قطر متحد اصلی امریکا می‌شود؟

۱۴۰۰/۱۱/۱۴ - ۰۱:۴۵:۰۴
کد خبر: ۱۸۶۵۸۲
قطر 
متحد اصلی 
امریکا می‌شود؟

عماد حسینی| قطر کشوری که نه از لحاظ جمعیت و نه ازلحاظ مساحت و حتی از لحاظ جغرافیای سیاسی موقعیت نه چندان مهم یا به تعبیری واقع بینانه‌تر کم اهمیت‌تر از همسایگانش دارد، چرا باید به عنوان متحد امریکا معرفی شود؟  امیر قطر پیش از سفر به ایالات متحده، چه در توییت‌های خود و چه از طریق دستیاران و مسوولان این کشور لیستی از برنامه‌ها و دستور کارهای خود در اولین ملاقاتش با جو بایدن به عنوان رییس‌جمهور امریکا را در اختیار افکار عمومی جهان قرار داد.  از طرح مظلومیت ملت فلسطین گرفته تا پرونده هسته‌ای ایران همه برنامه‌هایی بودند که شیخ تمیم بن حمد قول بررسی آن را با حاکم کاخ سفید داده بود در حالی که از خروجی‌های نشستش با رییس‌جمهور امریکا به غیر ازتعارف‌های معمول شاهد حضور و سایه سنگین تک واژه‌ای به نام اوکراین بر تمام‌ این سفر بودیم.  فشار و حضور این واژه به حدی بود که قطر با وجود آنکه یکی از بزرگ‌ترین صادرکنندگان گاز جهان محسوب می‌شود، اما در واکنش به مرتبط شدن این سفر با این امر اعلام کرد، به تنهایی قادر به تامین نیازهای گاز اتحادیه اروپا (برای مقابله با روسیه) نخواهد بود.  صرف اعلام این مساله به آن معنی است که چنین امری مطرح و شاید حتی دوحه برای تحقق این خواسته کاخ سفید تحت فشار هم قرار گرفته باشد.  اینکه شیخ تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر در این زمان‌بندی خاص و در اوج بحران واشنگتن و مسکو در رابطه با مساله اوکراین به واشنگتن سفر کند (بخوانید احضار شود) خود گویای بسیاری از مسائل است.  حتی با نگاهی بی‌طرفانه به این سفر هم می‌توان ردپای این پروژه را در جای جای این سفر پیدا کرد.  به اعتقاد کارشناسان، امریکا به دنبال دخالت مثبت و قدرتمندانه (از دیدگاه کاخ سفید) در پرونده صادرات گاز به اروپا است، گازی که عمده آن توسط روسیه و از طریق خاک اوکراین به این منطقه سردسیر جهان می‌رسد و اکنون به چماقی بر سر آنها تبدیل شده است.  در واقع کاخ سفید به دنبال آن است که به یکه تازی کرملین در صحنه انرژی اروپا به ویژه در فصول سرد سال پایان دهد و در صورت امکان با قبضه کردن آن از طریق کشورهای متحدش از این رقابت عقب نمانده یا حداقل با رو کردن یک برگ برنده متحدان خود در ناتو را به ادامه حضورش در جهان امیدوار کند، در حالی که نیم‌نگاهی هم به خط و نشان کشیدن برای رقیب قدیمی و در حال قدرت گرفتن مجددش در شرق داشته باشد.  بعد از فروکش کردن نسبی عطش جهانی به نفت چند سال است که توجه وارد‌کنندگان عمده انرژی جهان به تدریج به سوی گاز به عنوان انرژی با آلایندگی کمتر معطوف شده است.  در این بین قدرت‌های جهانی همچون روسیه که اتفاقا صادر‌کننده عمده گاز به اروپا هم محسوب می‌شود، از این توانمندی به عنوان ابزار مانور برای مقابله با هر فشار امریکایی ـ غربی به ویژه در پرونده اوکراین استفاده می‌کند و نشان داده است که می‌تواند از این برگ برنده نه تنها برای فرار از فشار بلکه اعمال فشار استفاده کند.  به گفته برخی از تحلیل‌گران دلیل اصلی و شاید تنها دلیل حضور امیر قطر در واشنگتن هم همین مساله باشد تا واشنگتن به مسکو نشان دهد که در صورت فشار بر متحدانش در اروپا قادر است بزرگ‌ترین دغدغه آنها یعنی تامین انرژی را از طریق به صف کردن دیگر متحدان خود تامین کند.  ذکر نام قطر ودر کنار آن نیجریه به عنوان نامزدهای تامین گاز اروپا جهت جایگزینی روسیه و حتی کنار زدن الجزایر از این فرآیند، بیش از آنکه یک اقدام اقتصادی باشد، یک رفتار سیاسی ـ تبلیغاتی می‌نماید زیرا به هر شکل انتقال گاز با مخازن و از طریق دریا گران‌تر از انتقال مستقیم آن با خطوط لوله تمام می‌شود، در حالی که گفته می‌شود در طرح واشنگتن جایی برای الجزایر به عنوان یکی دیگر از صادرکنندگان گاز که در نزدیکی اروپا قرار دارد هم دیده نشده است تا تاکیدی بر این امر باشد که تنها متحدان بسیار قابل اعتماد امریکا در این بازی باید حضور داشته و امریکا در کنار تکیه بر گاز به وفاداری این کشور‌ها هم دل بسته است.  در کنار آن نباید فراموش کرد که حرف‌شنوی بی‌چون و چرای دوحه از کاخ سفید و قدرت مالی بالای این کشور امری که می‌تواند زیان‌های ناشی از هزینه‌های اضافی صادرات گاز به اروپا را پوشش دهد نیز از پارامترهای اصلی این انتخاب است.  بایدن خواب بزرگی برای تمیم دیده است اما هنوز مشخص نیست تمیم تا چه حد توانمندی ایفای چنین نقشی را داشته باشد؟