دژپسند: به عملکردم در بورس افتخار میکنم!
دژپسند که در دولت اول حسن روحانی در سازمان برنامه و بودجه فعالیت میکرد و در دولت دوم او به کرسی وزارت اقتصاد رسید، از دغدغههایش برای سروسامان دادن به بورس حرف زد و از اینکه دولت نفعی از بالا رفتن شاخص بورس نبرد، از توصیههایش به سهامداران بورس گفت و گریزی به نامه همتی به رهبر انقلاب نیز زد و گفت از آن نامه خبر نداشته و رونوشتی به او نزده بودند.
آنچه میخوانید قسمتی از گفتوگو با فرهاد دژپسند، وزیر اقتصاد دولت روحانی است:
بورس، بازار فردی دژپسند نبود
فشاری که سر نرخ سود میآوردید، فشاری که به بانکها برای تزریق منابع میآوردید، فشار به بانک مرکزی و صندوق توسعه. اصلا! هیچ بانکی تزریق منابع نکرد. اولا بورس یک بازار 6۰-5۰ میلیونی است و بازار فردی دژپسند نیست. برای پایداری بازار بورس باید همه پشت آن بایستیم و ثانیا این حرف شما با آن سوال قبلی که دولت کسری بودجهاش را تامین کرد و بورس را رها میکند سازگاری ندارد. دولت تا آخر پشت بورس بود.
من آن را از قول فعالان و منتقدان گفتم. یعنی معلوم است که وزارت اقتصاد و دولت همچنان تا آخر پشت بازار سهام بود. ثالثا ما از بانک مرکزی برای بورس چه گرفتیم؟
بحث صندوق توسعه ملی که فشار …
اولا فشار نیاوردیم و این قانون قبل از من بود و در سال ۹۴ تصویب شد.
یک درصد ورودی بوده. صندوق از سال ۹۴ ورودی نداشت.
دولت در بودجه بر میداشت. ورودی آن را برنمی داشت، هیچ موقع ۲۰ درصد را برنمی داشت. ورودی یعنی، به عنوان مثال اگر ما در سال ۹۹ فرضا ۱۰ میلیارد دلار از صادرات نفت ورودی داشتیم یعنی ارز قابل وصول شد، ۲۰ درصد آن یعنی ۲ میلیارد برای صندوق بود، ربطی به دوره من ندارد و در ۹۴ تصویب شده است، تنها کاری که من کردم این بود که ایستادم تا اجرایی شود.
پیام دادند که دارند زیر پای بورس را خالی میکنند
دولت میآمد و ۲۰ درصد را به یک شکل برمیداشت و مابقی که تا ۳۲ و خردهای میآمد را در تبصرهها در قالب استقراض صفر میکرد.
خیر. برعکس است یعنی دولت از ۲۰ درصد بالاتر را در بودجه به عنوان وام برمیداشت و به بقیه کاری نداشت و اگر هم برمیداشت به عنوان استقراض بود که روی ۱۶ درصد بود حالا من میگویم ۲۰ درصد ۱۶ درصد بود، ۳۶ درصد ۱۶ درصد و … که این طبیعی بود. پس یک درصد ورودی فشار وزارت اقتصاد نبود و قانون بود که وزارت اقتصاد پیگیری کرد تا حاصل شود. دوم اینکه مگر انجام شد که میگویید همهچیز را در خدمت گرفتید؟ یکی از عوامل شدت ریزش در بورس، مقاومت در برابر اجرای این قانون بود چون این پیام به بازار داده شد که یکسریها دارند زیر پای بورس را خالی میکنند و این پیام منفی به بازار داده شد، ما چقدر استفاده کردیم؟ این یک درصدی که شما میگویید داشت یا نداشت قابل محاسبه است، اگر نداشت که ما نمیخواستیم، آن چیزی که داشت را محاسبه کردیم.
عدد شما با عدد صندوق خیلی فرق میکرد
اصلا هیچ فرقی ندارد. عددی که ما گفتیم در صندوق تصویب شده است و به عنوان مصوبه ابلاغ شده است. اینکه قدرت و قوت وزارت اقتصاد بود که روی قانون ایستاد و گفت قانون باید اجرا شود، قانونی که بعدها در شورای هماهنگی و نهادهای عالی دیگر تایید شد و این کار باید انجام میشد. شما کجا را گفتید؟ بانکها؟
بانکها، نشستهایی که خودتان داشتید و چند مصوبه بیرون آمد که بانکها صندوق گردانی کنند و منابع…
خیر، آن یک بحث دیگری است، هر ناشری باید بازارگردان داشته باشد و این قانون قبلی بود که شورای بورس تاکید کرده بود و باید داده میشد، این در دنیا هم مرسوم است و یک چیز من در آوری نیست و اینجا هم همه بنگاهها از جمله بانکها باید بازارگردان داشته باشند، اشکال کار کجاست؟
بحث بازارگردانی یک طرف بود بحث اینکه اصرار داشتند که این وامها داده شود و از منابع بانکها استفاده شود هم یک طرف بود.
بازارگردانی با وام دو چیز متفاوت است
یعنی منابع داده شود که اینها در قالب بازارگردانی استفاده کنند. این درست است یا خیر؟ من اولینبار است که این را میشنوم. یعنی از منابع بانکی برای حمایت از شاخص استفاده کنند.
اصلا این طور نیست یعنی قانونا نمیتوانیم این کار را انجام دهیم. شرکتهای تابع بانک کار سرمایهگذاری میکنند و آنجا بانکهای دولتی باید به من جواب دهند که سود دهی و زیان دهیشان چقدر است و صورت مالی پخش میشود.
برای من چیزی که حیثیتی شده بود توسعه بازار بود که موفق هم شدم. برای شما شاخص حیثیتی نشد؟
خیر. چون من اصلا ملاک ارزیابی بازار سرمایه را به شاخص محدود نمیکردم. عوامل شاخص چند چیز است، عملکرد بنگاهها، شرایط اقتصاد و تحولات داخل بورس، این سه گروه عامل اصلی شاخص است.
برای من چیزی که حیثیتی شده بود توسعه بازار بود که موفق هم شدم. در سال ۹۹ درفروردین ماه بازارگردان ۱۷۵ تا داشتند، در ادامه با اجرای آن به ۵۳۰ افزایش یافت و این افتخار من است. عرضه اولیها که در سال ۹۷ که شروع کار من بود چقدر بود و بعد به ۵ و نیم میلیون نفر رسید. همین آخرین ارز اولیهای شهریور ۱۴۰۰ به ۳ و نیم میلیون نفر رسیده است، بورس با اینها ارزیابی میشود، به تعداد کدهای بورسی ارزیابی میشود، البته شاخص هم یکی از عوامل ارزیابی است و وزیر اقتصاد کمترین سهم را در آن دارد، مثلا وزیر وزارت خانه « آ » میخواهد در مورد محصولات خودش قیمتگذاری کند، این شاخص آن گروه را میریزد، آیا مقصر آن وزیر اقتصاد است؟ این یک آثار روانی شکل میدهد و این اتفاق میافتد وزیر وزارت خانه « ب» دارد یک کار دیگری میکند.
شما اشاره کردید اینکه رفتار توده وار در بازار سرمایه ایجاد شود خطرناک است و لازم به بحث خروج و دل نگرانیهای سهام داران است، از آن طرف میگویند این اتفاق در ورود هم خطرناک است، وقتی یک عدهای آماتور در کمیت بالا وارد بازار میشوند این میتواند برای بازار سهام خطرآفرین باشد و آنجا وزارت اقتصاد از سازمان بورس تقدیر میکرد.
کاملا درست است. کلا ورود به بازار سرمایه دو روش دارد که یکی مستقیم و دیگری غیر مستقیم است. این بستگی به ساختار فرهنگسازی که در جامعه صورت میگیرد دارد، در سال ۹۹ هم غیر مستقیم و هم مستقیم جهش داشتیم. در ورود مستقیم کاری که سازمان بورس کرد این بود که برای حدود ۲ میلیون شمارهای که برای کد بورسهای جدید بود یک فعالیتهای ترویجی تعریف کرده بود (با پیامک) و به آنها آموزش میداد، من هم عرض کردم که هرکجا فرصت برایم فراهم میشد، نکات حساسیتی که داشت را بیان میکردم.
ما میدانستیم که وقتی دارد این بحثها فراگیر میشود باید آموزش داده شود یا حتی یک بار هیاتمدیره بورس تصویب کرد که یک ماه پس از اخذ کد بورسی وارد معامله مستقیم شوند، آنجا هم با فشار پیرامونی مواجه شدند و من نمیدانم الان آن را اجرا کردهاند یا خیر که این توده وار را…. بنابراین این بحث است اما میخواهم بگویم یک روزی وقتی عدهای میخواستند کد بورسی بگیرند و میگفتند مثلا ۱۰۰ هزار نفر آمدهاند و خوشحال بودند و سیستم به بیشتر از ۱۰۰ هزار تا اجازه نمیداد، الان
زیر ساخت به گونهای تهیه شده است که تا ۱ میلیون نفر در روز هم میتوانند. پس این فرصت ایجاد شده است.
بنابراین کاملا درست است که دو طرف باید مدیریت شود و آن طرف شده است و این طرف هم اصرارهای هیجانی و افراطی در کنار سایر عوامل باعث سرعت دهی به ریزش شده است کما اینکه شما میدانید اگر اشتباه نکنم در اواخر آذرماه شاخص به ۱ میلیون و ۵۵۰ رسیده بود و باز دوباره ورود کرده بودند و نامهنگاری کرده بودند که در سیستم میچرخد و آسیب میزند، بنابراین این کار را سازمان بورس انجام داد یعنی هم آموزش پیامکی و هم ترغیب غیر مستقیم را انجام داد، اگر شما به آمار غیر مستقیم نگاه کنید یک جهش قابل توجهی داشته است.
پس شما به بانکها فشاری برای حمایت از بازار سهام نمیآوردید؟
حتما نمیآوردم. یک جلسهای بود که تعدادی از فعالان بازار سرمایه داشتند راهکارها را برمیشمردند که در زمان ریزش چگونه حمایت صورت گیرد، یکی از راههای پیشنهادی آنها این بود که مثلا کارگزاریها بتوانند از تسهیلات بانکی استفاده کنند، البته قبلا میکردند اما بانک مرکزی یک دورهای محدود کرده بود که آن هم به دلیل بخش نامهای بود که ماقبل صادر شده بود و آنها میگفتند که این محدودیتها باید حذف شود و آن هم برای دورهای که ریزش وجود داشت کارگزاریها وام برای خودشان نمیگرفتند بلکه واسط بودند یعنی واسط بودند که وام به خریدار برسد و آنها یک حلقه واسطه بودند.
شما برای اینکه بدانید ما بیشترین فشار را به خود بورس وارد کردیم، این نقطه مغفول ماند و در حق بورس ظلم شد. مدیریت خوب سازمان بورس سعی کرد از داشتههای خودش برای تنظیم بازار بورس استفاده کند. ما یکسری مصوبه داشتیم مثلا آمدیم و بخشی از کارمزد سازمان بورس را به صندوق تثبیت دادیم یا بخشی از کارمزدهای کارگزاریها را به صندوق توسعه دادیم (نمی دانم کدام را به صندوق تثبیت و کدام را به صندوق توسعه دادیم)، بورس حتی سودش را برای صندوق سرمایهگذاری کرد و صندوق توسعه را تقویت کرد.
متاسفانه برخی با مقاومتهای غیرمنطقی نگذاشتند آن قانون و مصوبات قانونی اجرا شود و این بذر نا امیدی پاشیده شد. من هیچ موقع قائل به این نیستم که موفقیت بورس با یک شاخص سنجیده میشود و شکست آن با یک شاخص! بلکه مجموعه عوامل و مجموعه شاخص است. آن مثالی که در مورد شاخص P/E زدم، آن مثالم ناشی از این است که میخواهم یک علامت دهم که اتفاقا این مثال را در پاسخ به سوالی که بر این مبنا زده شد جواب دادم چون گفته بودند چرا در بازاری که سود و زیان پیش بینی نمیشود شاخص بالا میرود؟ من به استناد آن این جواب را دادم و باز هم میگویم بورس باید با مجموعهای از عوامل تحلیل شود تا ما بتوانیم آن را بررسی کنیم.