میشود، همه نمادها نزولی میشوند و همه فروشنده میشوند. ماهیت بازار سرمایه به دلیل کمبود نقدینگی، نبود بازارگردانان حرفهای و همچنین نبود آموزشهای کافی میان سهامداران چه حقیقیها و چه حقوقیها بهگونهای است که رفتارهای گروهی در آن در ابعاد بالایی مشاهده میشود و کمتر دیدهشده که سهامداری خلاف مسیر بازار حرکت کند. درحالی که باید از رفتارهای گروهی و تقلیدی در این بازار بهشدت پرهیز شود.