رابطه مستقیم فقر و انحرافات اجتماعی
امانالله قرایی
فقر و انحرافات اجتماعی از جمله پدیدههایی هستند که به نظر بسیاری از صاحب نظران با هم مرتبطند. البته تحقیقات و پژوهشها در عین حال که موید وجود رابطة مستقیم بین فقر و انحرافات نیست، اما وجود همبستگی میان آن دو را تأیید میکند. بر این اساس فقر به عنوان یکی از مسائل اجتماعی، در وقوع انحرافات و افزایش میزان آن به ویژه در زمینه جرایم زنان، اعتیاد و سرقت تاثیرگذار است. در رویکرد دینی نیز این همبستگی میان فقر و انحرافات اجتماعی مورد تأیید است. بر این اساس فقر انگیزش رویآوری به کجروی را افزایش میدهد؛ همچنان که رفاه طلبی در روی آوری به جرایم، انگیزة بسیار قوی است. ارتباط بین فقر و انحرافات اجتماعی، موضوعی نو و بدیع نیست.
جوامع انسانی در طی حیات خویش به شکلی، با این دو مقوله درگیر بودهاند. ارتباط بین فقیران، گرسنگان و بیخانمانها با سارقان، قاتلان، معتادان در حوزههای مختلف علمی از قبیل، علوم اجتماعی، اقتصادی و روانشناسی، موضوع تحقیق و پژوهشهای مختلف قرار گرفته و از منظرهای گوناگون به آن توجه شده است. برای شناخت رابطه فقرو انحرافات اجتماعی بهطور منطقی ابتدا باید از تعریف این دو مفهوم آغاز کرد و سپس رابطة آنها را مورد بررسی قرار داد و در نهایت پیامدهای فقر و تأثیر آن بر انحرافات اجتماعی بیان شود. در تعریف فقر اختلاف نظر اساسی بین محققان وجود دارد که منشأ این اختلاف مبتنی بر، نوع نگرش آنها نسبت به مساله فقر است. اقتصاددانان بیشتر به زمینه ظهور و نتایج فقر توجه کرده و به ندرت به تحلیل اجتماعی پرداختند. در ادبیات جامعهشناسی معمولاً دو مفهوم فقر و نابرابری در کنار یکدیگر به کار میروند.
این دو مفهوم با اینکه از حیث معنی، مستقل از همدیگر هستند، اما به نظر میرسد، کاربرد مستقل ندارند؛ زیرا از یک سو فقر متأثر از نابرابری در درآمد است و از سوی دیگر نابرابری اقتصادی هم موید وجود فقر است. در جامعهشناسی فقر را معمولاً «برآورده نشدن نیازهای اساسی بشر به حد کفایت» تعریف کردهاند. این تعریف با دو سوال اساسی روبرو است؛ اول اینکه نیازهای اساسی انسان چیست؟ در خصوص این پرسش میتوان گفت، تعیین نیازهای اساسی انسان امری استاندارد و معین نیست، بلکه این نیازها از فرد تا فرد، از جامعه تا جامعه، از زمان تا زمان و مکان تا مکان دگرگون میشود. براین اساس لازم است، از شاخصهایی برای تعیین نیازها بهره جست. امروزه نیازهای مادی بنیادین انسان را بدینگونه برمیشمارند: خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و درمان، آموزش، نقل و انتقال، تشکیل خانواده، ورزش و اوقات فراغت. برخی محققان این نیازها را به سه گروه اساسی تقسیم میکنند که عبارتند از: تغذیه، سرپناه و سلامتی که در صورت نبودن آنها، حکم به فقیر بودن فرد در جامعه میکنند. انحراف اجتماعی از مفاهیمی است که مانند مفهوم فقر توافق روشن و واضحی در مورد آن وجود ندارد. از نظر جامعهشناسان و جرمشناسان، انحراف و کجروی ناظر به رفتارهایی است که حداقل یکی از این صفات را دارا باشد: رفتار منع شده، رفتار نکوهش شده یا رفتاری که مایه بدنامی است یا موجب مجازات میشود. برخی از صاحبنظران انحراف را از امور غیرعادی به شمار میآورند که در زندگی انسانها وجود دارد. فقر و انحرافات اجتماعی در دو سطح خرد و کلان قابل تبیین است که بیشترین تبیینها در سطوح خرد انجام شده است. در سطح خرد، کجروی به عنوان یک واقعه و یک رویداد اجتماعی تلقی شده و در آن به خصوصیات و ویژگیهای فردی و جزئی حادثه توجه میگردد. اما در سطح کلان، رفتارها بر حسب متغیرهای اجتماعی، سیاسی و امثال آن تبیین میشوند و ارتباط پدیده با ساختهای کلان و وسیع جامعه در سطح سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مشخص شده و با نگرشی تام و کلان، ابعاد جزئیتر پدیده هم مورد بررسی قرار میگیرند. حال با این بررسی کلی در مورد فقر و انحرافات اجتماعی میتوان به این نتیجه رسید که فقر میتواند عامل بروز انحرافات اجتماعی باشد، در شرایط کنونی جواب مثبت است. در حال حاضر فقر حاکم بر جامعه میتواند باعث بروز رفتارهای غیر اخلاقی شود، رفتارهایی که در دسته انحرافات اجتماعی قرار میگیرند. در واقع به زبان سادهتر اگر میخواهیم آسیبها و انحرافات اجتماعی را به حداقل برسانیم باید تامین نیازهای اساسی افراد را به حداکثر رسانده و چرخ اقتصاد را تندتر بچرخانیم.