گذر از تنگنای مالی
مجید اعزازی
1- حذف مواد و تبصرههای مربوط به وامها و فاینانس حمل و نقل عمومی از بودجه سال 1401 کل کشور انتقاد شدید رییس و برخی اعضای شورای شهر تهران را دیروز در پی داشت، به گونهای که مهدی چمران این مساله را «نابخردانه» توصیف کرد و گفت بدون بودجه کاری از پیش نمیرود. مشابه اظهارات چمران را دستکم طی یک دهه اخیر بسیار شنیدهایم. چه زمانی که محسن هاشمی، رییس شورای پنجم بود و چه زمانی که رییس کنونی شورای شهر، در شورای سوم و چهارم بر صندلی ریاست تکیه زده بود. از این رو، اینکه «آلودگی هوا و ترافیک دو خواسته اصلی و بنیادین شهروندان تهرانی است و برای حل این دو معضل «همزاد» مدیریت شهری ناگزیر از توسعه و نوسازی حمل و نقل عمومی اعم از مترو، اتوبوس و تاکسی است» به ترجیعبند سخنان مسوولان شهری و به ویژه اعضای شورای شهر سابق و لاحق تبدیل شده است. چنین اظهاراتی در برخی از سطوح تحلیل، درست و دقیق به نظر میرسند، اما بیگمان، حاوی همه واقعیت نیز نیستند. با این حال، با فرض ضرورت توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی در زمانه تحریم و تورم که سرچشمه منابع مالی دولت و شهرداریها را خشکانده است، چه کار میتوان کرد؟
2- شاید سوال بهتر این باشد که منابع پایدار برای مدیریت شهری از چه طریقی تامین میشود؟ پاسخ بهطور قطع «مردم و شهروندان» است. همان طور که دولتها، تولیدکننده کالاهای عمومی (امنیت، سلامت، آموزش و...) هستند و در ازای تولید و توزیع کالاهای عمومی از شهروندان «مالیات» دریافت میکنند، شهرداریها و دولتهای محلی نیز در ازای تولید و توزیع خدمات عمومی شهری باید از شهروندان «عوارض» دریافت کنند. نکته اما اینجا است که هم دولت و هم شهرداریها از مردم «مالیات و عوارض» دریافت میکنند اما همزمان از عهده مخارج نیز برنمیآیند. از این رو، ضروری است هم دولت و هم شهرداریها ضمن بررسی نظام مالیاتی و اخذ عوارض خود، نگاهی هم به سوی دیگر ترازنامه سالانه خود داشته باشند. به طور قطع، هزینهها بیشتر از منابع مالی است که کسری بودجههای سالانه را به دنبال داشته است. هزینههایی که نشان از خطا در هدفگذاریها و اولویت|بندیها دارد.
3- این که توان مالی دولت و شهرداریها تحت تحریم بهشدت افت کرده، مسالهای روشن است؛ از همین رو است که در همین روزها، شاهد برگزاری دور تازه اما دیرهنگام مذاکرات هستهای هستیم تا بلکه تحریمها علیه کشور لغو شوند. اما بیگمان، با تکرار تجربه وفور درآمدهای نفتی (برای دولت) یا وفور درآمدهای ناشی از شهرفروشی و تراکم فروشی (برای شهرداری) باز هم در سمت هزینههای ترازنامه تغییری ایجاد نخواهد شد ..
که شاید این بخش فربهتر هم بشود. مازاد نیروی انسانی دستگاههای دولتی و شهرداری تهران، اجرای طرحها و برنامههای غیرعلمی و غیر اولویتدار، تخصیص رانتهای پیدا و پنهان به گروههای خاص اجتماعی و سیاسی، بیتوجهی به شایستهگزینی و شایستهسالاری و... نه تنها پیامدی جز سنگینی همیشگی سمت هزینههای بودجه دولت و شهرداری تهران را ندارد که با افزایش درآمدهای بادآورده، میل به افزایش هزینهها و خاصه خرجیها را نیز زیاد میکند.
4- مساله «تهران» امروز اما فراتر توسعه و نوسازی حمل و نقل است، به گونهای که حتی با افتتاح تمام خطوط مترو و سیر قطارهای نو با سرفاصلههای2 دقیقهای و فعالیت 9 هزار دستگاه اتوبوس نو (به جای 2 هزار دستگاه اتوبوس فرسوده کنونی) باز هم بحران ترافیک و آلودگی هوا حل نخواهد شد. حل مساله «تهران» امروز مستلزم درک چرایی مهاجرت سالانه 250 هزار نفر (هر 4 سال یک میلیون نفر) به پایتخت است. مهاجرت به شهری که به غیر از بحران ترافیک و آلودگی هوا، در محاصره انواع مخاطرات طبیعی و غیرطبیعی همچون زلزله، فرونشست زمین، وجود هزاران معتاد متجاهر، هزاران کودک کار و سایر ناهنجاریهای اقتصادی - اجتماعی است.