پرخاشگری نوجوانان و توجه والدین
نصیره مقدمفر
نوجوانان برای پیدا کردن احساس تعلق، رفتارهای مثبت و منفی انجام میدهند که والدین باید نسبت به این رفتارها، واکنشهای متفاوتی داشته باشند. جلبتوجه، قدرت طلبی، انتقام جویی و تظاهر به بیکفایتی، راههایی هستند که فرد نوجوان به آنها احساس تعلق پیدا میکند. از همین رو، والدین باید ابتدا تش خیص بدهند که نوجوان چه هدفی دارد و بعد او را راهنمایی کنند. گاهی باورهای اشتباه، نوجوانان را به سمت بدرفتاری سوق میدهد مانند باور به اینکه فقط در صورتی میتوانند احساس تعلق پیدا کنند که مورد توجه باشند. پس از طریق رفتارهای منفی مثل فراموشکاری، مسخره بازی، شیطنت خفیف، تعلق داشتن را نشان میدهد. والدین در این شرایط سعی کنند در خدمت فرزند نوجوان خود نباشند و به اینگونه رفتارهای او توجه نکنند و زمانی که همکاری میکند و رفتارهای مثبت انجام میدهد، از رفتار او قدردانی کنند. مورد دوم زمانی میتواند احساس تعلق پیدا کند که صاحب قدرت باشد، با نافرمانی کردن، پرتوقع بودن و داد و فریاد کردن و قدرت طلبی احساس تعلق خود را نشان میدهد. در این شرایط بهتر است والدین از دعوا کردن و تسلیم شدن بپرهیزند و وارد جنگ قدرت نشوند و چالش نداشته باشند و مکان را ترک کنند تا نوجوان از پیامد این رفتارها درس بگیرد. گاهی نوجوانان از طریق رفتارهای منفی مثل فراموشکاری، مسخره بازی، شیطنت خفیف، تعلق داشتن را نشان میدهند. فرد نوجوان این باور را دارد زمانی احساس تعلق پیدا میکند که پدر و مادر را اذیت کند و با بیادبی کردن و حرفهای تلخ و سرکشی و طغیان و انتقام جویی به هدف خود برسد. در این شرایط والدین سعی کنند دچار رنج و عصبانیت نشوند و مقابله به مثل نداشته باشند، در عوض سعی کنند به نوجوان کمک کنند که احساس کند همه دوستش دارند. عادلانه با او رفتار کنند و به عنوان الگو و هنجار برای نوجوان با دیگران با احترام رفتار کنند تا او هم یاد بگیرد. در حالت چهارم، نوجوان احساس میکند به هیچ چیز تعلق خاطر ندارد پس بهتر است هیچ کوششی نکند و کاری انجام ندهد و با ابراز بیکفایتی و دست از کار کشیدن و کوشش نکردن یا با روی آوردن به سمت مواد مخدر و سیگار خود را نشان میدهد. در این وضعیت بهتر است والدین، نوجوان را به حال خودش رها نکنند در عین حال انتقادها را کنار بگذارند و بر نقاط قوت و استعداد نوجوان تمرکز کنند. این باورها ممکن است از نتیجه سبک فرزند پروری والدین و جایگاه نوجوان در خانواده ناشی شود. سبک فرزند پروری کمال گرا که انتظارات زیادی والدین از فرزندان خود دارند یا در سبک فرزند پروری محروم ساز که در واقع فرزند خود را از بوسیدن و نوازش کردن ونگاه محبت آمیز محروم میکنند، سبک فرزند پروری تنبیهگر یا سبک کنترلگر و…، از تمام این سبکها و رفتارهای والدین بچهها الگوبرداری میکنند. بچهها از آنچه که والدینشان میگویند و انجام میدهند یاد میگیرند، بنابراین گفتار و کردار والدین الگو و هنجار آنها خواهد بود. والدین موظف هستند به احساسات فرزندان خود توجه کنند و احساسات او را زمانی که صحبت میکند، بشنوند. والدین زمانی که با نوجوان درباره مشکلی صحبت میکنند بسیار محترمانه صحبت کنند جمله یا عبارتی که با «تو»، «تو باید» آغاز میشود، جز سرکوب و سرزنش پیام دیگری برای نوجوانان ندارد. نوجوان با شنیدن پیام «تو» دلسرد میشود بنابراین از ضمیر «ما» استفاده کنند که خود را در مسائل نوجوان مشارکت بدهند. یکی از راههای موثر که برای حل مشکلات و همکاری بین افراد خانواده پیشنهاد میشود، داشتن نشستهای خانوادگی منظم است که به خانواده کمک میکند همه اعضا، احساساتشان را با بقیه در میان بگذارند، دعوا و داد و فریاد را کنار بگذارند برای کودکان و نوجوانان فرصتی فراهم میکند که صحبتهایشان شنیده شود. ایجاد و عادت کردن به این نشستها زمان میبرد ولی در شکلگیری اتحاد و صمیمیت بین اعضای خانواده بسیار موثر است.