برجام و مطالبات حداکثری
مهدی مطهرنیا
دور جدید مذاکرات ایران با کشورهای 1+4 و امریکا در شرایطی در وین در حال برگزاری است که بر اساس اعلام مذاکرهکنندگان کشورمان، ایران 2سند را به زعم خود برای حل مشکلات موجود به طرف مقابل ارایه کرده است. یک سند ارایه شده از سوی ایران در رابطه با لغو تحریمهای اقتصادی است و سند دوم نیز پیرامون مباحث مرتبط با تعهدات هستهای ایران است که مجموعا مطالبات ایران را از طرف مقابل شکل دادهاند. اما برخلاف روزهای ابتدایی گفتوگوها که چشماندازهای امیدبخشی از دورنمای مذاکرات ارایه میشد و اکثر تحلیلها در خصوص دستیابی به توافق ارایه میشدند، از روز گذشته برخی اخبار دال بر تفاوت دیدگاههای دوطرف در مذاکرات به فضای رسانهای و پیرامونی مخابره شد. فارغ از اینکه سرانجام برجام چه سمت و سویی پیدا خواهد کرد و آیا دوطرف قادر خواهند بود، نقاط مشترکی را پیدا کنند، باید بدانیم، پروندهای که ذیل عنوان برجام در نظام بینالملل با محوریت ایران از یک طرف و کشورهای 1+4 و امریکا از سوی دیگر در حال پیگیری است، در واقع مدلی کوچک از پرونده بزرگتری است که از سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی میان دو طرف شکل گرفته است. امریکا به بهانه برجام تلاش میکند، فشار علیه تهران را که همواره تلاش کرده به زعم خود نظم موجود جهانی مبتنی بر رویکردهای امپریالیستی را به چالش بکشد، افزایش دهد و ایران نیز به دنبال آن است که مطالبات خاص خود را از نظام بینالملل پیگیری کند. از سوی دیگر باید توجه داشت که هرچند قدرت جهانی (از جمله چین و روسیه) در برخی حوزهها با هم تزاحم و تفاوت دیدگاه دارند، اما این قدرتها به هیچوجه در تضاد با یکدیگر نیستند. این قدرتها میکوشند به نوعی زمینهساز فضای مناسب برای تداوم نظم موجود جهانی (علیرغم تفاوتهای دیدگاهها) باشند. پیش از اینبارها به این نکته اشاره کردهام که ارزیابیهایی که در خصوص برجام، لغو تحریمها و... صورت میگیرد، بیشتر از اینکه مبتنی بر رویکردهای خوشبینانه یا دیدگاههای بدبینانه باشد، میبایست واقعگرایانه و مبتنی بر دادههای اطلاعاتی مستند باشد. هرچند همه ایرانیان بر روی لغو همه تحریمهای اقتصادی و دستیابی به مطالبات حداکثری توافق دارند و تحقق این مطالبات را آرزو میکنند، اما باید قبول کرد که یک چنین نظام بینالمللی با قدرتهای موجود به این آسانی نخواهند پذیرفت که همه تحریمهای اقتصادی بهطور یکباره لغو شود یا تعهد دهد که دیگر هیچ نوع تحریم علیه ایران وضع نشود، همچنین تضمین دهند که در برجام تحت شرایطی باقی مانده و به هیچ وجه خارج نشوند و نهایتا همه کشورهای 1+4 نیز تعهد دهند که در صورت خروج مجدد امریکا از برجام، آنها تا ابد در این توافق باقی بمانند و علیرغم همه فشارهای امریکا ارتباطات اقتصادی و ارتباطی خود با ایران را حفظ کنند. مجموعه این مطالبات تنها در صورتی امکان تحقق پیدا خواهند کرد که ایران در چشمانداز آینده یک برگ برنده خاص یا قدرت پنهانی را رو کند که یک چنین امری نیز چندان محتمل نیست. بنابراین به نظر میرسد ایران با مطالبات حداکثری راهی مذاکرات شده است و تلاش میکند طرفهای مقابل را مجاب به پذیرش آن کند. اینکه آیا طرف مقابل یک چنین مطالبات حداکثری را میپذیرد یا در ادامه گفتوگوها ایران انعطافی از خود نشان خواهد داد یا نه؟ نیازمند گذشت ایام طی روزهای آینده است. آنچه که در صحنه عمل مشاهده میشود آن است که این رویکردها در گذشته نیز بارها تکرار شدهاند. تجربه بیرون آمدن از برجام، تهدید ایران به کاهش تعهدات هستهای و... نشان داده که دو طرف نهایتا به دنبال تمرکز بر روی نقاط مشترک خواهند بود. لذا به نظر میرسد علیرغم همه تفاوتها در بیان مطالبات دو طرف خواهان تداوم گفتوگوها هستند و علی رغم مطالبات حداکثری که در خصوص موضوعات مختلف ارایه میکنند از این واقعیت آگاهند که برای دستیابی به توافق باید از خود انعطاف نشان دهند. باید دید در نهایت حضور چهرههایی که در گذشته با برجام مخالفتهای فراوانی داشتند و آن را بر نمیتافتند، چه اثراتی در سرنوشت برجام خواهد داشت و آیا دو طرف میتوانند از دل تمامی این تفاوت در دیدگاهها راهی به سمت توافق و مفاهمه پیدا کنند یا اینکه باید در انتظار گفتوگوهایی طولانی و مستمر باشیم. گفتوگوهایی طولانی که در گذشته نمونههایی از آن تجربه شده است...