تلقین ناامیدی، افزایش اعتیاد
گلی ماندگار|
چند سالی میشود که دیدن معتادان متجاهر در بوستانهای شهری و خیابانها به امری عادی بدل شده است، آنها حتی در فضای خالی بین دو لاین اتوبانها هم حضور دارند. دیدن این افراد در کوچه و خیابانهای شهر شاید برای بزرگسالان عادی باشد اما قطعا برای بچهها و کودکان خردسال میتواند علاوه بر بدآموزی تاثیرات مخربی بر روح و روان آنها داشته باشد. اینکه اکثر آنها یا در حال چرت زدن هستند یا در حال مصرف مواد. لباسهای چرک و پاره، موهای ژولیده و دست و صورتی که دیگر از فرط سیاهی به حاجی فیروز شب عید شبیه شده است، مشخصه بارز این افراد است. آنها دست از دنیا شستهاند و در واقع در دنیای دروغینی که مواد برایشان ترسیم کرده فارغ از آنچه پیرامونشان میگذرد زندگی میکنند. بعضی وقتها حضورشان در حاشیه اتوبانها برای بسیاری از مردم دردسر ساز میشود، برخی از این افراد با انداختن خود جلوی ماشینها سعی در اخاذی دارند و به بهانه اینکه تصادف کردهاند میخواهند غرامت بگیرند، اما بگویی صبر کنید به پلیس زنگ بزنیم یا آمبولانس خبر کنیم با پرخاش سعی در گرفتن مبلغی پول دارند، همین و بس.
البته هر از گاهی شهرداری و بهزیستی دست به دست هم میدهند و طرح ضربتی جمعآوری این افراد را اجرایی میکنند، اما همانطور که هیچ طرح ضربتی تاکنون نتوانسته در طولانی مدت تاثیرگذار بوده و باعث حل معضلات اجتماعی شود، این طرح هم با شکست مواجه شده است. از آنجایی که معتادان مجرم نیستند و بیمار به حساب میآیند، جمعآوری آنها دردی را از جامعه دوا نمیکند چرا که بعد از مدت کوتاهی آنها رها میشوند و دوباره سر از همان کوچهها و خیابانها در میآورند و باز هم با همان ظاهر ناخوشایند چهره شهر را مخدوش میکنند. هر چند مسوولان بر این باورند که طرحهای ساماندهی خوب عمل کردهاند، اما واقعیت در بطن جامعه چیز دیگری میگوید.
تلقین ناامیدی به جامعه
خسرو نادری، جامعه شناس درباره حضور معتادان متجاهر در خیابانها و تاثیری که بر عموم میگذارند به « تعادل» میگوید: هر از گاهی خبری مبنی بر ساماندهی این افراد منتشر میشود، اما وقتی در خیابانها و کوچهها تردد میکنی باز هم میبینی که تعداد آنها کم نشده است، حالا دیگر فرقی نمیکند، در خیابان مولوی باشی یا در خیابان جردن حتما از این دست افراد را میتوانی در حالی که لای شمشادهای حاشیه خیابان نشستهاند و در حال چرت زدن یا مصرف مواد هستند ببینی. حضور این افراد در شهر علاوه بر اینکه امنیت کودکان و زنان را به خطر میاندازد نوعی ناامیدی اجتماعی را به افراد تلقین میکند. در واقع کم کاری در جمعآوری معتادان و بازگرداندن آنها به چرخه زندگی موجب تزریق ناامیدی و فقر در سطح محلات میشود. حضور مداوم این افراد چهره محلات را خموده و بیروح میکند و این خمودگی زنجیره وار به افراد ساکن در محله به ویژه محلههایی که مردم ارتباطات بیشتری با هم دارند، سرایت میکند. افزایش فقر و اعتیاد موجب دامن زدن به اختلافات خانوادگی، انصراف از تحصیل، از دست دادن تمام انگیزهها برای کار و تلاش میشود و افراد ناامید با کوچکترین تلنگر از سوی سواستفاده گران به دامن اعتیاد پناه میآورند.
پاتوقها و افزایش آسیبهای اجتماعی
او میافزاید: مساله اینجاست که محلههای پایین شهر بیشتر به پاتوق این افراد تبدیل شده است، به همین خاطر وقتی آمار آسیبهای اجتماعی را در این محلهها بررسی میکنی به رقمهای بالایی میرسی، اکثر این معتادان برای تامین مواد مخدر مصرفی خود دست به هر کاری میزنند. کارهایی چون سرقت، چاقوکشی، آدم ربایی و قتل بارها و بارها در محلات مختلف به خاطر تامین مواد مخدر از سوی معتادان اتفاق افتاده است. نبود امنیت روانی و جانی برای تردد زنان و دختران به ویژه در شب و صبح هنگام از جمله مواردی است که باید به آن توجه کرد. از سوی دیگر برخی از این افراد برای اینکه بتوانند خرج اعتیاد خود را تامین کنند سعی در معتاد کردن نوجوانان و جوانان این محلهها دارند، بسیاری از خانوادهها به همین خاطر با اینکه سالهاست در این محلهها زندگی میکنند، مجبور به کوچ اجباری میشوند. متاسفانه افزایش تعداد زنان و دختران در بین این معتادان نشان از شکست برنامههایی دارد که تا به حال اجرا شده اما انگار فایده چندانی نداشته است.
مخدوش کردن چهره شهر
معتادان خیابانگرد و بیخانمان و ساکن در پاتوقها کارتنخواب هستند یا از کهنه پارچهها و پلاستیکها برای خود آلونکهایی ساختهاند که چهره محلات را ناهمگون و زشت کرده است. اطرافشان معمولا پر از زبالهها و سرنگهایی است که اگر ناخواسته در پای یک کودک برود خطرات جانی برای او در پی خواهد داشت. افزایش کارتن خوابهای معتاد و زباله گردی نیز به عنوان یک معضلی که رو به افزایش است در جای خود قابل تامل است چرا که آنها با تفکیک پلاستیکها، زباله سطلها را در سطح محلات پخش میکنند و علاوه بر پخش آلودگی، چهره آن قسمت را زشت میکنند و بوی تعفن به راه میاندازند و موجب میشوند این زبالهها از سوی حیوانات بیشتر پخش شود. حضور معتادان متجاهر متکدی و غیر متکدی نیز که با اسفند دود کردن و تمیز کردن شیشه خودروها، پهن کردن بساط سرقتی خود و با گدایی به دنبال تهیه پول مواد هستند هم موجب میشود تا صحنههایی نازیبا در شهر به تصویر کشیده شود. پاکسازی معتادان بدون اقدامات بعدی مانند درمان و بازگرداندن آنها به چرخه زندگی موجب شده تا این افراد در محلههای دیگر پخش شوند و باری تحمیل شده بر دوش این محلهها باشند و همان آسیبهای اجتماعی که در محله قبلی به وجود آوردند را به گونهای جدید در این محله گسترش دهند و هزینههای جدید بر دوش مردم و ارگانها بگذارند.
ساماندهی 105 هزار معتاد متجاهر
از سوی دیگر معاون پیشگیری سازمان بهزیستی گفت: 105 هزار معتاد متجاهر توسط بهزیستی، سازمان زندانها و سایر دستگاههایی که در این زمینه وظیفهمند هستند ساماندهی شدهاند. فاطمه عباسی در زمینه ساماندهی و توانمندسازی معتادان متجاهر افزود: این برنامه نیز بر اساس ماده ۸۰ برنامه ششم با همکاری شهرداریها و سازمانهای غیر دولتی اجرایی شده است. او وجود معتادان متجاهر را معضل نظام توصیف کرد و گفت: باید این معضل با استفاده از راهکارهای علمی و همکاری و همافزایی دستگاههای مرتبط که در آییننامه مربوطه، مشخص شدهاند حل شود. عباسی تصریح کرد: بهزیستی با توجه به بار سنگین آسیبها و وظایف متعددی که بر عهده دارد به تنهایی و با اعتبارات و نیروهای کارشناسی و تخصصی بسیار محدود، قادر به انجام این کار نیست و به همین جهت در قانون، دستگاههای همکار تعیین شدهاند که البته مدیریت هماهنگی این دستگاهها در استانها با شورای هماهنگی و کار تخصصی درمان و توانمندسازی با بهزیستی است که اعتبارات آن از سوی ستاد مبارزه با مواد مخدر و شهرداریها تأمین میشود. معاون پیشگیری سازمان بهزیستی، از ساماندهی 87 هزار و 775 نفر توسط بهزیستی و دستگاههای همکار در سال 1400 خبر داد و گفت: تعدادی هم توسط سازمان زندانها و سایر دستگاههایی که در این زمینه وظیفهمند هستند ساماندهی شدهاند که مجموعاً افراد ساماندهی شده 105 هزار نفر بودهاند.
چالشهای برنامه ساماندهی از نگاه بهزیستی
او درباره چالشهای مهم موضوع ساماندهی معتادان متجاهر گفت: مصادیق تجاهر در قانون مشخص نشده و دادگاهها بعضاً بر اساس دیدگاه خود یا عرف منطقه، تعیین مصادیق میکنند که این مشکل، حجم افراد هدف ساماندهی را بالا میبرد. عباسی ادامه داد: نمونه این افراد، معتادان دارای خانواده هستند که با وجود داشتن خانواده به خاطر نداشتن توان اقتصادی خانواده به مراکز ماده ۱۶ ارجاع میشوند یا اینکه افراد شبه معتاد که بدون داشتن اعتیاد، بیخانمان و کارتنخواب هستند جزو این افراد محسوب شده و به مراکز معتادان متجاهر فرستاده میشوند. او تصریح کرد: متأسفانه تفاهمنامههای فی ما بین
نهادهای تأمینکننده اعتبارات برنامه و بهزیستی بسیار دیرهنگام منعقد میشود و تقریباً در نیمه دوم سال تخصیص مییابد که این امر، مشکلات زیادی را در استانها در نیمه اول سال ایجاد میکند. عباسی همچنین عدم صدور پروانه برای مراکز ماده ۱۶ توسط وزارت بهداشت، عدم همکاری این وزارتخانه در درمان زخم باز یا سایر مشکلات این افراد و عدم همکاریهای جدی و موثر شهرداریها را از دیگر چالشهای این برنامه برشمرد و گفت: مشکل پایین بودن سرانه اختصاص یافته در سال جاری که بر اساس تورم باید اضافه شود یکی دیگر از مشکلات است. او افزود: بر اساس تورم معمول در جامعه، این سرانه در سال جاری باید حداقل یکصد هزار تومان باشد در حالی که اکنون ۳۵ هزار تومان در نظر گرفته شده که تأمینکننده هزینههای مراکز نیست.
برنامه جامع توانمندسازی در دست تدوین است
به گفته معاون پیشگیری سازمان بهزیستی، مشکل دیگر در این زمینه، ارجاع معتادان یا محکومان مواد مخدر به مراکز ماده 16 است که طبق ماده ۴۲ قانون باید به اردوگاههای خاصی که توسط قوه قضاییه ایجاد میشود فرستاده شوند. او از تدوین برنامه جامع توانمندسازی معتادان بهبودیافته در سازمان بهزیستی اطلاع داد و گفت: این برنامه نیاز به اعتبارات و کمک دستگاهها و نهادهای حاکمیتی دارد که در صورت تصویب در سازمان به نهادهای مرتبط هم ارسال میشود و در نهایت با کمک آنها قابل اجرا خواهد بود.