دولتمردان به جای صیانت به فکر معیشت باشند
امانالله قرایی
باز تولید دوباره اخباری در مورد طرح صیانت از فضای مجازی که در واقع مردم آن را به عنوان طرحی محدودکننده در دسترسی آزاد خود به اخبار و اطلاعات میدانند، در شرایط کنونی جامعه بیشتر شبیه یک فرافکنی از سوی مسوولانی است که میدانند مشکلات بزرگتری در جامعه جریان دارد اما ترجیح میدهند به مسائلی از این دست بپردازند تا از بار مسوولیتی که بر شانه شان نهاده شده شانه خالی کنند. طرح صیانت یا طرحهایی از این دست نمیتواند ذهن مردم را از مساله معیشت و اقتصاد منحرف کند. در شرایط کنونی جامعه چشم انتظار عمل گرایی دولتمردان است و از شنیدن وعدههایی که هیچگاه عملی نمیشوند خسته شده و این مساله باعث میشود تا پرداختن به چنین مسائلی را به نوعی بیتوجهی به مسائل مهمتر تلقی کند. جامعه ایرانی درباره انسدادهایی که به وجود میآید واکنشهای متفاوتی نشان میدهد. واکنش جامعه در انسداد سیاسی معمولا تند و شدید است چون در زمینههای سیاسی، نیروی فعالسازی برای دوگانهسازی و رهبران یا نیروهای اجتماعی سازمانیافته برای واکنش سریع وجود دارد. اما وقتی انسدادهای فرهنگی و اجتماعی اتفاق میافتد واکنش سریع نداریم و جامعه با تکثر اجتماعیای که دارد مقابل انسداد قرار میگیرد و هر گروه اجتماعی بهنوعی با انسداد به وجودآمده برخورد میکند و راهحلی برای خروج از آن مییابد. در یادآوری یکی از نمونهها در حوزه اجتماعی میتوان به ماجرای برخورد با ماهواره اشاره کرد که درنهایت شاهد بودیم که ماجرای برخورد، منتفی و استفاده از این امکان فراگیر شد. درباره طرحی که با عنوان «صیانت از کاربران فضای مجازی» مطرح شده است نیز هیچ اتفاق رادیکالی در ایران رخ نخواهد داد و فقط جامعه مدنی را در فاصلهگرفتن از نظام سیاسی منسجمتر میکند. ضمن اینکه هرکدام از گروههای اجتماعی، راه متفاوتی برای برونرفت از انسداد پیدا خواهند کرد. به عنوان مثال، ثروتمندان با خرید وسایل و تکنولوژیهای گرانقیمت نسبت به شکستن قانون اقدام میکنند و به عنوان مثال اینترنت ماهوارهای میگیرند. بخش دیگر از جامعه، جنگ و گریز خواهند داشت و دولت و نظام سیاسی وارد مجادله جدیدی با آنها میشود؛ البته نه از آن نوع که مردم به کف خیابان بیایند، بلکه در این میان بدون اینکه اعتراض سیاسی شکل بگیرد، شیوههای جدیدی برای بیخاصیتکردن قانون توسط مخترعان داخل ایران، سوداگران و همه آنهایی که در حوزه اقتصاد فنی و تکنولوژیکی رسانهای کار میکنند ابداع میشود و بهنوعی طرح موجود را دور میزنند، درنهایت هم یک انسجام جدید اجتماعی و فرهنگی شکل میگیرد. در این بین، دو توصیه به نظام سیاسی قابل ارایه است: اول اینکه سازماندهی مجدد خود به لحاظ ایدههایش که قرار بود در حوزههای خدمترسانی، فقرزدایی، پروژههای توسعه کشور و... تبلور پیدا کند را شروع کند. نظام سیاسی برود ایدههای خود را شفافتر و امروزیتر کند و مساله اساسی خدمت را کانون قرار دهد. مجلس هم حاشیهها را رها کند و بهجای اینکه برای طرحهایی از سنخ همین طرح صیانت تلاش کند، بر سامانیافتن نظام قانونی در کشور متمرکز شود. توصیه دوم هم اینکه نظام سیاسی، بوروکراسیای را که برای ابزار توسعه درنظر دارد سامان دهد. دولتهای متعدد ضدتوسعه آمدهاند که فقط مصرفکننده بودهاند نه اینکه جامعه را به سمت توسعه ببرند. بنابراین تلاش دوم نظام سیاسی باید سر و ساماندادن به بوروکراسی باشد که البته این وظیفه دولت است. در واقع اگر بخواهیم تمام این مسائل را به زبان سادهتر بیان کنیم مساله این است که دولت باید به جای اینکه بخواهد محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی را از طریق محدودیت اینترنت گسترش دهد باید به فکر زیر ساختهایی باشد که پایههای فرهنگی جامعه را قوی و مستحکم میکند و در این بین دیگر نباید نگران اینترنت آزاد و... در جامعه باشد. چرا که همه ما به خوبی میدانیم برای دور زدن قانون راههای مختلفی وجود دارد و قطعا این قانون هم اگر به تصویب برسد و اجرایی شود نمیتواند به نتیجه برسد و در نهایت مردم به سراغ راههای دیگری برای دسترسی به اینترنت آزاد خواهند رفت. در این شرایط هزینه کردن بودجه برای چنین طرحهایی عقلانی نیست، در این شرایط تمام نهادهای دولتی و سیاسی باید دست به دست هم بدهند تا اقتصاد کشور را سر وسامان داده مانع از افزایش فقر در بین مردم شوند. مشکلات معیشتی را حل کنند و فاصله طبقاتی را به حداقل برسانند.