آموزش مهارتهای زندگی برای جلوگیری از خودکشی
حسن امیدوار
بحث خودکشی یک بحث چند وجهی است و عواملی مانند فقر، بیماری و فرهنگ میتواند در آن نقش مستقیم داشته باشد. البته در افراد دو قطبی، شیدا، افرادی که شخصیتهای نمایشی دارند، بیماران سایکوتیک، افرادی که اختلالات روانپریشی دارند و افرادی که درگیر افسردگیهای شدید هستند اقدام به خودکشی وجود دارد و شاید زمینه خودکشی مسائل صرف اجتماعی نباشد و ممکن است مسائل روانشناختی و روانپزشکی نیز در این موضوع نقش داشته باشد و ممکن است حتی مرگ عزیزان باعث خودکشی باشد و خیلی از موضوعات دیگر در اقدام به خودکشی فرد نقش داشته باشد، بنابراین باید نگاه وسیعتری نسبت به خودکشی داشته باشیم و نباید اینگونه باشد که حالا اگر جلوی فقر را گرفتیم تصور کنیم که قطعا خودکشی کم میشود؛ البته این موضوع میتواند اقدام به خودکشی را کاهش دهد، اما اینکه این سیستم را از بین ببرد، اینگونه نیست. بنابراین نگاه ما باید چند بُعدی باشد وقتی نگاه اینچنینی وجود داشته باشد، میتوان از نظرات تمام کارشناسان، جامعهشناسان، روانشناسان، مسوولان و روانپزشکان استفاده کرد تا برای این پدیده، سیاستگذاری داشته باشند. وقتی کسی اقدام به خودکشی میکند در واقع از موضوعی رنج میبرد، اما چون راهحلی برای مشکلش بلد نیست، خودکشی را انتخاب میکند بنابراین ما باید تابآوری را آموزش دهیم اگر حل مساله را آموزش دهیم قطعا میتواند از روند خودکشی در جامعه پیشگیری کند. در واقع به جای دروسی مانند فیزیک و شیمی که ممکن است بسیاری از آنها در آینده برای ما کارایی نداشته باشد، مهارتهای زندگی را به دانشآموزان آموزش دهیم. این موضوع بسیار مهم است که چه چیزی باعث میشود که یک فرد اقدام به خودکشی میکند. فردی وارد دنیای خودکشی میشود که راهحل دیگری را بلد نیست بنابراین این مسیر را انتخاب کرده است.
در حال حاضر بیشتر خودکشیها به سمت خودکشیهای نمایشی رفته است پس ما میتوانیم با اقدامات پزشکی و جامعهشناسی و روانشناسی از وقوع این پدیده جلوگیری کنیم چرا که در اینجا بحث مرگ حتمی وجود ندارد بلکه در اینجا نیاز به توجه مهم میشود و شاید بلد نبودن راهکار از دیگر عواملی است که فرد به سمت خودکشی میرود و میتوانیم با ارایه آموزشهای لازم از این پدیده جلوگیری کنیم. از سوی دیگر مساله خودکشی را نمیتوانیم از دو مفهوم جدا کنیم یکی از مفهومها خشونتهایی است که در جامعه ما وجود دارد و دیگری هم مفهوم یأس اجتماعی و نامیدی اجتماعی. خودکشی از دیدگاه روانشناختی، بیماری و اختلال روانی تعریف میشود همچنین از نگاه انسانشناسی و فلسفی نیز مرگ معنا و ناامیدی تبیین میشود و از دیدگاه جامعهشناسی، فرهنگ و مسائل اجتماعی که زیربنای یکسری از رخدادهای اجتماعی است تحلیل میشود به این دلیل مساله خودکشی را نباید از مفاهیم خشونتها که شامل انواع خشونتها است و میتواند خشونت کلامی، روانی و فیزیکی هم باشد، جدا کنیم. خیلی از این موارد اقدام به خودکشی که رسانهای میشود، در گذشته نیز در جامعه وجود داشته است و امروز به لطف فضای مجازی مطرح شده و باعث میشود که جامعه نسبت به آن واکنش نشان دهد. ما در دو طیف بسیار گسترده میبینیم که جامعه نسبت به این موضوعات واکنش نشان میدهند در واقع میتوان گفت که رسانهای شدن این موضوعات هم ابعاد مثبتی دارد و باعث حساس شدن جامعه و دستگاههای مسوول میشود و هم بعد منفی دارد و احساس ناامنی روانی در جامعه ایجاد میکند. قدرت تکثیر اخبار و گزارشها از این نوع موضوعات بیشتر شده است، اما حتی یک خودکشی و یک اقدام به خودکشی به اعتقاد من به عنوان جامعهشناس مساله ماست و دارای اهمیت است چراکه خودکشی جزو معدود کنشهایی است که انسان برای رسیدن به اهداف خود انتخاب میکند. انسانها در همه کنشهایشان به دنبال خواستهها، نیازها، امیال و عواطف خود هستند که امنیت وجود ایشان به لحاظ روانشناختی را تأمین کند. اما در مساله خودکشی چه اتفاقی میافتد که یک فرد قصد میکند هستی خود را ساقط کند و این مساله مهم است و باید همه علوم، همه سازمانها و مسوولان و نهادها به این موضوع توجه کنند، چرا یک انسانی که باید به دنبال امنیت، آرامش، شادی، رفاه و توسعه باشد؛ میخواهد خود را سر به نیست کرده و از بین ببرد؟ واقعاً این موضوع اهمیت دارد و یک مساله است شاید در رفتار اعتیاد هم به یک نوعی این موضوع دیده شود اما نه به شکل عریان و تا این اندازه خشونتآمیز که فردی میخواهد هستی خودش را از بین ببرد.