بیکاری حاصل اقتصاد بیمار است

۱۴۰۰/۱۲/۰۱ - ۰۱:۵۱:۱۸
کد خبر: ۱۸۷۱۰۳
بیکاری حاصل اقتصاد بیمار است

زخم آسیب‌های اجتماعی بر پیکره جامعه هر روز بیشتر می‌شود

گلی ماندگار|

 این روزها، یکی دیگر از معضلاتی که مردم با آن مواجه هستند بیکاری است، طی دو سال گذشته همزمان با پاندمی کرونا افزایش روند از بین رفتن شغل‌ها و بیکار شدن افراد هم شدت گرفت. تا جایی که بسیاری از صنایع، بسیاری از مشاغل کوچک که هیچ پشتوانه اقتصادی کلانی نداشتند، به تعطیلی کشیده شده و جمع زیادی از افراد را بیکار کردند. افزایش آمار بیکاری در شهرستان‌ها بیش از کلان‌شهر تهران برآورد شده است. از بین رفتن کشاورزی، دامداری و ... باعث افزایش تعداد آمار افرادی شده که به جمع بیکاران پیوسته‌اند. اما بیکاری تنها یک معضل نیست، بیکاری می‌تواند باعث بروز معضلات دیگر در جامعه شود، در بسیاری از موارد بیکاری افراد به بزه‌های اجتماعی ختم می‌شود. فرد بیکار برای به دست آوردن مایحتاج زندگی خود مجبور می‌شود یا به شغل‌های کاذب روی بیاورد یا از طرق دیگر هزینه‌های زندگی‌اش را تامین کند. به همین خاطرا ست که اغلب جامعه‌شناسان بر این باورند که فقر و بیکاری اولین ریشه‌های آسیب اجتماعی به شمار می‌آیند و جامعه‌ای که با این دو معضل مهم اقتصادی دست به گریبان باشد، گرفتار انواع آسیب‌ها نیز می‌شود. آسیب‌هایی مثل فساد، فحشا، دزدی، اعتیاد، خرید و فروش مواد مخدر و... این در حالی است که طی دو سال گذشته معضل بیکاری رشد چشمگیری در کشور داشته است. 

    نرخ بیکاری در نیمه اول سال ۱۴۰۰ 

جمعیت شاغل کشور در تابستان ۲۳ میلیون و ۴۰۴ هزار نفر برآورد شده است که نسبت به بهار ۲۷۱ هزار نفر کاهش یافته است. از این تعداد همان‌گونه که گفته شد ۲۰۵ هزار نفر از جمعیت شاغل کم شده و ۶۶ هزار نفر مابقی سهم کسانی است که از از جمعیت فعال اقتصادی خارج شده و دیگر جویای شغل نیستند. نرخ بیکاری از نسبت جمعیت بیکار به جمعیت فعال اقتصادی (جویای شغل) به دست می‌آید نه از نسبت بیکاران به کل جمعیت کشور. نرخ بیکاری در تابستان امسال ۹.۶ درصد برآورد شده است، این نرخ در بهار ۸.۸ درصد به ثبت رسیده بوده است. بر این اساس جمعیت بیکار کشور در تابستان ۱۴۰۰ حدود ۲ میلیون و ۴۹۶ هزار نفر است که نسبت به بهار بالغ بر ۲۰۰ هزار نفر افزایش یافته است. بررسی‌ها نشان می‌دهد پایین‌ترین نرخ بیکاری به ثبت رسیده در چندین فصل گذشته در بهار ۱۴۰۰ رقم خورده است. به بیان ساده‌تر نرخ بیکاری از ابتدای سال ۹۹ نرخی کاهشی داشته است (به جز زمستان) که در بهار به کمترین میزان رسید، اما این نوار کاهشی در تابستان امسال پاره شد و نرخ بیکاری افزایش یافت. نرخ بیکاری به ثبت رسیده در تابستان ۱۴۰۰ نسبت به نرخ بیکاری تابستان ۹۹ بیشتر به ثبت رسیده است.

    آمارهایی که هشدار می‌دهند

گزارش مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار از نتایج طرح آمارگیری مرکز آمار ایران نشان می‌دهد که در بهار سال ۹۸ از مجموع ۲۷ میلیون و ۳۳۹ هزار و ۴۳۱ نفر جمعیت فعال کشور، ۲۴ میلیون و ۳۸۲ هزار و ۷۴۴ نفر شاغل و ۲ میلیون و ۹۵۶ هزار و ۶۸۷ نفر بیکار بوده‌اند؛ در این میان عضو کمیسیون اقتصادی مجلس میزان بیکاری را هشداری برای کشور دانسته و گفته است در مقطع زیر دیپلم ۸/۷ درصد، دیپلم ۱۲/۶ درصد، مقطع کاردانی ۱۶/۸ درصد، در مقطع کارشناسی ۲۰/۳ درصد و در مقطع کارشناسی ارشد و دکترای حرفه‌ای ۱/۵ درصدو مقطع تخصصی و فوق دکترا ۵/۵ درصد است واین آمار بسیار خطرناک است.

    بیکاری مهم‌ترین عامل افزایش  بزهکاری اجتماعی

بیکاری یکی از بزرگ‌ترین معضلاتی است که توازن و تعادل جامعه را به هم می‌ریزد و باعث ایجاد بحران‌های متعدد می‌شود، بیکاری عامل اصلی معضلات و ناهنجاری‌های اجتماعی است و حل آن بسیاری از مشکلات اجتماعی، روانی، اقتصادی جامعه را برطرف می‌کند. محمد مصطفایی، کارشناس ارشد جامعه‌شناسی در این باره به «تعادل» می‌گوید: بیکاری بحرانی است که خواه ناخواه تمام جامعه ایرانی، مستقیم و غیرمستقیم، در معرض اثرات منفی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن قرار خواهند گرفت. وجود بیکاری در هر کشور باعث بالا رفتن آمار فقر، فساد، توزیع ناعادلانه درآمد، طلاق، قاچاق مواد مخدر، ناامنی و پیامدهای سنتی دیگر در آن کشور خواهد شد، ایجاد اشتغال یکی از مهم‌ترین ابزارهای کاهش بیکاری، فقر و نابرابری است. بیکاری برای مردان زیادتر از زنان و برای اقلیت قومی بیشتر است، همچنین میزان بیکاری طولانی مدت اقلیت‌های قومی بسیار زیادتر از میزان متوسط برای بقیه جمعیت است. افزایش اخیر میزان بیکاری به ویژه جوانان را متأثر ساخته است. تجربه بیکاری برای کسانی که به داشتن شغل ثابت و مطمئن عادت کرده‌اند، می‌تواند بسیار ناراحت‌کننده باشد، بدیهی است مستقیم‌ترین نتیجه آن از دست دادن درآمد است. در جوامع امروزی داشتن شغل برای حفظ عزت نفس فرد مهم است حتی در مواردی که شرایط کار نسبتاً ناخوشایند و وظایف مربوطه کسل‌کننده است کار معمولاً عنصر تشکیل‌دهنده‌ای در ترکیب روانی مردم و دور فعالیت‌های روزانه آنها است.

    نیازهایی که مغفول می‌ماند 

او در بخش دیگری از سخنان خود می‌افزاید: تأثیرات سوء بیکاری را می‌توان از دیدگاه جامعه‌شناسی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و روانی بررسی کرد، بیکاری مهم‌ترین علت افزایش بزهکاری‌های اجتماعی است و ارتباط افزایش بیکاری با افزایش بزهکار در جامعه مدت‌ها است که ثابت شده است، کاهش روابط اجتماعی و سست شدن پیوند فرد با پیکره اجتماع از دیگر آثار سو بیکاری است. اجتماعی که در آن بیکاری ریشه دوانیده باشد، به سرعت شاهد کاهش جریان‌های اجتماعی مثبت خواهد بود و مباحثی هم چون سازگاری، همکاری، توافق در مقابل تعارض و مخالفت رنگ می‌بازد. در چنین شرایطی نیازهای فردی و خانوادگی فرد مغفول می‌ماند و او برای برآورده کردن نیازهای خود به هر وسیله‌ای متوسل می‌شود. در جامعه متعادل نیروی کار متخصص در جای خود مشغول است، همه مردم نیازهای یکدیگر را برآورده می‌کنند، اما بیکاری در جامعه خلأ بزرگی ایجاد و توسعه شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی را با مشکل روبرو می‌کند.

    کاهش بیکاری، کاهش آمار طلاق

فرزاد معتمدی جامعه‌شناس نیز با اشاره به این مطلب که اگر می‌خواهیم آمار طلاق در کشور را کاهش دهیم باید ابتدا به فکر کاهش آمار بیکاری باشیم به تعادل می‌گوید: اولین تاثیری که بیکاری بر زندگی افراد می‌گذارد کاهش درآمد است، همین کاهش درآمد یا از بین رفتن آن پایه بسیاری از مشکلات زناشویی می‌شود، بسیاری از افرادی که شغل خود را از دست می‌دهند، در دراز مدت زندگی شان 

از هم پاشیده می‌شود و این امر کاملا طبیعی است. فشارهای اقتصادی دیگر جایی برای عشق و از خود گذشتگی و... نمی‌گذارد. شما وقتی توان پرداخت هزینه حداقل‌های یک زندگی را نداشته باشید نمی‌توانید امیدی به ادامه آن داشته باشید. 

    بی‌تعارف به معضلات نگاه کنیم

او می‌افزاید: نمی‌توانیم معضلات را نادیده بگیریم، آمارها را دستکاری کنیم، باید بی‌تعارف با واقعیت مواجه شویم و به معضلات کنونی جامعه نگاه کنیم. فشار اقتصادی عامل بسیاری از معضلاتی است که در جامعه کنونی ایران به اوج رسیده، بی‌توجهی به این مساله می‌تواند منجر به اتفاقات ناخوشایندی بشود. اینکه مسوولان استانی از نرخ آمار بیکاری در شهرها و استان‌های خود خبر می‌دهند، زنگ هشداری است که باید جدی گرفته شود. کاهش شغل در شهرستان‌ها یعنی مهاجرت بی‌رویه به کلان‌شهرها و افزایش حاشیه نشینی و بروز مشکلات بیشتر. 

    تفاوت وضعیت کار در کشورهای مختلف

بنابر تحقیقات به عمل آمده، بیکاری در جوامع مختلف از ماهیت متفاوتی برخوردار است به‌طوری که ماهیت آن در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه دارای ساختاری متفاوت است. برای متقاضیان کار در کشورهایی که از سیاست‌های باثبات در زمینه اشتغال برخوردارند، شاید مدت زمانی چند ماهه برای یافتن شغل کافی باشد اما همین متقاضی در کشورهای در حال توسعه برای یافتن شغل باید سال‌ها وقت صرف کند. اینجاست که مفهومی به عنوان «بیکاری دراز مدت» مطرح می‌شود. این نوع بیکاری به عنوان یک مساله اجتماعی باید در نظر گرفته شود چرا که دوره‌های طولانی بیکاری می‌تواند باعث افزایش نابرابری و بی‌عدالتی در جامعه شود. همچنین بیکاری دراز مدت، کاهش احترام به نفس و خطر افزایش ابتلاء به بیماری‌های روحی-روانی را در پی دارد. بیکاری می‌تواند ثبات و روابط خانوادگی را نیز متزلزل کند. علاوه بر این، افزایش دوره مدت بیکاری، احساس آسیب‌پذیری فزاینده‌ای را در زندگی فرد ایجاد می‌کند تا جایی که می‌تواند سلامت روانی او را به خطر بیندازد. زمانی که شرایط اجتماعی در یک جامعه نابسامان باشد متقاضیان کار طی سال‌ها نمی‌توانند شغلی بیابند و با افزایش سن هم چنان بیکار مانده‌اند. در برخی از کشورها بیکاران به سختی قادرند برای خود شغلی بیابند. به این پدیده « بیکاری سخت » می‌گویند. به‌طور مثال، تحقیقات در هلند نشان داده است که این کشور دارای بیکاری از نوع سخت است، برخلاف کشورهای دانمارک و ایتالیا که دارای بیکاری از نوع نرم هستند. چرا که بسیاری از این بیکاران ثبت شده می‌توانستند در اقتصاد زیرزمینی برای خود شغلی دست و پا کنند. در کشورهای در حال توسعه برای جوانان دارای مدرک بالای آموزش عالی بیکاری دراز مدت رخ می‌دهد. متقاضیان کار در این کشورها زمان زیادی را صرف یافتن شغل می‌کنند و متأسفانه موفق نمی‌شوند. در این صورت یا ناامید می‌شوند و بازار کار را ترک می‌کنند یا شغلی را که در راستای تخصص دانشگاهی شأن نیست پیدا می‌کنند. 

    نرخ بیکاری جوانان در ایران  دهه شصتی‌ها قربانیان بی‌توجهی

طبق آخرین آمار مرکز آمار ایران، تا پاییز سال ۹۹، نرخ بیکاری جمعیت جوان جامعه، یعنی سنین ۱۸ تا ۳۵ سال، در کل کشور ۱۶.۵ درصد بوده است که اگر به تفکیک جنسیت در نظر گرفته شود، ۲۸.۷ درصد متعلق به زنان، و ۱۳.۶ درصد متعلق به مردان است. برخی از مسوولان و دست اندرکاران، مشکلات جوانان به ویژه جوانان دهه شصتی را به سیاست‌گذاری‌های غلط در به کارگیری منابع کشور و توزیع ناعادلانه آن نسبت داده‌اند. آنان همچنین برخی آسیب‌ها را در نقصان آموزش و مهارت‌آموزی جوانان دانسته‌اند.