هزارتوی زیان سهامداران
سالگرد دوسالگی ریزش بورس گذشت، دقیقا روز 19 مرداد ماه سال 1399 ریزش بورس آغاز شد و به عقیده کارشناسان و فعالان بازار سرمایه همچنان ادامه دارد. اواخر سال ۹۸ بود که برخی از مسوولان کشور، مردم را برای سرمایهگذاری در بورس دعوت کردند. مسوولانی که ترجیعبند سخنانشان سرمایهگذاری کمریسک و با سود بالا در بورس بود و باعث ترغیب تعداد زیادی از شهروندان برای حضور در این بازار شدند.
حقیقت ماجرا چیز دیگری بود. سرمایهگذاران بعد از ورود به بورس و پس از دریافت چند درصد سود، وارد زیان شدند و همچنان زیان میکنند. بررسیها نشان میدهد که برخی از سهامداران چیزی حدود ۹۰ درصد زیان کردهاند. یعنی به واسطه تشویقهای مسوولان وقت در اوج قیمتی سهام خریدند و پس از افت قیمت و زیان توان فروش ندارند.
به هر ترتیب شهروندانی بدون دانش و تجربه وارد بازار سهام شدند. سهام غیرارزنده با قیمت بسیار بالا خریدند و اکنون که اغلب سهام بورسی ارزنده هستند در زیان به سر میبرد. چون در شرایط بد و با قیمت بالا سهم خریدند، البته این خرید سهم به واسطه تشویق مسوولان بود. مشاهدات نشان میدهد اغلب فعالان و تحلیلگران بازار سرمایه علت نزول بورس را عملکرد مسوولان و برداشت نقدینگی از این بازار میدانند. به عقیده این افراد اگر نقدینگی از بورس برداشت نمیشد بورس سقوط نمیکرد و همچنان در مدار صعود بود!
بورس تهران در بهار ۹۹ توانست بازدهی ۱۴۷ درصدی را ثبت کند. پس از آن بازدهی تابستان به ۲۵، بازدهی پاییز به منفی ۱۰ و بازدهی زمستان به منفی ۹ درصد رسید. اما نکته نگرانکننده این است که با گذشت حدودا دو سال همچنان بازدهی بورس منفی است. البته باید توجه داشت که شدت و میزان روند رو به افت بازار در زمان دولت سیزدهم افزایش یافته است. اکثر قریب به اتفاق کارشناسان نیز اعتقاد دارند این شدتگیری روند نزولی به سیاستهای دولت سیزدهم باز میگردد.
همانطور که گفته شد سهامداران در این دو سال زیانهای بسیار سنگینی داشتند. اغلب سهامداران جدیدالورود خانه، ماشین، طلا و سایر داراییهای خود را فروخته و وارد بورس شدند. اما همین گروه پس از سقوط شاخص دچار مشکلات مالی و سلامتی شدند. بررسیهای میدانی و صحبت با سهامداران نشان میدهد که زیان در بورس یکی از عوامل موثر در وقوع طلاق و بیماریهای روحی در بین جامعه هدف مورد بحث شده است. بسیاری از سهامداران در مدعی هستند که به واسطه زیان در بورس از همسر خود جدا و دچار بیماریهای روحی شدهاند.
معضلات قانونی بورس
یکی از اصلیترین خلأهایی که پس از ریزش شدید بورس خود را نشان داد، معضلات قانونی موجود در بازار سرمایه بود. بهدنبال این موضوع، اصلاح قانون بازار اوراقبهادار مورد تاکید فعالان و کارشناسان بازار سهام قرار گرفت و لزوم بهروزرسانی و اصلاح این قانون، به نمایندگان مجلس و متولیان بازار سرمایه گوشزد شد. دیماه سال۱۴۰۰ بود که پیشنویس طرح «اصلاح قانون بازار اوراقبهادار جمهوریاسلامی ایران» در کارگروه بازار سرمایه کمیسیون اقتصادی مجلس تهیه شد که دارای مواد متعددی بود. این پیشنویس در ادامه بهمنظور بررسی و اعلامنظر در اختیار فعالان بازار سرمایه قرار گرفت، با این حال پیشنویس یادشده از همان ابتدا مورد انتقاد شدید فعالان بازار قرار گرفت. با بالا گرفتن این انتقادات، نمایندگان مجلس اعلام کردند که این پیشنویس تنها در حد یک طرح بوده و بهمنظور دریافت نظرات و پیشنهادات مختلف به مسوولان مربوطه ارایهشده است.
در نتیجه، این طرح برای بررسی و اعمال تغییرات به مجلس بازگشت و ۲۸ خردادماه بود که محمدرضا پورابراهیمی، رییس کمیسیون اقتصادی مجلس، با اشاره به اینکه لزوم اصلاح قانون بازار سرمایه از مدتها قبل در دستورکار کمیته تخصصی کمیسیون اقتصادی قرار گرفت، از قرائت گزارش نهایی این موضوع در تاریخ ۲۴خردادماه در کمیسیون اقتصادی مجلس خبر داد. به گفته وی، مقرر شد گزارش در سامانه مرکز پژوهشهای مجلس شورایاسلامی بارگذاری و طی بازهای ۱۰روزه، متخصصان و مجموعههای مختلف از جمله بخش خصوصی، سازمان بورس و اوراقبهادار، بانک مرکزی و وزارت امور اقتصاد و دارایی، نظر خود را به دبیرخانه کمیته تخصصی ارایه کنند تا ظرف یکماه آینده کمیسیون بتواند اصلاح قانون بازار سرمایه را که منجر به رفع بخشی از دغدغههای مردم درباره وضعیت کنونی بازار سرمایه است، ارایه دهد؛ این در حالی است که بیش از یکماه از ارایه پیشنویس طرح اصلاح قانون بازار اوراقبهادار میگذرد و تکلیف این موضوع هنوز مشخص نیست.
امروز تکلیف مردم و بورس چیست؟
همانطور که گفته شد در دو سال اخیر سهامداران زیادی زیان کرده و به نوعی سرمایهشان در بورس از بین رفته است. دولت سیزدهم نیز با شعار حمایت از بورس و جبران ضرر مردم در این حوزه روی کار آمد. اما بررسی نشان داده که بازار سرمایه تنها پس از صعود موقتی شاخص کل که آنهم مورد بحث کارشناسان بوده، روزهای خوبی را تجربه نکرده است. بهطور کلی میتوان مدعی شد که بازار سرمایه در دولت سیزدهم روند نزولی داشته است. دولت سیزدهم پس از گذشت یکسال از آغاز به کارش وعدههای بورسی خود را محقق نکرده و نتوانسته قدم مثبتی برای جبران زیان سهامداران بردارد. علاوه بر وعدههای کلان دولت، حتی سازمان بورس وعده داده بود که صندوق دارا یکم به قیمت NAV خود خواهد رسید اما پس از گذشت چند ماه هنوز این امر میسر نشده است. البته همان زمان نیز کارشناسان نسبت به تحقق این وعده ابراز تردید میکردند. با تمام این اوصاف حالا سهامداران حقیقی انتظار دارند دولت سیزدهم به بورس نیز نگاه ویژه اما در عین حال کارشناسانه و بهدور از رفتارهای هیجانی و عوامفریبانه داشته باشد. شاید اگر حمایت درست و اصولی از بورس انجام شود، بتوان شاهد روزهای پررونق و رشد واقعی و پایدار بازار سهام بود.