مشاوره قبل از فرزندآوری
امین صلحی
هر خانوادهای اگر بدون در نظر گرفتن شرایط روحی و روانی خود اقدام به فرزند آوری کنند در واقع گام نخست در آسیب رساندن به فرزند خود را برداشتهاند. اگر میخواهیم جامعهای جوان و پویا داشته باشیم باید تمامی شرایط را برای فرزند آوری در نظر بگیریم. اما توجه به شرایط روحی و روانی یکی از مشخصههای بارز تولد یک فرزند سالم و رشد او در فضای سالم خانواده است. در شرایطی که برای جوانی جمعیت در کشور قانون وضع میشود و شرایط جمعیتی کشور بحرانی است قطعا تشویق به فرزند آوری میتواند اولین راه گذار از پیری جمعیت باشد، اما یک مساله قربانی مسالهای دیگر شود. در واقع همانطور که جوانی جمعیت کشور بسیار مهم است، سلامت روان افراد نیز در بالاترین درجه اهمیت قرار دارد. در بسیاری از موارد، زوجین اقدام به فرزندآوری میکنند اما آمادگی روحی و روانی برای پرورش و تربیت فرزند را ندارند. بعضا درحالی که زوجین نسبت به یکدیگر به پذیرش نرسیدهاند اقدام به فرزندآوری کرده و بدون صرف وقت برای توجه و همدلی با فرزند او را بزرگ میکنند و این امر بهشدت بر روی روابط بین فردی فرزند در آینده اثرگذار است.
در چنین شرایطی، کودک از نظر روانی، فیزیکی و شخصیتی از جانب والدین و سپس از سوی محیط اجتماعی و مدرسه تایید نمیشود چراکه در آغوش پر لطافت والدین قرار نداشته و این مساله بسیار خطرناک است که متاسفانه در جامعه ما نیز درگیری با این موضوع بسیار بالا است، بهطوری که بعضا زوجین فرزندان خود را به شکل پر آسیبی بزرگ کرده و از این رو فرزندان دچار خلأ عاطفی و عدم پذیرش هستند که این مسائل میتواند منجر به دل بستگی نا ایمن در آنها شود. وقتی دل بستگیهای ناایمن برای افراد ایجاد شود، تلههای روانی، ذهنی و شخصیتی در ذهن آنها شکل گرفته و به نوعی نا هنجاری روانی در قالبهای مختلف و با میزان متفاوت برایشان ایجاد میشود. در ادامه نیز مشکلات فرد جدیتر شده و فرد دچار تله «رهاشدگی» یا «وابستگی» یا «محرومیت هیجانی» و... میشود و برای پر کردم این خلاءها به دنبال افراد دیگر میرود. در واقع افراد دارای خلاءهای عاطفی، دچار آسیب روانیاند و نمیتوانند جایگاه شایسته و درست خود را پیدا کنند و از این رو به دیگران پناه میبرند، این پناه بردن به دیگران نیز به شکل وابستگی شدید یا دگر آزاری نمایان میشود. بعضا این موضوعات را حتی میتوان در ازدواج افراد نیز مشاهده کرد، بهطوری که افراد به دلیل دلبستگی ناایمنی که در کودکی با والدین و به ویژه با مادر خود داشتهاند به افراد نامناسبی برای ازدواج روی میآورند. در این شرایط اغلب دختران به ایجاد روابط ناایمن روی آورده و دچار بحران بیثباتی و لغزشهای رفتاری به شکل اعتماد بیش از اندازه یا بیاعتمادی شدید به طرف مقابل میشوند و پسرها نیز معمولا دچار وابستگی شدید به جنس مخالف یا بروز رفتارهای انزجاری شده و البته این موارد هیچ کدام مطلق نیست. در واقع پر کردن خلاءهای عاطفی فرزندان، احترام به آنها و ایجاد همدلی و پذیرش فرزندان بسیار مهم است. والدین باید با مطالعه و افزایش دانش خود نحوه تعامل با فرزندان را بیاموزند، رفتار متعادلی در برخورد با فرزندان داشته باشند. کودک باید متوجه شود که از تمام لحاظ به ویژه از نظر روانی و عاطفی دارای امنیت کافی در خانواده است و خانواده باید به عنوان یک سیستم، کاملا در تعادل، همراهی، همدلی و احترام متقابل پیش رود. افزایش جمعیت به هر قیمتی نه تنها به نفع جامعه نیست که در بسیاری از موارد میتواند بسیار آسیبزا باشد. تا جایی که امکان دارد زوجهای جوان باید قبل از اقدام به فرزندآوری تحت مشاوره افراد متخصص قرار بگیرند تا بتوانند از نظر روحی و روانی خود را در شرایط مطلوبی قرار دهند.