جنگ اقتصادی چند لایه علیه ایران
تعادل|«جمعیت دفاع از ملت فلسطین» با بررسی سیاستها و اقدامات رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت به این نتیجه دست یافته است که این رژیم در چارچوب توانمندی و قدرت خود، به مجموعهای اقدامات تهاجمی علیه ایران و جبهه مقاومت در عرصههای نظامی، امنیتی، سیاسی، حملات سایبری و اقتصادی اقدام کرده است. این حملات و تهدیدها به دو شکل مستقیم یا غیرمستقیم و در قالب همراهی با دیگر کشورها بوده است.
بر اساس این بررسیها، نبرد اقتصادی یکی از مهمترین حوزههایی است که این رژیم عمدتا با اتکا به توانمندی امریکا و اروپا علیه جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفته است. تحریمهای قوی و همهجانبهای که طی این سالها بر پروژههای صنعتی، نفت و گاز، بیمه، کشتیرانی و بانکی چنبره انداخته است و موجب سختی معیشت و فعالیتهای اقتصادی در ایران شده در حقیقت با نفوذ صهیونیستها و لابیهای صهیونیستی در امریکا به انجام رسیده است. این رویه در حال حاضر نیز از سوی سران رژیم اسراییل به شدت در حال پیگیری است که انعقاد مجدد برجام، در صورتی که موجب آزادی اموال بلوکه شده ایران بشود و درآمد روزانه ۳۰۰ میلیون دلاری نصیب آن بکند، طبیعتا مطلوب آنها نیست. از همین رو گفتوگوهای وین نباید به موفقیت بینجامد. البته رژیم صهیونیستی جنگ اقتصادی را مدل موفقی میداند و به همین دلیل آن را به لبنان و سوریه و دیگر کشورهای محور مقاومت تعمیم دادند.
نگرانی از لغو تحریمهای تحمیلی
یکی از ابعاد رفتاری رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت در قالب جنگ اقتصادی است. جنگ اقتصادی که بیشتر در قالب تحریمها و تروریسم اقتصادی تحمیلی غرب علیه جبهه مقاومت صورت میگیرد. این اقدامات در چند محور قابل پردازش است نخست اقداماتی است که در چارچوب تحریمها از سوی غرب علیه ایران اجرا میشود.
تحریمهایی که به رغم امضای برجام در سال 2015 نیز لغو نشد و ترامپ در سال 2018 با خروج از آن و فشار حداکثری، به تشدید آنها پرداخت. مساله تحریمها برای رژیم صهیونیستی چنان اهمیت دارد که در روند مذاکرات وین در سال 1400 در دولت سیزدهم، این رژیم بارها نگرانی و نارضایتیاش را از لغو تحریمها مطرح و عنوان کرد که این امر به تشدید اقدامات منطقهای ایران منجر خواهد شد. این امر چنان بوده که همزمان با مذاکرات، تیمی از رژیم صهیونیستی راهی وین شده و با طرفهای برجامی از جمله امریکا، روسیه و اتحادیه اروپا دیدار کرد.
دریای سرخ خط انتقال انرژی به جای خلیج فارس
نکته دیگر، اقداماتی است که در بلندمدت رژیم صهیونیستی با همگرایی برخی کشورهای عربی و حتی ترکیه برای مقابله با ایران در پیش گرفتهاند. ایران مانند بسیاری از کشورهای غرب آسیا وابسته به اقتصاد تک محصولی و نفت است. ایران در حالی در جمع دارندگان برتر نفت و گاز جهان است که وابستگی به درآمدهای آن به ابزار فشاری علیه آن مبدل شده است. عملکردهای سالهای اخیر رژیم صهیونیستی و غربیها حکایت از طرح آنها برای محدودسازی وابستگی جهان به انرژی ایران دارد. در این چارچوب دریای سرخ به عنوان خط انتقال انرژی به جای خلیج فارس مطرح شده است و کشورهایی مانند عربستان و امارات بخشی از نفت خود را از دریای سرخ منتقل میکنند. امارات متحده عربی روز یکشنبه (۱۵ جولای 2012) بهرهبرداری از خط لوله نفتی تازه خود را آغاز کرد که تنگه هرمز را دور میزند. این خط لوله نفتی در پی تهدیدهای ایران برای بستن تنگه هرمز ساخته شده است. خط لوله نفتی امارات متحده عربی که از میان مناطق صحرایی میگذرد در سال ۲۰۰۸ آغاز شد و بیش از ۳ میلیارد دلار هزینه در برداشته است. این خط، میدانهای نفتی ابوظبی را از طریق کوههای حجار به فجیره واقع در کرانه دریای عمان و اقیانوس هند منتقل میکند. ظرفیت انتقال نفت این خط لوله قرار است بعدها به ۸/۱ میلیون بشکه در روز افزایش یابد. بدینسان ۷۰ درصد نفت صادراتی از ابوظبی میتواند از طریق فجیره منتقل شود.
در همین حال «خالد الفالح» وزیر انرژی عربستان که به تازگی به هند سفر کرده بود در سال 1398 در یک کنفرانس خبری در این کشور گفت: ما در نظر داریم با گسترش خطوط لولههای نفتی خود از شرق به غرب، بخش عظیمی از صادرات خود را از طریق دریای سرخ پیگیری کنیم که در این صورت صادرات ما از طریق تنگه هرمز بهطور قابل توجهی کاهش مییابد. در سال گذشته میلادی ۲.۱ میلیون بشکه در روز از ظرفیت این خط لوله استفاده شده بود پترولاین یا خط لوله شرق - غرب در عربستان سعودی از میادین نفتی در شرق این کشور به بندر ینبع در دریای سرخ در غرب امتداد پیدا کرده است و ظرفیت انتقال روزانه پنج میلیون بشکه نفت را دارد.
تلاش برای تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه
از سوی دیگر رژیم صهیونیستی با سرقت منابع انرژی غزه، لبنان و رود لیطانی، منابع انرژی در مدیترانه از جمله در حریم قبرس و یونان، دست اندازی به منابع نفتی کشورهای آفریقایی به دنبال تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه و انتقال آن به اروپاست. همزمان به دنبال طرح مشترکی با ترکیه در این حوزه است که سرقت نفت سوریه و عراق، تحرکات ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز به بهانه پان ترکیسم، اقدامات ترکیه در حوزه انرژی افریقا به ویژه در لیبی، توسعه مناسبات گازی قطر و ترکیه و نیز جنگ افروزی ناتو در اوکراین در این چارچوب قابل ارزیابی است. گزارشهای منتشره نشان میدهد که ترکیه با همکاری رژیم صهیونیستی به دنبال انتقال انرژی به اروپا با سرمایهگذاری امارات است و رویکرد اردوغان به احیای روابط با امارات و رژیم صهیونیستی در این چارچوب قابل تعریف است. سفر اردوغان به امارات و سفر هرتزوگ، رییس رژیم صهیونیستی به ترکیه مبنای این رفتار است.
رجب طیب اردوغان، رییسجمهور ترکیه در آستانه سفر هرتزوگ، رییس رژیم صهیونیستی گفت که کشورش امیدوار است فصل جدیدی را با حکومتهای خلیج فارس و خاورمیانه به ویژه اسراییل و امارات متحده عربی باز کند. اردوغان امیدوار است با اسراییل در زمینه انتقال گاز مسروقه فلسطین به اروپا از طریق ترکیه همکاری کند، به ویژه که در این زمینه با یونان و قبرس به عنوان دشمنان تاریخیاش رقابت دارد لذا آماده است کارهای بیشتری برای اسراییل انجام دهد. وی آرزوی سرمایهگذاری اماراتی در خط لوله گاز رژیم صهیونیستی را دارد چرا که وخیم بودن اوضاع اقتصادی ترکیه، کاهش 40 درصدی ارزش لیره در کمتر از یک سال و افزایش نرخ تورم به بیش از 32 درصد باعث کاهش محبوبیت حزب اردوغان (عدالت و توسعه) شده است.
توسعه روابط اقتصادی با امارات
بُعد دیگر اقدامات اقتصادی رژیم صهیونیستی علیه ایران را در روابط این رژیم با کشورهای عربی میتوان مشاهده کرد. یکی از مباحث مطرح تاثیرات روابط این رژیم با کشورهایی همچون امارات و بحرین بر اقتصاد ایران است به ویژه اینکه دوبی یکی از مراکز اصلی اقتصادی ایران را تشکیل میدهد. هر چند که رژیم صهیونیستی سعی دارد تا توسعه روابط اقتصادی با امارات را تضعیف اقتصادی ایران بنامد اما آمارها نشان میدهد که این تاثیرگذاری موقت بوده و امارات توان اجرای عملی دوری از ایران را ندارد. سرمایه 400 میلیارد دلاری ایرانیان در دوبی، درآمد بالای امارات از ترانزیت کالا به ایران در کنار نگرانی امارات از پاسخ نظامی ایران به تهدیدات اقتصادی و وجود بازیگری جایگزین برای ایران به نام قطر که سالهاست به عنوان رقیب امارات ایفای نقش میکند، عملا امارات را در چرخه روابط اقتصادی با ایران قرار داده و روابط آن با رژیم صهیونیستی نتوانسته تاثیر خاصی بر این مناسبات نداشته باشد. در همین چارچوب عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران و رییس مرکز تجاری ایران در امارات گفت: تجار و بازرگانان کشور امارات متحده عربی از تجارت با کشورمان استقبال بالایی دارند که حجم مبادلات ۲ کشور طی ۹ ماهه سال 1400، ۱۵ میلیارد دلار بوده است.
بر این اساس میتوان گفت که تهدیدات روابط امارات با رژیم صهیونیستی برای ایران بیشتر در عرصه امنیتی و اطلاعاتی است تا در حوزه اقتصادی. چون امارات با گزینههای محدودی در قبال ایران برخوردار است و لذا قدرت مانور چندانی برای همراهی رژیم صهیونیستی ندارد. نکته دیگر بخش قابل توجهی از سیاستهای اقتصادی ضد ایرانی صهیونیستها که با همراهی کشورهای عربی صورت میگیرد در قالب اعمال تحریمها و فشارها علیه جبهه مقاومت است. اعمال تحریمهای امریکا علیه سوریه به عنوان تحریمهای سزار، تحریم و محاصره اقتصادی علیه لبنان در حالی که همزمان ریشه این بحران نیز حزبالله معرفی میشود از ابعاد این رفتار است. این رویکرد چنان است که ارسال سوخت از سوی ایران برای لبنان به خواست حزبالله با موجی از فضاسازی رسانهای همراه بوده و با القای قرار گرفتن لبنان تحت حاکمیت ایران، به دنبال اهمیت زدایی از این اقدام انساندوستانه ایران و فشار به حزبالله بودهاند.
جنگ اقتصادی چند لایه
محاصره و قحطی تحمیلی به یمن که به اذعان سازمان ملل بیش از 20 میلیون یمنی نیازمند کمکهای بشر دوستانه هستند بُعد دیگر اقدام اقتصادی علیه مقاومت است. به عبارتی دیگر میتوان گفت که رژیم صهیونیستی جنگی چند لایه را علیه ایران به پا کرده که از تاثیرگذاری بر روابط منطقهای ایران تا تحریمهای غرب را شامل میشود. این رویکرد اقتصادی ضد ایرانی چنان است که به رغم اعتراض شدید امریکاییها در نهایت رژیم صهیونیستی رویکرد اقتصادی گستردهای با چین را در پیش گرفته تا ابزاری باشد برای تاثیرگذاری بر روابط تهران - پکن. رویهای که با اعتراض شدید امریکا همراه شده و آن را شکستن تحریم چین دانستهاند. در همین چارچوب رسانههای اسراییل گزارش دادند که دولت امریکا به دلیل ناخشنودی از موافقت اسراییل با ادامه سرمایهگذاریهای چین در این کشور، به دولت نفتالی بنت «هشدار» خواهد داد. همزمان یک مقام ارشد وزارت امور خارجه در دولت جو بایدن تایید کرد که آنتونی بلینکن، وزیر خارجه، در دیدار روز چهارشنبه ۱۳ بهمن 1400 با یاییر لاپید، وزیر خارجه اسراییل، «در مورد خطرات ناشی از همکاریهای اسراییل و چین، با صراحت سخن خواهد گفت». مقام امریکایی تاکید کرد که آنتونی بلینکن «صادقانه» به همتای اسراییلی خود خواهد گفت که ادامه همکاری و سرمایهگذاری چینیها در اسراییل «خطری مشترک برای منافع ملی» امریکا و اسراییل است. به نوشته روزنامه جروزالم پست، مقامات دولت جو بایدن به تازگی نیز با ایال خولاطا، مشاور امنیت ملی دولت اسراییل که به واشینگتن سفر کرده بود، درباره همکاریهای اسراییلی- چینی سخن گفتهاند. اسراییل روابط با چین را اقدامی برای اجرای تحریم علیه ایران میداند.