سوداگری با جان و سلامتی مردم
مهتا بذرافکن
طی روزهای اخیر، بحث برگشت خوردن دامنه وسیعی از محصولات صادراتی کشاورزی ایران به کشورهای همسایه در راس اخبار و ارزیابیهای تحلیلی قرار گرفت. موضوعی که میتوان آن را در کلاسه موضوعی فجایع صادراتی و اقتصادی کشور دستهبندی کرد و دلایل بروز آن را جستوجو کرد. واقع آن است در دنیای پیچیده امروز، یافتن بازارهای صادراتی، یکی از دشوارترین موضوعاتی است که فعالان اقتصادی با آن دست به گریبان هستند. سالها و حتی دهههای متمادی طول میکشد تا یک فعال اقتصادی و تولیدکننده بتواند، اعتماد مشتریان صادراتی را جلب کند. همین پروسه پیچیده که یک فعال اقتصادی برای یافتن بازارهای صادراتی مجبور است، طی کند با یک تلنگر و حرکت اشتباه ممکن است به هم ریخته شود. مانند ساختن یک ساختمان زیبای شیشهای که بر پا کردن آن ممکن است سالها طول بکشد، اما ویران کردن آن به سادگی با پرتاب یک سنگ امکانپذیر است. بنابراین در وهله نخست، یکی از جدیترین آسیبهای یک چنین تحرکاتی، خساراتی است که به فعالان اقتصادی وارد میشود. اما در کنار این زوایای اقتصادی، استفاده از یک چنین سمومی، خسارات ریشهایتری نیز به دنبال دارد که مرتبط با مسائل زیست محیطی و فرسودگی خاک کشاورزی، سلامن افراد جامعه و... است. بهطور کلی سموم شیمیایی، علاوه بر تاثیرات نامطلوب فراوان بر سلامت تولیدکنندگان و مصرفکنندگان بخش کشاورزی، اثرات جبرانناپذیری بر موجودات غیرهدف و تنوع زیستی دارند. سموم شیمیایی غیرمجاز به دلیل داشتن زمان پایداری طولانی، بالا بودن حلالیت در چربی و پایین بودن سرعت تجزیه در بدن موجودات زنده و محیطهای آبی، در بافتهای ذخیرهای انباشته و وارد زنجیره غذایی میشوند و در نتیجه باعث اثرات تجمعی در بدن انسان میشوند. اما باید دید، دلیل استفاده از این سموم غیرمجاز در فضای اقتصاد و کشاورری کشور چیست؟ محصولات آلوده به سمهای غیرمجاز حاصل زنجیرهای از عوامل از تحریم و قاچاق سموم گرفته تا فقدان تعهد کاری در برخی از کارشناسان کشاورزی است. با کشاورزان و باغداران که صحبت کنید متوجه ابعاد پنهان این زنجیرهها میشوید. اینکه برای هر دلیل کوچکی که به کارشناسان جهادکشاورزی و گیاهپزشکی مراجعه میکنند سیلی از انواع سمها و کودها به آنها تجویز میشود که کشاورز تقریبا در ابتدا هیچ شناختی دربارهشان ندارد، اما از آنجا که شبکهای از رانت و فساد (همانند آنچه در دارو اتفاق افتاده) در خرید و فروش کود و سم در بازار آزاد و حتی دولتی شکل گرفته، هم کشاورز و هم آب و خاک قربانی این سودجویی و سوداگری میشوند.اما یه طرف قضیه هم تلمبهکاران هستند که از برخی از استانها کمآب (مانند اصفهان) به مناطقی از کشور که هنوز آبی برای کشت و کار مانده یورش برده و زمین را به قیمت ناچیز اجاره و محصولات آببر میکارند و از آنجا که برای برداشت و عرضه خارج از فصل و سودجویی عجله دارند از سموم خطرناک و کودهایی چون نیترات و اوره برای رسیدن و درشت شدن میوه استفاده میکنند. آنها از یکسو آب را غارت کرده و از سوی دیگر خاک را آلوده کرده و محصولات ناسالم که اعتبار و آبروی ملی کشاورزی را به خطر انداخته وارد بازار میکنند. نفوذ این سموم و کودها در خاک و آب به تدریج مناطق وسیعی را آلوده کرده که در کوتاهمدت موجب عرضه محصولات کشاورزی آلوده و در بلندمدت موجب از دست رفتن خاک و ریزموجودات آن از یکسو و آلودگی آبهای زیرزمینی از سوی دیگر میشود. آسیبهای غیرقابل جبرانی که در حال نابودی زیرساختهای حیاتی این سرزمیناند. در حقیقت کشاورزی ایران دچار یک بحران اخلاقی و نفوذ فرهنگ پول پرستی شده و سودجویی و سوداگری به فرهنگ یاریگر روستاها رسوخ کرده است. چنانچه جز پول به هیچ چیز دیگری فکر نکنند، ولو جان و سلامتی هموطنان و حتی خودشان. غافلند از اینکه نشسته بر شاخه و بن میبرند. هرچند عودت برخی محصولات کشاوری باعث شد تا توجه افکار عمومی به این موضوع جلب شود، اما باید نگران استفاده از این نوع سموم در سلامتی شهروندانی داشت که در داخل ایران مصرفکننده این محصولات آلوده کشاورزی هستند.