زنجیره به هم پیوسته تجارت در جهان
مجیدرضا حریری
آیا ایران میتواند بدون حل مشکل تحریمها، تجارت بینالمللی خود و توسعه مناسبات ارتباطی با جهان پیرامونیاش را ساماندهی کند؟ این پرسشی است که این روزها ضرورت پاسخگویی به آن احساس میشود. چند موضوع مهم در این میان مطرح است که نباید آنها را از نظر دور داشت، نخست اینکه ایران همزمان با مذاکره برای حل مشکل تحریمی باید به فکر این باشد تا راهکارهای دیگری را نیز برای حل مشکلات اقتصادی و معیشتیاش تدارک ببیند. چرا که دو ضرورت مهم در خصوص مذاکرات هستهای ایران با کشورهای 1+4 و امریکا مطرح است. نخست اینکه ایران باید با جدیت به دنبال رفع تحریمهای اقتصادی و بازکردن دریچههای ارتباطی به سمت جهان باشد، اما مساله این است که خواسته ایران، تنها 50 درصد موضوع است. ایران اختیارات 100 درصدی در مذاکرات ندارد که خواستهها و مطالبات خود را مطرح کند و طرف مقابل هم آن را تایید کند. این تصور که ایران بدون انعطاف بتواند مذاکرات را به سرانجام برساند، خواستههایش را مطرح کند و بعد تحریمها را لغو کند، خوشبینانه و غیرواقعی است. بنابراین ایران باید همزمان با مذاکرات به دنبال راهکارهایی باشد که اثرات تحریمها را خنثی یا کم اثر کند. متاسفانه تا به امروز نگاهی چندوجهی به موضوع تحریمها وجود نداشته است و تصور مسوولان این است که میتوانند یک طرفه تحریمها را لغو کنند و مطالبات خود را به ثمر بنشانند. بنابراین ایران در عین حال که گفتوگو و مذاکره با کشورهای غربی، چین و روسیه را دنبال میکند باید به دنبال راههایی باشد که بتواند جایگزین هر احتمالی بکند. اینکه آیا کشورهای شرقی میتوانند جایگزین مطمئنی باشند یا کشورهای غربی و... موضوع دیگری است. اما به هر حال اتمسفر بینالمللی یک زنجیره به هم پیوسته است که از هم اثر میپذیرند و بر هم تاثیر میگذارند. این گونه نیست که کشورهای شرقی به طور کامل از کشورهای غربی منفک باشند و ارتباطی با آن نداشته باشند و به محض خواست کشورمان در نقش شرکای راهبردی و تجاری ایران فرو بروند. هر چند مطلوبترین شکل آن است که اقتصاد ایران به همه بازارهای جهانی دسترسی داشته باشد و بتواند آزادانه با بازارهای مختلف (بانک، بیمه، فاینانس، کشتیرانی و...) ارتباط برقرار کند. ولی وقتی که بنا به هر دلیلی کشورهای غربی نخواهند با ایران مراوده داشته باشند، ایران به طور طبیعی تلاش میکند تا برخی کانونهای جایگزین در اقتصاد بینالمللی برای خود فراهم کند.
ضمن اینکه اگر منظور مسوولان دولتی از شرق کشورهای آسیایی مانند چین و هند است، باید توجه داشت که این کشورها یکی از قطعات مهم در پازل نظام بینالملل محسوب میشوند و از آن منفک نیستند. باید توجه داشت که چین و هند دو کشوری هستند که ارزیابیهای تحلیلی حاکی از آن است که طی دهههای آینده در راس هرم اقتصاد جهانی مینشینند. بنابراین توسعه مناسبات با این کشورها در افق آینده یک ضرورت است. حتی اگر تحریمهای اقتصادی ایران به طور کامل رفع شوند، عاقلانه است که ایران با قدرتهای اقتصادی آینده جهان ارتباط نزدیک داشته باشد. اما پرسشی در این میان مطرح میشود آن است که آیا هند و چین و اساسا هر کشور دیگری، حاضر است در شرایط تحریمی با ایران ارتباطات راهبردی و اقتصادی برقرار سازند؟ وضعیت تحریمی یعنی، وضعیت تحت فشار. در مناسبات بینالمللی و جهان، هیچ کشوری در وضعیت پرفشار نمیتواند دستاوردهای فراوانی را کسب کند. وقتی کشوری در شرایط تحریمی قرار داشته باشد و از سر اضطرار به توسعه مناسبات ارتباطی با جهان پیرامونی اقدام کند، طبیعی است که باید هزینههایی به مراتب بیشتر بپردازد و دستاوردهایی به مراتب کمتر برداشت کند. اما به هر حال ایران در یک چنین شرایطی قرار گرفته و طبیعی است برای تداوم حیات خود ناچار است از هر ابزار و هر گزارهای استفاده کند تا اثرات تحریمهای اقتصادی را کاهش بدهد. باید امیدوار باشیم تا تصمیمسازان کشور بتوانند از دل منافع متضادی که ممکن است در بطن گفتوگوهای برجامی وجود داشته باشد، مسیری به سمت حل مشکلات پیدا کنند و برنامهریزیهای عملیاتی برای پایان دادن به تحریمهای اقتصادی را در دستور کار قرار بدهند. در غیر این صورت ایران در وهله نخست باید به دنبال کم کردن و خنثیسازی اثرات تحریم های اقتصادی و در مرحله بعدی به دنبال ارتباط با پایگاههای جدید اقتصادی در سطح بینالملل باشد.