آوار «شرخرها» بر سر مستاجرها
گلی ماندگار|
هر روز اتفاق تازهای باعث میشود تا حیرت مردم از آنچه در جامعه جریان دارد بیشتر شود، حالا چند روزی است که آگهی «تخلیه مستاجر» در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود، «شرخری» از چکهای برگشت خورده به خانههایی رسیده که مستاجرانش نه توان پرداخت اجاره بهای مسکن را دارند و نه توان تهیه خانهای دیگر و اسباب کشی. همهچیز در هم گره خورده، از اینکه دیگر مردم هم به یکدیگر رحم ندارند و هر کسی به دنبال منافع شخصی خودش است، سالها میگذرد. در این بین افرادی که به دلیل مشکلات اقتصادی به زیر خط فقر سقوط کردهاند بیش از همه آسیبپذیر شدهاند. طی یک سال گذشته نرخ اجارهبهای مسکن به حدی بالا رفته که برای خیلی از خانوادهها ماندن در شهرهای بزرگ امکانپذیر نیست، همین مساله باعث گسترش حاشیه شهرها میشود، همان جایی که به باور جامعهشناسان مکانی برای انواع بزههای اجتماعی، آسیبها و... است. اینکه در کنار آگهی «تخلیه مستاجر» عکسهایی از افرادی که در استبلها و تویلهها زندگی میکنند و بابت آن هم ماهی تا 2 میلیون تومان اجاره میپردازند نیز مساله دیگری است که کسی باید پیدا شود در این باره حرفی بزند. زمانی رییس دولت میخواست سالانه یک میلیون خانه بسازد و درد بیمسکنی مردم را درمان کند، اما این حرفها بیشتر تبلیغ انتخاباتی بود تا برنامهای مدون و تنظیم شده که آماده اجرا باشد. همهچیز به حرف آسان است و وقتی پای عمل وسط میآید آن زمان است که دیگر خیلیها حرفهایی را که زدهاند، وعدههایی را که دادهاند از یاد میبرند و این مردم هستند که یک بار دیگر امیدشان ناامید میشود. این آگهی «تخلیه مستاجر» تنها در یک نقطه شهر نیست، در اکثر نقاط شهر نزدیک بنگاههای معاملات ملکی این آگهی به چشم میخورد، شماره تلفنی هم زیر آن درج شده، صاحبخانهها میتوانند زنگ بزنند و بگویند که چه چیزی میخواهند، هر چند این شماره الان خاموش است و کسی پاسخگوی آن نیست اما انگار این آگهی باعث شده تا افرادی که این کار را انجام میدهند از خیر تماسهای تلفنی بگذرند و با مراجعه حضوری به بنگاههای معاملات ملکی در مورد رویه کاری خود توضیح بدهند و از آنها بخواهند صاحب خانهای را که برای بلند کردن مستاجر با مشکل مواجه شده است به آنها ارجاع دهند. به همین سادگی و به همین تلخی.
ما فقط حرف میزنیم اما برخی کتککاری هم میکنند
به واسطه یک بنگاهی آشنا با یکی از این افراد ملاقات کردم و در مورد روند کاری که دارد پرسیدم. پیمان جوانی 30 ساله است، مجرد و البته خودش هم در یک بنگاه مشغول به کار است، او درباره این آگهی و روند کار به «تعادل» میگوید: ما کار خلاف قانون انجام نمیدهیم، اصلا هم رفتار بدی با مستاجرها نداریم، بالاخره همانقدر که مستاجر محق است صاحبخانه هم حق دارد خانهاش را به هر قیمتی و به هر کسی که دلش میخواهد اجاره دهد، اینکه مستاجر نه اجاره پرداخت کند و نه خانه را خالی کند، به ضرر فرد دیگری رفتار کرده، صاحبخانهها چون صاحبخانه هستند نباید از حق خود دفاع کنند؟
او در پاسخ به این سوال که پس مراجع قضایی چه وظیفهای دارند و چرا شما باید این کار را انجام دهید، اظهار میدارد: اگر قرار باشد صاحبخانه از طریق مراجع قضایی اقدام کند ماهها طول میکشد تا حکم تخلیه خانهاش را بگیرد اما وقتی ما وارد عمل میشویم در طول یک تا دو هفته خانه را برایش خالی میکنیم. پس برای صاحبخانه بهتر است که از ما کمک بگیرد تا اینکه بخواهد خودش را درگیر دادگاه کند. پیمان در مورد میزان دستمزدی که از این کار دریافت میکند میگوید: بستگی دارد که ملک کجا باشد، چقدر پول پیش و چه میزان اجاره برای آن تعیین شده باشد، معمولا مبلغی که ما دریافت میکنیم بین 10 تا 25 میلیون تومان است و ضمانت میدهیم که حتما خانه را تا دو هفته خالی کنیم.
این تخلیهکننده مستاجر در مورد روش کارش میگوید: تیم ما اهل دعوا و داد و بیداد نیست، بعضی از این آدمهایی که این کار را انجام میدهند، متاسفانه کتک کاری هم میکنند، اما ما معمولا با گفتوگو و مراجعههای مستمر به خانه مورد نظر مستاجر را وادار به تخلیه میکنیم. در واقع پیگیری هر روزه در این مورد جواب میدهد.
وقتی به او میگویم اصلا دلت برای مستاجرها میسوزد یا نه با لحنی تند میگوید: من خودم مستاجر هستم، با دلسوزی که کاری از پیش نمیرود، ما هم که کار خلاف قانون انجام نمیدهیم، صاحبخانه هم حق دارد، مثلا مستاجری را میشناسم که با پول پیش 65 میلیون و اجاره ماهانه 9 میلیون تومان در یکی از محلههای خوب تهران خانه اجاره کرده است، بعد از دو ماه دیگر اجاره خانهاش را پرداخت نکرده، صاحبخانه مراجعه کرده اصلا پاسخگو نبوده یک ماه، دو ماه، سه ماه، خب این فرد اگر توانایی پرداخت اجارهبها را نداشته چرا در این منطقه با این مبلغ خانه اجاره کرده است، مساله اینجاست که برخی مستاجرها هم بیانصافی میکنند.
تخلیه مستاجر آن هم بدون حکم قضایی جرم است
خسرو ملک زاده، حقوقدان درباره آگهی تخلیه مستاجر و اینکه آیا این افراد میتوانند بدون حکم قضایی اقدام به تخلیه خانه کنند، به «تعادل» میگوید: این کار اگر بدون حکم قضایی باشد، جرم است، حتی موجر یا همان صاحبخانه هم اگر بدون حکم قضایی وارد ملک شود و اقدام به تخلیه اساس مستاجر کند، مجرم بوده و مورد پیگرد قرار میگیرد، در این مورد هم میتوان موجر را به عنوان آمر مورد پیگرد قرار داد.
او در بخش دیگری از سخنانش به شرایط کشور در پاندمی کرونا اشاره میکند و میگوید: تخلیه مستاجرخلاف ستاد مصوبه ملی کروناست. ستاد ملی کرونا با دستور شورای عالی امنیت ملی تشکیل میشود و مصوبات این ستاد نیز در حکم قانون است. طبق این مصوبه دیگر شوراهای حل اختلاف نمیتوانند حکم تخلیه بدهند و فقط هر سال، 25 درصد به مبلغ اجاره خانه اضافه میشود. با اینکه کرونا فروکش کرده است، اما هنوز هم این مصوبه اجرا میشود و دستور تخلیه توسط شوراهای حل اختلاف صادر نمیشود، مگر اینکه صاحبخانه عقد نامه ازدواج خود یا فرزندش را بیاورد و با اثبات نیاز شخصی شورای حل اختلاف را مجاب به دستور تخلیه کند. اما متاسفانه بسیاری از مردم یا از این قانون خبر ندارند، یا فکر میکنند پروسه پیگیری آن پیچیده و طولانی است به همین خاطر برای دفاع از حق خود اقدام نمیکنند، در حال حاضر که اجارهبهای مسکن به یک باره افزایش چند برابری داشته و نسبت به سال گذشته هم افزایش پیدا کرده، بسیاری از صاحبخانهها به بهانه اینکه خودشان میخواهند در خانه اقامت کنند، مستاجر را بلند میکنند تا با فرد دیگری قرارداد تازه ببندند و مبلغ را به هر میزان که میخواهند افزایش دهند، در صورتی که اگر بخواهند با مستاجر قبلی قرارداد امضا کنند، فقط باید 25 درصد به اجارهبها مسکن بیفزایند.
بحرانهای اجتماعی یکی بعد از دیگری از راه میرسند
پرویز سالاری، جامعهشناس نیز در این باره به تعادل میگوید: متاسفانه بیتوجهی به مسائل و مشکلات اقتصادی و معیشتی باعث شده تا بحرانهای اجتماعی یکی بعد از دیگری در جامعه نمود پیدا کنند. اینگونه رفتارها در جامعهای که مردم هر روز با تورم مواجه میشوند، گذران زندگی برایشان سخت شده کاملا طبیعی است. در این شرایط دیگر کسی فرصت فکر کردن به همنوع خود را ندارد چون شرایط به گونهای رقم خورده که هر کس باید مراقب زندگی خودش باشد، هزینههای زندگی خودش را تامین کند.
او میافزاید: وقتی معیشت میشود اولین نگرانی افراد جامعه، از خود گذشتگی و ایثار و ... تبدیل به واژههای فانتزی میشوند که اصلا کاربردی ندارند. صاحبخانه وقتی میبیند که هزینههای زندگیاش در طول یک سال چند برابر شده میخواهد بخشی یا تمام این هزینه را از خانهای که دارد تامین کند، او هم خود را محق میداند، دارایی دارد که با آن میتواند درآمد زایی کند و البته که شرایط این اجازه را به او میدهند که هر چقدر دلش میخواهد از ملک مورد اجاره خود درآمد کسب کند. در واقع وقتی هیچ نظارت و البته برنامهای در این زمینه وجود ندارد باید هم شاهد درج چنین آگهیهای تلخ و سیاهی بر دیوارهای شهر باشیم. اگر شرایط به همین منوال پیش برود، بحرانهای اجتماعی دیگر قابل کنترل نخواهند بود و نمیتوان گفت که این شرایط تا کی به این شکل میتواند ادامه داشته باشد. در واقع رانده شدن افراد از شهرها به حاشیه خود مسالهای است که اگر زودتر مانع آن نشویم حاشیه شهرها تبدیل به بمب ساعتی خواهند شد که هر لحظه امکان انفجار دارند و جامعه را با انواع و اقسام آسیبها مواجه خواهند کرد.