دولت و معضلات بازار سهام در ایران
محمد جواد گرجیپور
قبل از ورود به بررسی معضلات بازار سهام در ایران ضروری است تعریف مختصری از بازار سهام ارایه شود. بازار سهام بهطور کلی به مجموعه مبادلات و سایر مکانهایی اطلاق میشود که خرید، فروش و انتشار سهام شرکتهای سهامی عام انجام میشود. چنین فعالیتهای مالی از طریق مبادلات رسمی نهادینه شده (چه فیزیکی یا الکترونیکی) یا از طریق بازارهای خارج از بورس (OTC) انجام میشود که تحت مجموعهای از مقررات تعریف شده عمل میکنند. حال سوالی که پیش میآید این است که نقش دولت در بازار سهام به چه صورت است؟
دولت از دو طریق میتواند بر این بازار اثرگذاری خود را داشته باشد. 1- اثرگذاری مستقیم، 2- اثرگذاری غیرمستقیم. دولت در اثرگذاری مستقیم از طریق نهادها و نمایندگان خود در زمینه قانونگذاری میتواند در بازار حضور پیدا کند. به نوعی با وضع قوانین در بازار سهام میتواند به این بازار جهت دهد. اگر قوانین وضع شده دارای استاندارد مناسب باشد میتواند در جهت پیشرفت و توسعه بازار باشد. به عنوان نمونه با نگرفتن مالیات بر خرید و فروش سهام از سهامداران و معاملهگران یا تعیین حداقل کارمزد معاملات توسط کارگزاریها میتواند سرمایه و نقدینگی بیشتری برای بازار سهام جذب کند. حال اگر قوانین اتخاذ شده در بازار سهام دارای استاندارد نباشد یا مثلا در جهت منافع بخشی از نهادها یا صندوقهای سرمایهگذاری باشد این امر موجب فرار سرمایه از این بازار میشود. به عنوان مثال تعیین دامنه نوسان میتواند شرایطی را به وجود آورد که در صورت افزایش اندکی در تقاضا برای سهمی صفهای خرید سنگینی به وجود آید یا با فروش بخشی از سهام توسط حقوقی در بازار صفهای فروش سنگینی به وجود آید که این پیمانه را به سمت منافع نهادهای حقوقی سنگین خواهد کرد که بتوانند راحتتر از بازار منفعت بیشتری کسب کنند و سهامداران خرد در شرایط ترس در صفهای فروش قرارگیرند و دست به اقدام هیجانی بزنند که موجب زیان آنها گردد. یا اینکه در روند عرضه اولیه، سهام به صندوقهای خاص اختصاص یابد و از طریق این صندوقها عرضه به سهامدار خرد صورت گیرد. اینها نمونه اثرگذاری مستقیم دولت است که با وضع قوانین در بازار سهام، میتواند تعیینکننده باشد. اما در اثرگذاری غیر مستقیم دولت بهطور غیرمستقیم با تعیین سیاستهایی که برای مدیرت اقتصاد کلان کشور میگیرد بر بازار سهام تاثیر میگذارد. این سیاستها میتواند شامل تعیین متغیرهای کلان از قبیل تعیین نرخ سود بانکی، تورم، نرخ ارز باشد. همچنین دولت در برنامه بودجه نحوه تامین درآمد و هزینههای خود و چگونگی پوشش کسری بودجه خود را مشخص میکند. به نظر میرسد طی سالهای اخیر بازار سرمایه برای تامین کسری بودجه دولتها مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. دولت با فروش اوراق قرضه در بازار سرمایه میتواند کسری بودجه خود را تامین کند و از آنجایی که برخی صندوقها، بانکها؛ بانک مرکزی ملزم به خرید اوراق قرضه دولتی هستند، این امر تاثیر بسزایی در تحرک نقدینگی از سوی بازار سهام به سمت اوراق قرضه دولت با سررسید تعیین شده خواهد داشت. اگر تناسب درستی از فروش اوراق دولتی و میزان نقدینگی موجود در بازار سهام وجود نداشته باشد یا اگر تناسبی بین حجم فروش اوراق و دوره زمانی فروش وجود نداشته باشد، این امر سبب ایجاد رکود در بازار سهام میگردد و حجم معاملات در بازار سهام کاهش مییابد و این امر سبب میگردد که تحرک نقدینگی از بازار سهام به سمت اوراق جریان داشته باشد و در نتیجه کاهش معاملات در بازار سهام را داشته باشیم. ازآنجایی که سهامداران خرد در شرایط رکود بازار تحت تاثیر رفتار گلهای دچار هیجان فروش میشوند خروج و فرار سرمایه بیشتری را از بازار سهام خواهیم داشت که این امر رکود بازار سهام را تشدید میکند. در صورتی که حتی برخی از سهامها در قیمتهای پایینتر از ارزش ذاتی خود معامله میشوند که این اتفاق را در دوره اخیر شاهد هستیم. یکی دیگر از معضلاتی که بازار سهام با آن مواجه شده، این است که دچار سلب اعتماد از جانب سهامدار خرد شده است که این امر از رفتار سیاستگذاران نشات میگیرد. بدین صورت که سیاستگذار بدون شناخت و داشتن آگاهی از دانش مالی مردم را دعوت به بازار سهام نمودند بدون اینکه حداقل توضیحی در مورد وجود ریسک و نااطمینانیها در این بازار داده باشند یا اینکه بستر ورود به این بازار از بعد آموزشی و آگاهسازی و همچنین زیرساخت فنی بهطور کامل فراهم کنند. این امر سبب شد افراد زیادی بدون داشتن تخصص و آگاهی وارد این بازار شوند و در نهایت این عمل منجر به رفتارهای گلهای و هیجانی در دورههای رکودی و رونق بازار گشت و موجب زیان دیدن افراد زیادی شد و این امر عاملی شد تا اعتماد اجتماعی دچار آسیب گردد و زمینه خروج سرمایه و بیاعتمادی افراد از بازار سرمایه را در پی داشت. نمونه این اتفاق را اخیرا شاهد بودیم که سهامداران خرد داراییهای خود را با زیان از بازار سهام خارج کردند و وارد ارزهای دیجیتال کردند.
با توجه به توضیحات فوق سعی شده به نمونههایی از معضلات بازار سهام اشاره شود، امیدواریم سیاستگذاران چه در رفتار و چه در عمل به نحوی اقدام کنند که شاهد رشد و توسعه بازار سرمایه به عنوان منبع تامین مالی مخارج دولتی و پل ارتباطی بین پساندازکنندگان و واحدهای سرمایهگذاری و تولیدی باشیم. همچنین توصیه میگردد افراد علاقهمند به بازار سهام قبل از ورود به این بازار، دانش و آگاهیهای لازم را کسب کنند تا دچار زیان سنگینی در چنین بازار پر نوسان نگردند.