تابستان بی سایه
کیهان کلهر در صفحه شخصیاش نوشت: «چه داغها چه زخمها چه دردها... چهها که ندیدیم... تابستان بیسایه را هم دیدیم.» همین قدر تلخ، برای اهالی هنر و موسیقی «استاد هوشنگ ابتهاج» سایه سرشان بود و حالا.... بامداد دیروز، سایه درگذشت. شاعری که یارِ دیرینش (استاد محمدرضا شفیعیکدکنی) او را هنرمند راستینی دانسته که هیچگاه مردمِ زمانه خویش را به انکار ننگریست. مردی که شعرهایش چنان بود که متجاوز از نیم قرن، عاشقان شعر فارسی حافظههایشان را از شعر او سرشار کردند: «از همان حدود ۶۰ سال پیش که در نوجوانی سرود: «روزگاری شد و کس مردِ رهِ عشق ندید/ حالیا چشم جهانی نگران من و توست.» تا بعدها که غمگنانه با خویش زمزمه میکرد: «یک دم نگاه کن که چه بر باد میدهیم/ چندین هزار امید بنیآدم است این...»
غزل و سایه
او شاعری چیرهدست و توانا و از درخشانترین چهرههای غزل معاصر بود. شاعری که هم در شیوه شعر سنتی و هم در شیوه نیمایی طبعآزمایی میکرد و در هر دو به اعتلا؛ آنقدر که شهریار میگفت سایه نزدیکترین شاعر به حافظ است. او یک نواندیش کهنپرداز بود و در این راه و روال در معاصران همتایی نداشت، به شکلی که والاترین نمونههای غزل معاصر از آن اوست. اما یکی از مهمترین آثار ابتهاج تصحیح غزلهای حافظ است. این اثر با عنوان «حافظ به سعی سایه» نخستینبار در ۱۳۷۲ خورشیدی از طرف نشر کارنامه به چاپ رسید و سایه در مقدمهاش آن را به همسرش (آلما) تقدیم کرد. او سالهای زیادی را صرف پژوهش و حافظشناسی کرد. اما مهمترین جلوه موسیقی ایرانی در آثار ابتهاج، تصنیفهای بسیار زیبا و نیز اشعار دیگری از اوست که با هنرمندی بزرگترین آهنگسازان و خوانندگان موسیقی اصیل ایرانی تبدیل به قطعات ماندگار موسیقی معاصر ایران شده است.
تصنیفهای ماندگار سایه
تصنیف «سرگشته» (تو ای پری کجایی) یکی از مشهورترین و ماندگارترین آثار موسیقی معاصر ایران است که نخستین بار با آهنگسازی همایون خرم در دستگاه همایون و با صدای حسین قوامی اجرا شده است. این تصنیف را بعدها کامبیز روشنروان برای اجرای ارکسترال تنظیم کرد و با صدای محمد اصفهانی بار دیگر اجرا شد. تصنیف «به یاد عارف» (بنشین به یادم شبی) یکی دیگر از تصنیفهای ماندگار ابتهاج است که در آلبومی به همین نام منتشر شده است. این تصنیف با آهنگسازی محمدرضا لطفی در دستگاه بیات ترک و با صدای محمدرضا شجریان اجرا شده است. تصنیف «سپیده» (ایران، ای سرای امید) مشهورترین تصنیف هوشنگ ابتهاج است که با آهنگسازی محمدرضا لطفی در دستگاه ماهور و با صدای محمدرضا شجریان اجرا شده و اهمیت تاریخی آن نیز در این است که مهمترین اثر موسیقی هنرمندان ایران در سالهای پیروزی انقلاب اسلامی است. اما جدا از تصنیفهای جاودانه ابتهاج که به سه نمونه آن اشاره شد، تعداد زیادی از غزلها و نوسرودههای این شاعر نیز تبدیل به قطعات آوازی یا تصنیف شده است. مهمترین دلیل اقبال هنرمندان آهنگساز و خواننده به اشعار ابتهاج شاید زبان روان و موسیقی لطیف شعرهای او باشد که این دو ویژگی میتواند قابلیت یک شعر درخشان را برای اجرای موسیقی بیشتر کند. استاد محمدرضا شجریان تصنیفها و آوازهای بسیار زیبا و ماندگاری در آلبومها و کنسرتهای مختلف خویش با اشعار ابتهاج اجرا کرده که در آن میان میتوان به این نمونهها اشاره کرد: «برسان باده که غم روی نمود ای ساقی»، «نه لب گشایدم از گل نه دل کشد به نبید»، «در این سرای بیکسی کسی به در نمیزند»، «ای عاشقان ای عاشقان پیمانهها پر خون کنید» و... همچنین هنرمندان دیگری همچون شهرام ناظری، علیرضا افتخاری، بیژن بیژنی، همایون شجریان، علیرضا قربانی، محمد معتمدی و... نیز غزلها و نوسرودههایی از این شاعر را در قالب آواز یا تصنیف اجرا کردهاند. با این حال یکی از آخرین و البته زیباترین اشعار ابتهاج به قالب موسیقی اصیل ایرانی درآمده و تصنیف ماندگاری شده، شعر «ارغوان» است (ارغوان، شاخه همخون جدامانده من/ آسمان تو چه رنگ است امروز...) که از نوسرودههای شاعر به شمار میآید و با آهنگسازی مهیار علیزاده و آواز علیرضا قربانی اجرا شده است.
چرا «سایه»
او در استدلال نام شاعریاش یعنی سایه توضیح داده است: «حروف و کلمات برای من رنگ دارند: «ر» خاکستری، «گ» نارنجی و «ج» سیاه است. کلمات برایم سرد و گرمند: سایه کلمهای سرد است، گلابی کلمهای گرم. بهگمان من در کلمه سایه یک مقدار آرامش، خجالتی بودن، فروتنی و بیآزار بودن هست؛ اینها برای من جالب بود و با طبیعت من میساخت. خود کلمه سایه از نظر حروف الفبا حروف نرم بدون ادعایی است. در آن نوعی افسوس است و ذات معنای این کلمه، نوعی افتادگی دارد در مقابلِ خشونت و حتی میتوان گفت وقاحت.»