اختلالات رفتاری را نادیده نگیریم
مصطفی فروتن
تعاریف نادرست از مفاهیم اجتماعی ارزشی در یک ساختار بسیار تاثیرگذار است مسالهای مانند غیرت نیز یکی از همین موضوعات تاثیرگذار به شمار میرود. متاسفانه تعریفی که این مفهوم در جامعه ما جریان دارد به در بسیاری از مواقع ختم به فجایعی میشود که هر از گاهی به مدد شبکههای اجتماعی اخبار آن به گوش همگان میرسد. تعریف غیرت در نگاه عام جامعه از نظر بسیاری از زنان این است که غیرتمند، مردی است که به همسرش میگوید خیلی آرایش نکند، با کسی صحبت نکند، اینگونه لباس بپوشد اینها نمادها و تعاریف نادرستی از این مفاهیم ارزشی است. این تعریف از نظر مردان نیز اینگونه است که میگویند من روی زنم غیرت دارم و اجازه نمیدهم هر کاری را انجام دهد، اجازه نمیدهم هر جایی برود. اینها تماما روی رفتارهای ما تاثیرگذار است. اما در بسیاری از موارد اینگونه برخوردها اختلالات رفتاری هستند که باید اصلاح شوند.
در واقع وقتی ما از اختلالات روانپزشکی صحبت میکنیم یعنی کسی که مبتلا به پارانویید؛ شکاکیت در وجود او وجود دارد. در ظاهر، افراد ناآگاه این مصادیق را نشانههای خوبی برای داشتن یک ارتباط خوب با همسرشان میدانند، اما این نوع رفتارها جزو دسته اختلالات روانپزشکی است و متاسفانه کمتر دیده شده است که درمان روی این افراد جواب دهد و اساسا این افراد برای درمان اقدام نمیکنند.
دلایل زیادی هم برای تسریع و تسهیل شدن چنین رفتارهایی وجود دارد، مثلا اگر فرد از مشروبات الکلی یا مواد مخدر استفاده کند، اختلالات رفتاری پارانویید در او چند برابر خواهد شد. نکته دیگر که متاسفانه تبدیل به یک هنجار اجتماعی هم شده است فقدان دانش کافی فردی در مقابل همسر و دادن اطلاعات منفی مختلف برای جلب نظر یا ایجاد تخریب است.
زن و شوهر نمیدانند چگونه باید نظر مساعد یکدیگر را جلب کنند یا با به زبان آوردن اطلاعاتی که مربوط به گذشته است یا با پررنگ نشان دادن آنچه در زندگی آنها وجود دارد باعث میشوند، طرف مقابل حتی اگر کوچکترین پایههای اختلال روانپزشکی را هم داشته باشد، مشکلات بسیار بزرگ به نظر برسد تا جایی که شاید زن صرفا به دنبال دریافت محبتی از همسرش بوده، اما این قضیه باعث ایجاد تخریب روابط شده و فقدان مهارتهای فردی باعث بروز چنین اتفاقاتی میشود.
از سوی دیگر بسیاری از افراد معتقدند که شبکههای اجتماعی باعث ایجاد اختلالات در زندگی طرفین و حتی پدیدهای مانند همسرکشی میشود؛ باید این نظریه را رد کنم. شبکههای اجتماعی و درگاههای اجتماعی به صورت مجازی تسهیلکننده هستند و نه تولیدکننده. زندگی که به اندازه کافی قدرت داشته باشد در این درگاهها هرگز آسیب نخواهد دید و نکته دیگر که بسیار موثر است و کار را خراب میکند قوانین خاموش و تاخیر در اجرای برخی از این موارد جرم در مقام مجازات است. وقتی قوانین دست و پاگیر در درخواست طلاق از سوی زن وجود دارد متاسفانه زن نمیتواند اختلالات مرد را اثبات کند و سر از جاهایی برای تنفس کردن در میآورد که متاسفانه جاهای خوبی نیست. همچنین بهطور کلی سلب حیات بزرگترین جرم در هر جامعه مدنی است، قانونگذاران در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه بیشترین مجازات را برای این جرم در نظر گرفتهاند، اما متاسفانه کمتر دیده شده در زمینههای تبلور این جرم کاری صورت گرفته باشد و در نهایت اتفاقی که میافتد تخریب چهره زندگی مشترک توسط چنین حوادثی باعث عام شدن این قضیه میشود و وقتی چنین اتفاقی برای یک زوج میافتد، ردپای آن در تمامی ساختارهای مشابه دیده میشود چه در داخل آن قبیله، شهر، کشور و چه در کشورهای دیگر بازتابهای ناامیدکنندهای دارد. فراموش نکنیم ازدواج فینفسه کار راحتی است و هر کسی متاسفانه با یک گواهی رشد میتواند مساله را هموار کرده و ازدواج صورت گیرد اما آیا هر ازدواجی میتواند ازدواج پایدار بوده و باعث سرافرازی شود. ما در ارتباط با ازدواج بالغانه و خردمندانه صحبت میکنیم. متاسفانه ازدواجهای غیراصولی تاثیرش را بر روان و روح جامعه میگذارد. ما باید بدانیم که وقتی در ارتباط با یک فعل صحبت میکنیم،
بدانیم ترکشها و تبعات آن فعل چیست. متاسفانه مواردی که گفته شده همیشه بوده و هست، اما ما زمانی به آن میپردازیم که یک حادثه تلخ شکل گرفته است و ما ترمیم این قضیه را فراموش میکنیم تا زمانی که یک قتل مشابه انجام شود. اگر قرار باشد روزی جامعهای عاری از خشونتهای اینچنینی داشته باشیم نیاز به ورود به مباحثی است که گفته شد و درمان آن نیز مهندسی معکوس مواردی است که در قالب علتها بیان شده است و امیدواریم سیاستگذاران بتوانند این مورد را پایدارسازی کنند.