سردرگمی بورس با عملکرد مسوولان
طی هفته اخیر بازار سرمایه روزهای پرنوسانی را پشت سر گذاشت و درنهایت روی محدوده یکمیلیون و 340 هزار واحد ایستاد. میتوان بهطور واضح و روشن گفت که در حال حاضر قطعی گاز صنایع، ابهام در تصمیم دولت برای حذف ارز ترجیحی، بلاتکلیفی قیمت خودرو، مذاکرات وین، نوسان نرخ دلار و پیشخورشدن رشد این ارز در بازار در کنار قیمت جهانی کامودیتیها مهمترین دلایلی است که بورس را تحت تأثیر قرار داده و اجازه رشد مطلوب نمیدهد.به عقیده بسیاری از کارشناسان تا زمانی که پول سرمایهگذاران ایرانی از بازارارزهای دیجیتال خصوصاً کریپتو خارج نشود، بورس نمیتواند رشد جدی داشته باشد. لازمه خروج این پول از اعتمادسازی در بورس است. بههرحال رویکردهای دولت یکی از مشکلات اساسی این بازار بهحساب میآید.بورس در هفتهای که گذشت در مدار نزول درحرکت بود و روند کاهشی شاخص کل بورس تا جایی ادامه یافت که این شاخص طی مدت اخیر برای چندمین بار به زیر یکمیلیون و ۳۵۰ واحد سقوط کرد. همچنین شاخص با ۵۴ هزار واحد کاهش نسبت به هفته قبل به عدد یکمیلیون و ۳۴۰ هزار واحد رسید؛ براین اساس افت شاخص کل در هفته جاری چهار درصد بود.شاخص کل در پایان روز چهارشنبه هفته گذشته (سوم آذرماه) در حالی با رقم یکمیلیون و ۳۹۴ هزار واحد به معاملات خود پایان داد که این رقم در (۱۰ آذرماه) به یکمیلیون و ۳۴۰ هزار واحد رسید. شاخص کل (هموزن) در پایان هفته گذشته ۳۸۳ هزار و ۴۶۹ واحد بود که در هفته جاری این عدد به ۳۶۷ هزار و ۵۶۳ واحد و شاخص قیمت (هموزن) از ۲۴۱ هزار و ۵۳۵ واحد به عدد ۲۳۱ هزار و ۳۶۳ واحد رسید.
بورس هفته اخیر را با چراغقرمز آغاز کرد؛ بهطوریکه در روز شنبه شاخص کل بورس با ۲۷ هزار و ۴۴۲ واحد کاهش تا رقم یکمیلیون و ۳۶۶ هزار واحد نزول کرد. روز یکشنبهبازار سرمایه روزی پرنوسان را پشت سر گذاشت و درحالی که توانسته بود تا یکمیلیون و ۳۶۹ هزار واحد افزایش یابد کار خود را در حالی به پایان برد که در رقم یکمیلیون و ۳۶۸ هزار واحد قرار داشت.
روز دوشنبه نیز شاخص کل بورس با ۴۱۸۳ واحد کاهش در رقم یکمیلیون و ۳۶۳ هزار واحد و در روز سهشنبه هم با ۶۸۴۵ واحد نزول تا رقم یکمیلیون و ۳۵۷ هزار واحد کاهش یافت. درنهایت بورس هفته اخیر را در حالی به پایان برد که شاخص کل بورس به زیر یکمیلیون و ۳۵۰ هزار واحد رسید. در روز چهارشنبه شاخص کل را بیش از ۱۷ هزار واحد کاهش رقم یکمیلیون و ۳۴۰ هزار واحد را ثبت کرد.
بورس چگونه سروسامان پیدا میکند؟
هومن عمیدی، کارشناس بازار سرمایه در خصوص شرایط این روزهای بازار سهام میگوید: آن چیزی که میتواند بورس ما را متحول کند و رونق را به بازار سرمایه برگرداند، گزارش دهی درست و شفافسازی از سودآوری شرکتهاست که باید خود شرکتها و کارشناسان سازمان بورس از شرکتها درخواست کنند. مگر چند تحلیلگر خبره وجود دارد که بتواند این اختلافات صورتهای مالی را حساب کند و با تحلیل خود به سودآوری شرکت برسد؟ بهطور مثال قیمت اورهای که درحال حاضر به ۸۰۰ دلار رسیده، در بودجه شرکتی با ۴۵۰ دلار و نرخ ارز ۲۳ هزار تومان گزارششده است. حتی دلار نیمایی هم حدود ۲۴ الی ۲۵ هزار تومان است.
وی ادامه میدهد: کارشناسهای سازمان بورس نسبت به نرخهای جدید، چه درمورد ارز و چه قیمتهای جهانی، گزارش بهروزرسانی شده از شرکتها نمیخواهند. این اشتباه مهمی است که سازمان بورس مرتکب شده و ریسک جدیدی به بازار تحمیل میکند. مشکل دیگری که در بازار وجود دارد این است که بازارگردانها فقط در منفی میخرند و در مثبت میفروشند. در حال حاضر، پرتفوی تمام شرکتهای بازارگردان در زیان است. حتی بهای تمامشده خودشان از قیمت تابلو پایینتر است. شرکتها به یک شرکت بازارگردان پول دادند تا برای آنها سود بسازد، اما بهجای آنکه سهامشان را تقویت و حمایت کند، باعث شده زیان بسازد و سهام تضعیف شود. در اینجا غلط بودن سیاست بازارگردانی که سازمان بورس ابلاغ کرده مشخص میشود. اینکه بازارگردان را در خریدوفروش محدود کردیم و گفتیم در منفی بخر و در مثبت بفروش، باعث شده بازارگردان صبح اردر را روی منفی بگذارد و آن را رها کند. اردر مثبت را هم برای قیمتهای بالا و فروش کنار گذاشته است. اگر بازار رو به بالا خرید، میفروشد؛ اگر رو به پایین فروخت، میخرد. این بازارگردانی درستی نیست. بازارگردانی باید داینامیک، فعال و شناور باشد نه به این صورت که کارگزاری ۲۰ شرکت را به عنوان بازارگردان قبول کند و صبح اردرهای منفی خود را بگذارد تا اگر بازار فروخت، بگوید خریدم را انجام دادم و اگر بازار از او خرید، بگوید من تعهد فروش خود را اجرا کردم. این غلط است. اردرهای خریدوفروش باید قابلیت تغییر داشته باشند. متأسفانه بازارگردانهای ما هرکدام ۱۵ الی ۲۰ شرکت را برای بازارگردانی قبول مسوولیت کردند درحالی که نه توان فنی آن را و نه زمان و نیروهای حرفهای موردنیاز رادارند.
این کارشناس بازار سهام با اشاره به نرخ دلار توضیح میدهد: دلار 30-29هزار تومان و اصلاح خوب سهمها، باید منتظر هجوم نقدینگی به بورس باشیم. در آن زمان باید زیرساخت را درست کرد و اعتماد را به بازار برگرداند. زیرابه علت عملکرد اشتباه بازارگردانها، گزارشات تقریباً غیر شفاف و غلط شرکتها و عدم نظارت کارشناسی سازمان بر گزارشها شرکتها بازار دچار بیاعتمادی شده است. نکته مهم دیگر این است که دولت سیاستی درباره نرخگذاری به شکل رویه ابلاغ نمیکند که بهصورت دستوری یا شناور است. همچنین خود دولت در بازار شروع به فروختن اوراق کرده و نرخ سود بینبانکی را تغییر داده و به بالای ۲۱ درصد رسیده است. این یعنی دولت بدون توجه به اینکه چه نرخ سودی ایجاد میشود، به هرقیمتی در بازار اوراق بفروشد. این کار، P/E متوسط بازار را کاهش میدهد. بخشی از منفی بودن بازار به علت سیاست غلط فروش اوراق دولت است که قیمت را پایین میآورند تا بتوانند سریعتر به پول دست پیدا کنند. از آنطرف نرخ بازدهی اوراق در حال افزایش است و P/E فوروارد بازار را کاهش میدهد. انتظار میرود آقای عشقی و آقای خاندوزی در بدنه دولت به این موارد توجه کنند که بازار سرمایه بسیار هوشمندانه به همه آیتمها نگاه میکند. زمانی که اوراق بابازدهی ۲۲ درصد فروخته شود، هرچه قدر سهام ارزنده باشند، بازهم افراد سهام میفروشند تا اوراق بخرند چراکه P/E سهمها ۵ و ۶ است و اوراق P/E ۴.۵ دارند. این اتفاق بدی است. چون این پول از بازار خارج میشود و دیگر برنمیگردد.
وی ادامه میدهد: باید کاری کرد که سهمها بهاندازه کافی جذاب و خوب باشند تا نرخ بازدهی اوراق به این میزان بالا نباشد و دولت با خیال راحت با نرخ ۲۰ درصد همه اوراق خود را بفروشد. زمانی که اوراق را جذاب میکنید، بازار، سهام فروخته تا بتواند اوراق بخرد. البته دولت بهاندازهای که بتواند این کار را میکند. چون در چند مرحله قبلی فروش اوراق، بازار فقط بخش کوچکی از آن را خریده است. با این اشتباه که قیمت اوراق را پایین بیاید تا به فروش برود، هم بازار افت میکند و هم اوراق به فروش نمیرود. درصورتیکه اگر بازار ما قوی باشد، P/Eهای ۶ و۷ پیدا نشود و همه P/Eها بالا باشد، بهراحتی دولت همه اوراق خود را میفروشد. مشکل اینجاست که بازارسازی صورت نگرفته و در همان بازار خراب اوراق را زیر قیمت میفروشند. در این حالت نهتنها اوراق به فروش نرفت، بلکه بازار هم منفی شد.
عمیدی در ادامه نرخ دلار میگوید: قیمت شرکتها با دلار ۳۰ هزارتومانی، ۲۵ درصد بالاتر از قیمتهای فعلی خواهد بود این رشد معمولاً با لگ زمانی اتفاق میفتد. قیمتها در بازار ملک، طلا و سکه به زمانی که دلار ۳۰ تومان شده بود برگشتند ولی بورس نتوانست برگردد. اگر برای شاخص دو میلیون و ۱۵۰، ۲۰ درصد هم حباب در نظر بگیریم، شاخص در آن زمان یکمیلیون و ۷۵۰ میارزید. در حال حاضر هم شاخص ۲۰ درصد تا یکمیلیون و ۷۵۰ فاصله دارد. برای همین سهمها میتوانند ۱۵ الی ۲۵ درصد رشد کنند تا به نقطه تعادلی برسند. البته اگر تا پیک قبلی بورس حساب کنیم، باید حدود ۶۰ درصد رشد کند تا به آن برسد. باید اعتماد به بازار برگردد و ارزش معاملات خوب شود. همچنین باید سیاستهای دولت کاملاً شفاف شده و حداقل برای یک سال تغییر نکند تا فعالان بازار بتوانند برنامهریزی کنند و دیتای شفاف داشته باشند. درصورتیکه دولت سیاستهای پیشبینینشده را در پیش بگیرد، نمیتوانیم انتظار روندی صعودی و پربازده از بازار داشته باشیم. بلکه باید این شرایط، بانظم دادن به برنامهریزیها درستشده و بلاتکلیفی از بازار و تصمیمات گرفته شود.