شرط ثبات بورس چیست؟
احمد اشتیاقی
درحال حاضر در بازار بهخاطر مذاکرات جدید و احیای برجام اتفاقات زیادی افتاده است و ابهامات نیز وجود دارد، به نظر میرسد با احیای برجام دو ابهام اساسی در بازار مطرح میشود که اولی نرخ دلار است و اینکه این نرخ با احیای برجام روی چه عددی تثبیت و تکنرخی میشود و هرقدر زودتر به عدد تثبیت شده برسد، بازار چه با فرض مقامات اقتصادی و چه رییس کل بانک مرکزی این عدد را باید اعلام کند. در شرایط فعلی اصولا یکسری سرمایهگذار غیرحرفهای هستند که درک صریحی از اقتصاد کلان ندارند و اگر به آنها اعلام شود دلار روی عدد ۲۰ تومان تثبیت و تکنرخی شود بدون توجه به شرایط و سایر متغیرهای کلان اقتصادی قبول میکنند بنابراین باید این موضوع هر چه سریعتر حل و عددی از طریق رییس کل بانک مرکزی اعلام شود تا بازار پیشبینیپذیر شود. در این شرایط تنها موضوعی که بازار را آزار میدهد نرخ دلار است و این موضوع با کاهش قیمتهای جهانی روبرو شده است و ما شاهد هستیم اکثر کامودیتیها غیر از نفت با کاهش قیمت مواجه شدند و بازار سرمایه ما هم بسیار کامودیتیمحور و وابسته به قیمتهای جهانی است و خود این هم دلیلی است که این روزها بازار منفی شود و در نقاط منفی مورد معامله قرار بگیرد و ترس از ریزش مجدد قیمتهای جهانی هم وجود داشته باشد و بهنظر میرسد که تقریبا با بازگشت به برجام و کاهش قیمت نفت اصلاحات لازم انجام شده باشد. دلار اگر در حوالی عدد ۲۶ تا ۲۸ هزار تومان تکنرخی شود میتواند هم برای بازار سرمایه و هم برای سایر شرایط اقتصاد ایران عددی مناسب باشد و اگر رشد، تولید و اشتغال و سرمایهگذاری و خارج نشدن سرمایه هم لحاظ شود عدد، عددی مناسب است و با توجه به اینکه این روزها دلار نیمایی نزدیک ۲۵ هزارتومان مورد معامله قرار گرفته است اگر به فرض به دامنه ۲۷ هزار تومان برسد تقریبا با رشدی ۱۰ درصدی میتواند مواجه شود که این خود منجر به افزایش سودآوری شرکتها میشود. هرقدرکه زودتربه دلاری تکنرخی برسیم تکلیف بازار مشخص میشود و میتوانیم به راحتی سودآوری شرکتها را مورد محاسبه قرار دهیم و بنابر قیمتی که برروی تابلو است ببینیم که ارزنده هستند یا خیر. در حال حاضر نیز بازار در اقل p/e معامله میشود و با محاسباتی که انجام میدهد نشان میدهد که با احیای برجام و تثبیت نرخ دلار تورم روندی کاهشی داشته و انتظار نیز کاهش پیدا میکند.
بنابراین درخواستی که اهالی بازار باید از مقامات اقتصادی داشته باشند این است که دلار را در عددی که اعلام میکنند، تثبیت شود و برای مدتی مانند سه سال در آن عدد حبس نشود زیرا تجربه بدی در این مورد داشتیم که باعث شوک ارزی شد و با وجود این تورم ۲۰ درصدی و نقدینگی ۲۵ درصدی و رشد اقتصادی ۳ درصدی و تورم را هم ۱۷ درصد بگیریم بنابراین باید نرخ دلار را بنا به تفاوت تورم داخلی و خارجی افزایش دهیم و حبس نکنیم.
این موضوع به صورت قانونی جامع که در گذشته نیز وجود داشته است باید به بازار ارایه شود و سیاست دولت اجازه دهد که این نرخ با مدیریت حرکت کند و حبس نشود مانند تحلیلگری که میداند سود شرکتها را سالانه ۱۰ درصد افزایش میدهند، دولت و مجموعه بانک مرکزی و وزارت دارایی و مجموعه مقامات دولت هم باید متقاعد شوند که دلار را بنابر این مدل افزایش دهیم و این میتواند بسیار به بازار کمککننده باشد و به بازار هم شوکی وارد نمیشود و اگر به بازار اعلام کنیم که این تجربه تلخ گذشته تکرار نمیشود و هرساله دلار به این مدل افزایش پیدا میکند میتواند کمک کند به ماندگاری در سهام و اینکه از سهام به سپرده بانکی شیفت نکنند و این نکتهای است که باید به آن توجه شود. و در مرحله بعد به نرخ سود سپرده زمانی که برجام احیا شود و دولت هم به منابع ارزی خوبی دسترسی پیدا کند و همزمان کسری بودجه هم برطرف شود نیازی ندارد اوراق بدهی انتشار دهد و آنجا میتواند در حقیقت به صورت تدریجی حتی نرخ سود سپرده و نرخ اوراق بدهی که الان مثلا در حدود ۲۰ درصد است روند کاهشی به خود بگیرد چون اتفاق خاصی نمیافتد و زمانی که توافق انجام شود و انتظارات تورمی فروکش کند قیمت داراییهای موازی که به اوج خود رسیده است مثلا غیر بازار سرمایه که رشد آنچنانی نداشته است، مسکن به صورت مستمر در این ۴ سال گذشته رشد کرده است و دلار و سکه نیز به همین صورت و ترسی وجود ندارد، زمانی شرایط احیای برجام اتفاق میافتد که پول از سیستم بانکی و سپرده خارج شود و به بازار برود و بازارهای دیگر را با رشد مواجه کند، بنابراین میتوانیم به تدریج نرخ سود را نیز با روندی کاهشی همراه کنیم.
در حال حاضر مصوبه شورای عالی بانکها عدد ۱۸ است که حتی اگر ۲ درصد نرخ سود سپرده و اوراق بدهی کم شود به بازار سرمایه کمک میکند که «پیبرای» به خود بگیرد و اضافه شود و خود قاعده p/e بازار از نظر بدهی مثلا در نقاط ۶ مورد معامله قرار میگیرد و این خود جای خوشحالی دارد که بازار، بازاری ارزان است. زمانی که p/e بین ۵ تا ۶ است بازار تقریبا در کف خود مورد معامله قرار میگیرد و این نویددهنده این است که بازار جای رشد دارد. در شرایط خوب که جریانات نقدینگی باشد و بنابر شرایط اقتصاد کلان p/e بازار باید به ۸ اضافه شود پس میتوان این انتظار را داشت که اگر جریانات پول به سمت بازار بیاید و تعادل بین عرضه و تقاضا برقرار باشد سهامدار میتواند به بازدهی بلندمدت خود برسد و p/e هشت عدد مناسبی است.
با توجه به وضعیت نامشخص برجام، دولت کماکان با کسری بودجه مواجه است و صندوقهای بازنشستگی که بازیگرهای اصلی بازار سرمایه و یکی از سهامداران اصلی بازار سرمایه هستند در ۳ ماهه ابتدای سال نه تنها خریدار نبودند بلکه همه فروشنده بودند به دلیل اینکه دولت پرداختی صندوقهای بازنشستگی را پرداخت نکرده است که منجر به این شده که با فروش سهام در این مدت حقوق بازنشستگان را تامین کنند. امید میرود با احیای برجام و ورود منابع نفتی و فروش دلارهای حاصل از صادرات نفت، مطالبات صندوق بازنشستگی پرداخت شود و منجر به فروش سهم در بازار نشود و این خواسته اهالی بازار از دولت است که هدفگذاری تک بعدی نداشته باشد. دولت به صورت مستقیم سهم نمیفروشد اما صندوق بازنشستگی اصولا همیشه سود سهم میگیرد و ۲۰ درصد را در نقش خریدار وارد بازار سهام میکند و در حال حاضر میبینیم که نه تنها از آن محل پولی وارد نمیشود بلکه باید سهم هم فروخته شود و اینها باعث شده که «پی بر ایها» از ناحیه کف کمتر باشد که اگر برطرف شود وضعیت بازار سرمایه بهبود مییابد.
سیاستهای سهامداری باید سیاستهای کوتاه و بلندمدت باشد یعنی این استراتژی را از حضور در مجامع و منتفع شدن از سود تقسیمی باید داشته باشند. زمانی که فرد به ثبات اقتصادی میرسد که بعد از احیای برجام با روند افزایش نرخ دلار و طلا و مسکن و داراییهای دیگر مثل خودرو و کالاهای دیگر تثبیت انجام شود، البته نباید انتظار داشت رشدهای آنچنانی دربازار اتفاق بیفتد و همین که در مجامع حضور پیدا کنند و از محل سود تقسیمی، سود بگیرند برندهاند چرا که آن سود، سودی واقعی است. فرد اگر به سمت سپردههای بانکی با سود ۲۰ درصد برود با موج تورمی تمام سرمایه خود را از دست میدهد بنابراین کسانی که طولانیمدت در بازار سرمایه حضور داشتهاند صاحب ثروت شدهاند چرا که بازار سرمایه در ۴۰ سال گذشته بالاترین بازدهی را نسبت به بازارهای موازی داشته است.