«پیشگیری مقدم بر بهداشت» فقط شعار است
رسول یاراحمدی
در تمام دنیا دانش بهداشت و پیشگیری به عنوان یک اصل بنیادین در نظام سلامت به شمار میروند و این بدان معناست که سیاستهای پیشگیری با رعایت تقدم بر درمان مصداق پیدا میکند، اما متاسفانه در کشور ما از صاحب نظران حوزه بهداشت و پیشگیری فقط در بحت خدمات اجرایی استفاده میشود که این خود یکی از ضعفهای بزرگ این حوزه به شمار میرود. وقتی اما به اظهارنظرهای غیرتخصصی اعتراض میکنیم دقیقا به همین دلیل است که میدانیم در اکثر این تصمیمگیریها هیچ نشانی از نظرات کارشناسانه متخصصان وجود ندارد. البته ما هنوز هم شعار «پیشگیری مقدم بر درمان» است سر میدهیم اما اجرایی کردن این شعار با تکرار آن بسیار فرق دارد. سوال این است که در حال حاضر چند نفر از متخصصین بهداشتی ما در حوزههای سیاستگذاری کشور هستند؟ چند از نفر متخصصین بهداشتی ما در سمتهای وزارتخانهای و تصمیمگیریها به خصوص مدیریت کووید-19 مشارکت دارند؟ یکی دیگر از ضعفهای سیاستگذاری کم بودن مشارکت بین بخشی از بهداشت تا صنعت است. متاسفانه وزارت بهداشت از بالا به پایین دستور میدهد و گزارشهایی میخواهد که این گزارشها شاخص و قالب درستی ندارند؛ در واقعیت بحث آموزش در کشور ما جامانده است. چطور میشود یک جمله کلیدی که میتواند نقش بسیار مفیدی در زمینه بهداشت و درمان جامعه بازی کند همچنان به صورت یک شعار بلااستفاده باقی مانده باشد. ما در کدام زمینه تلاش کردهایم که پیشگیری را مقدم بر درمان بدانیم؟ همیشه به بحث پیشگیری بیاعتنا بودهایم و همین امر باعث شده که حالا در بخش درمان و به خصوص بیمارستانهای دولتی با مشکل مواجه باشیم و تا مرز ورشکستگی پیش بروند. چرا باید در بحث کرونا دانشگاههای ما اولین مکانهایی باشند که تعطیل میشوند. در واقع باید دانشجویان دانشکدههای بهداشت از این آییننامههای سخت و عدم امکان حضور در خوابگاه و دانشگاه معاف باشند تا در عرصه قرار گرفته، آموزش بیشتری ببینند و افرادی توانمند شوند. آنها باید دو شیفته و حتی بیشتر آموزشهایی بر اساس مهارت ببینند تا موجب کسب اعتبار پژوهشی، آموزشی و فرهنگی کشور شود؛ اما متاسفانه در پاندمی کرونا آنچه لازم بود، میسر نشد. وزارت بهداشت و سیستمهای تابعه وظایفی دارند که براساس دانش باید به بخش صنعت یا اجرایی خوراک بدهد، اما آیا وزارت بهداشت فیدبک میگیرد که چقدر این پروتکلها موثر بوده است؟متاسفانه گزارشهایی که توسط بخش خصوصی ارایه میشود راستیآزمایی آن توسط وزارت بهداشت یا دانشگاهها امکان پذیر نیست و خطاها و ابهامات زیادی در این گزارشها دیده میشود. در مورد بایدها و نبایدهای کرونایی این سوال مطرح میشود که چه کسانی باید این بایدها و نبایدها را انجام دهند. در واقع وقتی وزارت بهداشت بعد از تدوین یک پروتکل مشارکت خوبی از جامعه نمیگیرد یا نمیتواند خوب آموزش دهد و سپس بازخورد بگیرد، پروتکلها به همان میزان بدون استفاده باقی خواهند ماند. هنگام شیوع پیکهای کرونا لازم است تا ریسک بیماری کاهش یابد و از طرف دیگر نمیتوان جلوی صنعت را گرفت. وقتی که سازمان توسعه صنعتی اعلام میدارد که این بحران علاوه بر تبعات اجتماعی و انسانی تبعات اقتصادی بیشتری دارد، این پیام را دربردارد که تولید کشور نباید متوقف شود. لذا برای تیم ستاد کرونا تعطیلی اصناف و ... آسان است، اما این زنجیره با اقتصاد و معیشت مردم ارتباط پیدا میکند و تبعات بیشتری دارد. اگر ستاد کرونا تصمیم بگیرد یک هفته شهر تهران تعطیل شود، چه اتفاقی میافتد؟ اینجا باید بگوییم لازم است تا چرخ تولید ما بچرخد. دور کاری را در محیطهای اداری میتوان ایجاد کرد، اما قسمت عمده مشاغل حوزه صنعت و تولید است و دورکاری امکانپذیر نیست. بنابراین با محدود کردن اصناف به مشکلات ما افزوده میشود. حال اینجاست که میبینیم نبود مخصصان بهداشتی در حوزههای سیاستگذاری کشور چقدر میتواند تاثیرات منفی داشته باشد. در حال حاضر چند نفر از متخصصین بهداشتی ما در حوزههای سیاستگذاری کشور هستند؟ چند نفر از متخصصین بهداشتی ما در سمتهای وزارت خانهای و تصمیمگیریها به خصوص مدیریت کووید مشارکت دارند؟ پس وقتی میخواهیم اصل را بر پیشگیری بگذاریم یعنی سیاستهای پیشگیری با رعایت تقدم بر درمان مصداق عمل پیدا کند. متاسفانه از صاحبنظران حوزه بهداشت و پیشگیری فقط در بحث خدمات اجرایی استفاده میشود، که این خود یکی دیگر از ضعفهای ماست. لازم است در ساختار و تشکیلات وزارت بهداشت بر اساس شایستگی و توان حرفهای افراد صاحب نظر استفاده شود؛ مثلا معاونت بهداشت وزارت بهداشت نباید متخصص بالینی باشد همانطور که معاونت درمان نباید متخصص بهداشت باشد.