عصر یخبندان بورس
گروه بازارسرمایه|
بازار سهام طی دو هفته شاهد روندهای نزولی بود. شاخص کل حدود چهار درصد عقبنشینی کرد و دماسنج بازار به کانال یک میلیون و 200 هزار واحدی بازگشت. در بازار ارز آزاد نیز دلار با سطح حمایتی مهم ۲۷هزار تومان درگیر شد که در گذشته بارها به عنوان مانع برای افت بیشتر عمل کرده و اینبار هم موجب هدایت قیمتها به سمت کانال بالاتر شد. در سایر وضعیت بازارهای مالی وضعیت بهتر بود و میزان سوددهی بازارهای موازی بورس به بالاترین حد خود رسید.
در حال حاضر روند معاملات تغییر کرده است، اغلب سرمایهگذاران صبر کردهاند تا تصمیمگیرندگان به ثبات برسند و پس از شروع به خرید و فروش کنند. گزارش 9 ماهه شرکتها نیز نتوانست تاثیر بسزایی در روند معاملات بازار داشته باشد، تنها عملکرد پالایشگاهها، بعضی پتروشیمیها و نیز تکسهمها در صنایع مختلف، جبهه بنیادی در بورس تقویت شد.
سمت و سوی معاملات بازارسرمایه
یاسر شریعت، کارشناس بازار سرمایه درخصوص وضعیت بازار نوشت: اتفاقات هفتههای اخیر اغلب از جنس سیاسی بوده و نه اقتصادی. بهطور معمول بازار به متغیرهای سیاسی واکنش هیجانی بیشتری از خود نشان میدهد، به این معنی که در پی مخابره سیگنال مثبت سیاسی اما سرمایهگذاران و بهطور کلی بازار، واکنش متفاوتی از خود نسبت به این مهم نشان میدهند. حال سوال اینجاست که علت این موضوع چیست؟ گاهی اوقات پالسهای سیاسی باعث ایجاد تغییرات متضاد در متغیرهای اقتصادی اثرگذار در روند معاملاتی بازار سهام میشوند.
به عنوان مثال در صورتی که اتفاقات مثبت در بعد سیاست خارجه منجر به کاهش نرخ دلار (رسیدن به ارقامی کمتر از نرخ دلار نیمایی فعلی) شود طبیعتا در چنین حالتی اغلب صنایع بورسی که بیش از ۶۰درصد بازار را شامل میشوند به صورت مستقیم تحتتاثیر چنین رویدادی قرار میگیرند و اثر منفی درآمدی نیز میتواند دیگر پیامد این مهم محسوب شود. بنابراین واکنش منفی بازار به اتفاقات مثبت سیاسی کاملا طبیعی ارزیابی میشود. به اعتقاد بنده اکنون بازار سهام در یک فضای بلاتکلیفی و عدمقطعیت قرار گرفته است چراکه برآیند رویدادهای سیاسی و اقتصادی در حال وقوع که منجر به چه نرخی از تورم و نرخ برابری ارز در سال آتی خواهد شد نیز برای سرمایهگذاران در ابهام قرار دارد.
اگر بازار از شرایط عدماطمینان فعلی خارج و به یک اطمینان نسبی در خصوص آینده دلار برسد به نظر میرسد تکلیف معاملهگران روشن شده و بازار روندی مشخص به خود خواهد گرفت. فرض کنید بازار با یک قطعیت مناسب به این نتیجه برسد که گشایشهای سیاسی رخ میدهد و نرخ ارز هم در مقابل کاهشی خواهد بود. طبیعتا فضای معاملات در کوتاهمدت به سمت صنایعی که از چنین موضوعی متنفع میشوند (صنایع تحریمی و گروههای مصرفکننده ارز) مانند خودرو و بانک تغییر مسیر خواهد داد و به کانون توجه بازار مبدل میشوند. در صورتی که اتفاق دیگری رخ دهد و بازار نتیجهگیری کند که در کوتاهمدت اتفاق خاصی روی نخواهد داد و ممکن است نرخ ارز بهطور مجدد به مسیر صعودی بازگردد، طبیعتا بازار در گروههایی مانند فلزات، پتروشیمی و پالایشگاهی مورد اقبال قرار میگیرد. با توجه به اینکه تا این لحظه مشخص نیست روند مذاکرات به چه صورتی خواهد بود اما برآورد میشود که در مسیر کاهش تنشها (مذاکرات اتمی و منطقهای) قرار گرفتهایم.
در صورتی که گشایشهای سیاسی نیز به وقوع بپیوندد این موضوع نمیتواند باعث کاهش شدید نرخ اسکناس امریکایی شود. با توجه به وضعیت نرخ نیمایی بعید به نظر میرسد که در کوتاهمدت نرخ دلار در مسیر نزول قرار بگیرد. بنابراین برآورد میشود که بازار بهطور آهسته در حال جدایی از فاز عدماطمینان و ریسک بوده و گروهها از معاملات یکدست منفی چند وقت اخیر فاصله بگیرند. زمانی که روند اصلی بازار سهام صعودی نیست طبیعتا در کوتاهمدت نوسانگیری از قیمت سهام شرکتها برای معاملهگران هم محتمل نخواهد بود. در این حالت باید استراتژی بورسبازان به سمت شرکتهایی باشد که از سودسازی مطلوب و سود تقسیمی مناسبی برخوردار هستند. از انتهای اردیبهشت تا تیرماه سال ۱۴۰۱ مجامع شرکتها پیشروی بازار است، اغلب سهمها با توجه به کاهش قیمتی که روی داده است یقینا سود تقسیمی مناسبی دارند. به اعتقاد بنده بهترین استراتژی فعلی معاملهگران پیدا کردن صنایع کمریسک با P/ E پایین است که اتفاقا از سود تقسیمی مناسبی برخوردارند. در این حالت ارزش دارایی سرمایهگذاران نیز حفظ میشود.
همه عدم قطعیتهای بازار
پیمان حدادی، کارشناس بازار سرمایه نیز نوشت: شرایط این روزهای بازار سهام تقریبا مشابه شرایط سه ماه گذشته است با این تفاوت که با توجه به ریزشهای اخیر قیمتها قاعدتا قیمتهای کمتری هستند. در این میان، مهمترین مشکل بازار سرمایه که همه به آن اشراف دارند، نبود نقدینگی در بازار است. برای یافتن علت نبود نقدینگی در بازار در گام نخست باید فعالان بازار سرمایه را به دو قسمت تقسیم کنیم؛ یکی فعالان حقیقی و دیگری حقوقی. حقیقیها به دو علت در بازار سهام پول نمیآورند و نباید امید داشته باشیم که به این زودیها، پول از طرف حقیقیها وارد بازار سرمایه شود. بررسی آمار موجود نیز نشان از آن دارد که از ابتدای سال جاری تاکنون تقریبا نزدیک به ۵۰هزار میلیارد تومان پول توسط افراد حقیقی از بازار خارج شده است. در این میان خروج نقدینگی سهامداران حقیقی از ابتدای مهر حدود ۲۲هزار میلیارد تومان بوده است.
اما چرا حقیقیها پول نمیآورند؟ در پاسخ به این سوال به تشریح دو محور اصلی میپردازیم: ۱-یکی از علتها این است که اعتماد ندارند. چرا اعتماد ندارند؟ چون در دو سال گذشته، هم در این دولت و هم در دولت گذشته، وعدههای مختلفی از مسوولان شنیدند که این وعدهها هیچگاه به واقعیت منجر نشده است و به قول معروف، دیگر اعتمادی به حرف مسوولان در ارتباط با بازار سهام ندارند.
1- دلیل دوم که کمتر به آن پرداخته میشود این است که زمانی که حقیقیها پول وارد بازار سهام کردند یعنی از انتهای سال ۹۸ تا خردادماه سال ۹۹، دقیقا مصادف بود با زمانی که شرایط کرونا در کشور بسیار بحرانی بود، قرنطینههای مختلفی داشتیم، خیلی از کسب و کارها تعطیل بود و با توجه به اینکه معاملات در بازار سرمایه شرایط آسانی دارد و به صورت آنلاین هست، خیلی از افراد با فعالیتهای مختلف و کسب و کارهای مختلف، پولشان را وارد بازار سهام کردند. ریزش بازار سهام، همزمان شد با بهبود شرایط کرونا در کشور. فعالیتها و کسب و کارها به تدریج باز شدند و مردم به کسب و کار اصلی خود برگشتند. در آن زمان مردم هرچند دیگر به بازار سهام هم امیدی نداشتند و خیلی انتظار نداشتند که زیانشان جبران شود، اما تصمیم گرفتند که با مرور زمان، آن مقدار پولی که در بازار سهام دارند را نقد کنند و به کسب و کار اصلی خودشان برگردانند و اگر هم پولی به دستشان برسد، در همان کسب و کار اصلی خود، سرمایهگذاری کنند نه در بازار سهام. پس بر اساس این دو علت، خیلی نباید انتظار داشته باشیم که پول توسط حقیقیها وارد بازار سهام شود.
اما به دو علت، پول توسط حقوقیها وارد بازار سهام نمیشود؛ ۱- با توجه به تغییر دولت، مدیران میانی خیلی از دستگاهها، نهادها و شرکتهای سرمایهگذاری که در رابطه با خرید و فروش سهام اثرگذار و تصمیمگیرنده هستند، تغییر نکردند و آن مدیر میانی نمیداند که آیا تغییر خواهد کرد یا اینکه ابقاء خواهد شد. پس تصمیمی نمیگیرد.
۲- تحلیلگرهای حقوقی هنوز نمیدانند بر چه اساسی باید EPS شرکتها را تحلیل کنند؛ به عنوان نمونه بهخاطر قطعی برق و قطعی گاز صنایع، الان خیلی از شرکتها، تولید خود را برای یک سال، به جای ۱۲ ماهه۱۰ ماهه در نظر میگیرند. یا به علت تعدد بسیار زیاد و تغییر بسیار زیاد در تصمیمات و قوانین ازجمله قیمت خودرو، بودن یا نبودن دلار ۴۲۰۰ تومان، بحث فرمول نرخ خوراک پتروشیمیها، قیمت نرخ گاز صنایع و... تحلیلگر نمیداند که کدام آیتمها را باید در نظر بگیرد. حالا شما به همه اینها، شرایط مذاکرات سیاسی وین و اثرات آن در قیمت ارز را هم اضافه کنید. تحلیلگر نمیتواند از سودآوری شرکتها و صنایع تحلیلی ارایه بدهد که درصد خطای کمی داشته باشد.
به این ترتیب مشاهده میشود که به دو علت مزبور، سهامداران حقوقی نیز پولی وارد بازار سهام نمیکنند و بالطبع وقتی پولی وارد بازار نشود، هرچند که شرایط بنیادی بازار ارزنده باشند مثل نرخ دلار نیما، مثل قیمتهای جهانی و بعضا گزارشهای خوب شرکتها؛ حجم معاملات کاهش پیدا میکند که این کاهش حجم معاملات، قاعدتا رکود به دنبال خواهد داشت و نتیجه رکود هم کاهش قیمتها در بازار سهام است. تفاوتی که الان رکود بازار سهام با رکود بقیه بازارها دارد این است که شاهد کاهش قیمت دربازار سهام هستیم، اما کاهش قیمتی که هر روز روی تابلو مشخص است وکاهش قیمت احتمالی در بازار خودرو و مسکن یا سایر بازارهای موازی به علت اینکه تابلوی معاملات ندارد و مشهود نیست، خیلی جنبه روانی ندارد و خیلی بزرگ جلوه داده نمیشود؛ اما در بازار سهام به دلیل اینکه روی تابلوی معاملات مشخص هست، متاسفانه این خودش از بُعد تصمیمات هیجانی و روانی اثر منفی دارد.اما چه کاری میشود کرد که شرایط بازار بهتر شود؟ من فقط یک مورد را نام میبرم که به نظرم این یک موردِ بسیار حیاتی است. اینکه هیچکدام از افراد که مسوول (مسوولان دولتی، مجلسی و نهادهای مختلف) هستند، اگر در بازار سرمایه تخصصی و مسوولیتی ندارند، از هرگونه اظهارنظر دررابطه با بازار سرمایه بهشدت پرهیز کنند. در واقع متولی اصلی بازار سرمایه را که سازمان بورس است به عنوان یک مرجع بشناسند، چه از نظر کارشناسی و چه از نظر تصمیماتی که قرار هست گرفته شود. به نظر میرسد در این صورت و چنانچه این مورد رعایت شود، حتما اعتماد به بازار سرمایه به مرور زمان برخواهد گشت و شرایط بازار خیلی بهتر خواهد شد.