نگاهی به رکود بازار سرمایه از منظر سرمایه اجتماعی
سعید امیرشاهکرمی
در دو سال گذشته بازار سرمایه به عنوان یکی از بخشهای اصلی نظام اقتصادی کشور موردبحث اقشار گوناگون جامعه قرارگرفته است. بازاری که در سال 1399 با دعوت دولت وقت مورد استقبال گسترده عوام جامعه قرار گرفت. این استقبال در حدی بود که تنها طی سه ماه ابتدایی سال 99 بیش از یکمیلیون و ششصد هزار کد بورس جدید موفق به ورود به بازار سرمایه شدند و بازار توانست طی دوره 3 ماهه، سرمایهای بالغبر 50 هزار میلیارد تومان را جذب خود نماید؛ اما این دوران طلایی دوام زیادی نداشت و بنا بر دلایلی که در ادامه مطرح خواهد شد بازار وارد دوره اصلاح قیمتی و زمانی گردید. هرچند که ذات بازار سرمایه بهصورت سیکلهای زمانی رشد و نزول است و همین موضوع نیز باعث جذابیت این بازار در میان سایر بازارهای مالی شده است، لیکن نکته قابلبحث این است که در این اصلاح عمیق و فرسایشی بازار آیا تنها عوامل و اتفاقات درونی بازار نقش داشتند یا عوامل بیرونی نیز بر آن تأثیرگذار بودند؟ در پاسخ به این سوال باید این نکته را مدنظر قرارداد که بازارهای مالی به خصوص بازار سرمایه نسبت به محیط بیرون خود بسیار هوشمند و حساس هستند، به عبارتی بازارهای مالی چون بر مبنای افکار اقشار گوناگون جامعه شکلگرفتهاند، مانند یک موجود زنده در برابر هر کنش سیاسی و اقتصادی به سرعت از خود عکسالعمل نشان میدهند. این ویژگی منجر به پویایی بازار میشود. در بازارهای مالی این انسانها هستند که بر مبنای چشماندازی که از آینده دارند تصمیم میگیرند پول خود را در کدام بازار و چگونه سرمایهگذاری کنند. در واکاوی اتفاقاتی که در سال 99 برای بازار سرمایه ایران رخ داد علت اصلی رکود بازار، چیزی جز از بین رفتن اعتماد عمومی نبود. در شرایطی که بازار سرمایه هرروز رکوردهای جدید در حجم معاملات ثبت میکرد، اتخاذ تصمیمات نامناسب منجر به آن شد که میزان اعتماد عمومی کاهش چشمگیر کند. تصمیمات و اقداماتی همچون قیمتگذاری دستوری در صنایع گوناگون ازجمله فلزات اساسی به خصوص فولادیها، صنعت سیمانیها، صنایع مربوط به انرژیهای تجدیدناپذیر به خصوص نفت و پالایشگاههاییها و...، اتخاذ سیاستهای لحظهای در بخشهای اقتصادی و ناهماهنگی میان وزارتخانهها، عدم توجه کافی به بورس کالا به عنوان قلب تپنده سودآوری شرکتها، عدم شفافیت کافی پیرامون آینده سیاسی و اقتصادی کشور و عوامل دیگری که از حوصله این یادداشت خارج است باعث شد سرمایه اجتماعی به عنوان محرک اصلی بازار سرمایه نسبت به آینده آن دلزده و بیاعتماد شود و درنتیجه حجم معاملات بهصورت چشمگیری کاهش یابد. علاوه بر این دخالتهای بیجای دولت در قیمتگذاری صنایع بالادستی و کنترل قیمت در... صنایع پاییندستی باعث بالا آمدن سطح ریسک غیر سیستماتیکی صنایع مختلف گردید و با توجه به اینکه سرمایه نسبت به هرگونه ریسکی به خصوص ریسک غیر سیستماتیک بسیار حساس است، این دخالتها منجر به کاهش سطح اعتماد عمومی و درنهایت خروج پول از بازار سرمایه شده است.
بنا بر آنچه تشریح شد تنها راهی که بتوان بازار سرمایه را از حالت رکورد و کمحجمی معاملات خارج نمود چیزی جز دمیدن مجدد روح اعتماد عمومی بر کالبد ضعیف و بیرمق آن نمیباشد. دولت باید در این زمینه سیاستهایی را اتخاذ کند که اعتمادبخش عمومی جامعه را به عنوان صاحبان اصلی بازار سرمایه جلب نموده و بازار را به نحوی مدیریت نماید که قیمتها بر مبنای عرضه و تقاضا و در داخل بازار تعیین شود و از هرگونه دخالت و دستکاری درروند بازار اجتناب کند.
امید است دولت جدید با اتخاذ سیاستهای بلندمدت و کوتاهمدت هماهنگ و بهبود فضای کلان اقتصادی کشور کمک کند ریسک غیر سیستماتیک بازار سرمایه را کاهش دهد و شرایط مطلوب برای رونق دوباره بازار سرمایه را فراهم نماید. همچنین با ایجاد زیرساختهای لازم برای ارتقای فرهنگ پسانداز و سرمایهگذاری در میان اقشار مختلف جامعه به خصوص نسل جوان و نوجوان تعریفی جدید و صحیح از بازار سرمایه را در اذهان عمومی تداعی نماید.